بهبود فروشگاه

02188272631   09381006098  
تعداد بازدید : 74
8/2/2023
hc8meifmdc|2010A6132836|BehboudFroshgahWebSite|tblnews|Text_News|0xfdffe49f020000005013000001000100

اخلاق‌ علم‌:

بین‌ انسانگرایی‌ و نوین‌گرایی‌

نوئل‌ لنوار

مترجم‌: علی‌ صباغیان‌

یکی‌ از عناصر ذاتی‌ بررسی‌ جهان‌ علم‌ در عصر حاضر، توجه‌ جدی‌به‌ جایگاه‌ و مسؤولیتهای‌ پژوهشگران‌ در جامعه‌ و به‌ طور کلی‌، نقش‌علم‌ در پیشرفت‌ تمدن‌ است‌. به‌ عبارت‌ دیگر، یک‌ گزارش‌ علمی‌جهان‌ نمی‌تواند از پرداختن‌ به‌ اساسیترین‌ سؤالات‌ روز مبنی‌ بر اینکه‌چه‌ اخلاقی‌ باید بر علم‌ اعمال‌ شود؟ پرهیز کند.

«ام‌.جی‌.کی‌.منون‌1» یکی‌ از فیزیکدانان‌ مشهور، عضو پارلمان‌هند و رئیس‌ شورای‌ بین‌المللی‌ اتحادیه‌های‌ علمی‌2 (ICSU) درمقدمه‌ عالی‌ خود برگزارش‌ علمی‌ سال‌ 1993 جهان‌ این‌ مسأله‌ مهم‌را تحت‌ عنوان‌: (جوانب‌ اخلاقی‌، حقوق‌بشر و برداشت‌ عمومی‌ ازعلم‌) مطرح‌ کرد. هدف‌ وی‌، نشان‌ دادن‌ این‌ امر بود که‌ پیشرفتهای‌علمی‌ به‌ تنهایی‌ قادر به‌ تضمین‌ پیشرفت‌ اخلاقی‌ و همچنین‌ تقویت‌یا حفظ حقوق‌ بشر نیستند و این‌ موضوعی‌ است‌ که‌ به‌ فرد ـ که‌مسؤول‌ و اگرنه‌ صاحب‌ سرنوشت‌ خویش‌ است‌ ـ و جامعه‌ به‌ طورکلی‌ مربوط می‌شود. چنین‌ فرضیه‌ای‌ را می‌توان‌ دامنه‌ بیشتری‌بخشید. اکتشافات‌ پزشکی‌ شگفت‌انگیزی‌ همچون‌ کشف‌ پنی‌سیلین‌و بمبهای‌ اتمی‌ که‌ برروی‌ شهرهای‌ هیروشیما و ناکازاکی‌ پرتاب‌شدند نیز اختراع‌ گردیده‌اند. ما شاهد اولین‌ ثمره‌های‌ انقلاب‌ سبز وهمچنین‌ برخی‌ زیانهای‌ جبران‌ناپذیر آن‌ بر محیط زیست‌ بوده‌ایم‌. فضا توسط بشر فتح‌ شده‌ و منابع‌ ارزشمند سیاره‌ ما به‌ تاراج‌ رفته‌است‌.

اخلاق‌ علم‌ مسأله‌ جدیدی‌ نیست‌. تاریخ‌ بشر شاهد پیشرفتهایی‌در دانش‌ و نظریه‌های‌ علمی‌ مبین‌ آن‌ پیشرفتها بوده‌ که‌ همواره‌ به‌مباحثات‌ اخلاقی‌ و فلسفی‌ منجر شده‌ است‌. فهم‌ این‌ نکته‌ که‌پیشرفتهای‌ علمی‌ چه‌ هنگامی‌ مناسب‌ است‌ و یا حتی‌ به‌ زیر سؤال‌کشیدن‌ مجموعه‌ دانش‌ قبلی‌، کار آسانی‌ است‌. اما اگر مسأله‌ را به‌ طورگسترده‌تر مورد بررسی‌ قرار دهیم‌ مشخص‌ خواهد شد که‌ علم‌ ـشامل‌ فیزیک‌، شیمی‌، بیولوژی‌، نجوم‌ و ریاضیات‌ ـ به‌ طور مستمر وغالبا ضمنی‌ جامعه‌ را از طریق‌ یک‌ تفسیر ویژه‌ از جهان‌ و جایگاه‌ مادر آن‌ مورد چالش‌ قرارداده‌ است‌. بعید است‌ که‌ در آینده‌ نزدیک‌ نیزیک‌ پاسخ‌ علمی‌ دایم‌ برای‌ حل‌ این‌ چالش‌ پیدا شود. در واقع‌، تفسیرعلمی‌ سازوکار جهان‌، همیشه‌ واکنشهای‌ فلسفی‌ و سیاسی‌ چون‌بی‌نظمی‌ و اغتشاش‌ ایجاد شده‌ توسط انقلاب‌ کپرنیکی‌ و محاکمه‌ تفتیش‌ عقاید گالیله‌  را در پی‌ خواهد داشت‌. با وجود آنکه‌ امروزه‌زمین‌ دیگر مرکز عالم‌ نبوده‌ و فقط یک‌ سیاره‌ ساده‌ در حرکت‌براطراف‌ خورشید است‌، اما با این‌ حال‌ نقش‌ انسان‌ هنوز کاهش‌نیافته‌ است‌.

به‌ هر صورت‌ بازخواست‌ ما از وضعیت‌ موجود هرگز ما را ازجست‌وجوی‌ مستمر برای‌ کسب‌ دانش‌ باز نداشته‌ است‌. برعکس‌، ازدوران‌ اولیه‌ تاکنون‌ ما تلاش‌ کرده‌ایم‌ جهان‌ را به‌ منظور تطبیق‌ بانیازهایمان‌ از راههای‌ مختلف‌  از جمله‌ مبارزه‌ با گرسنگی‌، بیماری‌ وسایر تهدیداتی‌ که‌ در معرض‌ آن‌ قرار داشته‌ایم‌، به‌ شکل‌ منظمی‌ دربیاوریم‌.

تغییر جامعه‌ در پرتو پیشرفتهای‌ علمی‌ و آگاهی‌ روزافزون‌ نسبت‌به‌ دو جنبه‌ بودن‌ موارد استفاده‌ از این‌ پیشرفتها، ضرورتا به‌ یکی‌ ازویژگیهای‌ جهان‌ دوران‌ بعد از جنگ‌ جهانی‌ دوم‌ تبدیل‌ شده‌ است‌.این‌ پیشرفتها در عین‌ حال‌ که‌ عامل‌ عمده‌ای‌ برای‌  خوشبختی‌ وسعادت‌ بشر و رهایی‌ وی‌ از چنگال‌ موانع‌ طبیعی‌ به‌ شمار می‌آید امادر عین‌ حال‌ به‌ عنوان‌ یک‌ ابزار احتمالی‌ و بالقوه‌ برای‌ (خودنابودی‌)او نیز تلقی‌ می‌شود.

با این‌ حال‌، اخلاق‌ ما را بر آن‌ می‌دارد تا به‌ طور مداوم‌ هوشیار وگوش‌ بزنگ‌ باشیم‌ که‌ هدف‌ ما از پیشرفتهای‌ علمی‌ تضمین‌ این‌ امرباشد که‌ علم‌ و فن‌آوری‌ کمک‌ مثبتی‌ است‌ برای‌ سعادت‌ مشترک‌انسانها و نیز پیشرفتهای‌ اجتماعی‌ و آزاداندیشی‌.

اخلاق‌ علم‌ به‌ عنوان‌ روند منعکس‌ کننده‌ پیامدهای‌ پیشرفت‌ به‌شیوه‌ای‌ عمل‌ می‌کند که‌ جامعه‌ بین‌المللی‌ و در نتیجه‌ سازمانهای‌عمده‌ بین‌المللی‌ از جمله‌ یونسکو را به‌ زیر سؤال‌ می‌برد. در واقع‌،تأکید عنوان‌ سازمان‌ یونسکو بر سه‌ جنبه‌ آموزشی‌، علمی‌ و فرهنگی‌ارتباط بسیار دقیقی‌ با این‌ سؤال‌ مهم‌ اخلاقی‌ دارد که‌: از نظر رفتارفردی‌ و جمعی‌ انسانیت‌ مستلزم‌ چیست‌ و آیا باید قادر به‌ مواجه‌شدن‌ با چالشهای‌ علم‌ و فن‌آوری‌ باشد یا خیر؟

جهان‌ امروز بیش‌ از گذشته‌ سیال‌ و بی‌ثبات‌ شده‌ و آینده‌ آن‌ نیزغیر مطمئن‌ به‌ نظر می‌رسد. این‌ وضعیت‌ نتیجه‌ رشد سریع‌ جمعیت‌ و افزایش‌ خطرهای‌ ناشی‌ از پیشرفت‌ فن‌آوری‌ است‌. بنابراین‌، وجودیک‌ چهارچوب‌ مرجع‌ ـ به‌ عبارت‌ دیگر یک‌ سیستم‌ اخلاقی‌ ـ منطبق‌بر آگاهی‌ بخشی‌ از جامعه‌ امروز و مسؤولیتهای‌ آن‌ در قبال‌ نسلهای‌آینده‌، یک‌ نیاز جدی‌ و انسانی‌ است‌. قبول‌ این‌ واقعیت‌ که‌ آنچه‌ فردااتفاق‌ می‌افتد نتیجه‌ تصمیمات‌ امروز است‌، بیش‌ از هر زمان‌ دیگر برضرورت‌ مسؤولیت‌ اخلاقی‌ دلالت‌ دارد.

این‌ وظایف‌، مسؤولیت‌ هر مرد و زنی‌ و در عین‌ حال‌، ازمسؤولیتهای‌ دانشمندان‌ نیز است‌. چراکه‌ کشفیات‌ آنها ریشه‌ درنوآوریها و ابتکاراتی‌ دارد که‌ شیوه‌ زندگی‌ ما را تغییر می‌دهد. زمانی‌که‌ امکان‌ ترسیم‌ یک‌ مرز مشخص‌ بین‌ علم‌ و تکنولوژی‌ و بین‌تحقیقات‌ و کاربرد آنها امکانپذیر بود، مدتها پیش‌ سپری‌ شده‌ است‌.همان‌ گونه‌ که‌ (ام‌.جی‌.کی‌.منون‌) اشاره‌ می‌کند (علم‌ دیگر یک‌ فعالیت‌مجزا در گوشه‌ای‌ از جامعه‌ نیست‌ بلکه‌ فعالیتی‌ بسیار نزدیک‌ ومتداخل‌ با بخشهای‌ پزشکی‌، صنعتی‌، کشاورزی‌ و سایر بخشهای‌تولیدی‌ و همچنین‌ فعالیتهای‌ دولتی‌ و بین‌المللی‌ است‌.) در چنین‌وضعیتی‌ است‌ که‌ علم‌ کل‌ جامعه‌ را فرامی‌گیرد و بر آن‌ تأثیر می‌گذارد.بنابراین‌، افسانه‌ پرفسورهای‌ ساکن‌ در کاخهای‌ عاج‌ به‌ زمانهای‌گذشته‌ تعلق‌ دارد. در وضعیت‌ حاضر، دو سؤال‌ اساسی‌ باید مطرح ‌شود:

·       مسؤولیتهای‌ اجتماعی‌ ویژه‌ دانشمندان‌ کدام‌ است‌؟

·       آیا می‌توان‌ یک‌ طرح‌ اخلاقی‌ متصورشد که‌ آشتی‌ بین‌پیشرفتهای‌ فنی‌ و انسانی‌ را تضمین‌ کند؟

 

اخلاق‌ علم‌ و مسؤولیتهای‌ اجتماعی‌ دست‌اندرکاران‌امر پژوهش‌

در داستان‌ (سنت‌ اگزوپری‌3)، روباه‌ خطاب‌ به‌ (شاهزاده‌ کوچک‌)می‌گوید: بشر یک‌ حقیقت‌ بزرگ‌ را فراموش‌ کرده‌ است‌ اما شما نبایدآن‌ را فراموش‌ کنید. شما همیشه‌ مسؤول‌ آنچه‌ آموخته‌اید هستید. این‌مسأله‌، اصل‌ اخلاقی‌ مسؤولیت‌ را خلاصه‌ می‌کند و معنی‌ آن‌ این‌است‌ که‌ هیچ‌ کس‌ و حتی‌ پژوهشگران‌ نمی‌توانند از پیامدهای‌تحولاتی‌ که‌ زندگی‌ روزانه‌ افراد و حتی‌ روابط بین‌ کشورها راتغییرمی‌دهند، به‌دور بمانند.

اگرچه‌ آن‌ گونه‌ که‌ (هانس‌ یوناس‌4) توضیح‌ داده‌، بر طبق‌ رهیافت‌جمعی‌ امکان‌ تصور اصل‌ (مسؤولیت‌) وجود دارد اما باید بپذیریم‌ که‌امروزه‌ مسؤولیتهای‌ خاصی‌ نیز برای‌ دست‌ اندرکاران‌ امر پژوهش‌پیدا شده‌ است‌. مداخله‌ آنان‌ در امور جامعه‌ به‌ شیوه‌ (معما گونه‌ای‌5)در حال‌ تغییر است‌. هنگامی‌ که‌ مشخص‌ می‌شود علم‌ تمامی‌جاه‌طلبیهای‌ (غایتمدارانه‌6) خود را که‌ براساس‌ آن‌ تحقیقات‌ یک‌نفوذ فزاینده‌ (دفاکتو7) برروند تاریخ‌ اعمال‌ کرده‌ را از دست‌ داده‌،یک‌ امر ارزشمند است‌.

 

علم‌ جاه‌طلبی‌ غایی‌ خود را از دست‌ داده‌ است‌

علم‌ به‌ تنهایی‌ نمی‌تواند یک‌ برنامه‌ جهانی‌ برای‌ جامعه‌ ایجاد کند. به‌عبارت‌ دیگر، علم‌ جهت‌ نیست‌. سه‌ عامل‌ اساسی‌ این‌ بیان‌ را تقویت‌می‌کند: ابتدا تقسیم‌ شدن‌ روبه‌رشد دانش‌، دوم‌ رمززدایی‌ از پیشرفت‌به‌ عنوان‌ یک‌ ارزش‌ فی‌نفسه‌ و سرانجام‌، سکولاریزه‌ شدن‌ علم‌8.

تقسیم‌ دانش‌ به‌ رشته‌ها و شاخه‌های‌ مختلف‌ طی‌ قرنها و به‌ طورمستمر، وضوح‌ بیشتری‌ یافته‌ است‌. تقسیم‌ دانش‌ به‌ رشته‌های‌ شدیداتخصصی‌، نتیجه‌ اجتناب‌ناپذیر گسترش‌ درک‌ و شناخت‌ آدمی‌ است‌.این‌ امر همچنین‌ احتمالا یکی‌ از پیش‌ شرطهای‌ لازم‌ برای‌ کارآمدی‌تحقیقات‌ نیز است‌.

از آنجا که‌ اکتشافات‌ بزرگ‌ غالبا نتیجه‌ غیرمنتظره‌ ترکیبی‌ ازشیوه‌ها و مفاهیم‌ مختلف‌ است‌، از این‌ رو، ممکن‌ است‌ (ابرتخصصی‌ شدن‌9) علم‌ منجر به‌ تضعیف‌ قابلیت‌ ابداعی‌ آن‌ بشود. امااز سوی‌ دیگر، هر رشته‌ای‌ که‌ بشدت‌ به‌ یک‌ تخصص‌ منحصر شده‌نیز مجبور به‌ تعمق‌ در منابع‌ سایر علوم‌ و فن‌آوریهاست‌. به‌ عنوان‌نمونه‌، امروزه‌ علم‌ زیست‌شناسی‌، از ابزارهای‌ فیزیک‌، شیمی‌،روباتیک‌ و کامپیوتر استفاده‌ می‌کند.

به‌ همین‌ ترتیب‌، هیچ‌ علمی‌ در حال‌ حاضر نمی‌تواند ادعای‌داشتن‌ تبیین‌ منحصربه‌ فردی‌ از جهان‌ داشته‌ باشد. امروزه‌، دیگر ازعلم‌ انتظار نمی‌رود تا همه‌ چیز را توضیح‌ دهد. اعتقاد نسبت‌ به‌ این‌توانایی‌ علم‌ و  همچنین‌ توانایی‌ آن‌ در اینکه‌ بتواند تمام‌ جهان‌ را برمبنای‌ نظم‌ علت‌ و معلولی‌ مرتبط قابل‌ فهم‌ و شناخت‌ کند، از بین‌ رفته‌است‌. در واقع‌، اکنون‌ ایده‌های‌ بی‌ثباتی‌ و آشوب‌ در مرکز خطوطویژه‌ تحقیقات‌ قراردارد.

امروزه‌، پیشرفت‌ دیگر به‌ عنوان‌ یک‌ منبع‌ فی‌نفسه‌ برای‌ انسانیت‌تلقی‌ نمی‌شود. برخی‌ از مردم‌ آن‌ را به‌ عنوان‌ یک‌ پدیده‌ طبیعی‌می‌بینند. برخی‌ دیگر، ضمن‌ اعتراض‌ به‌ زیانها و خسارتهای‌ ناشی‌ ازپیشرفت‌ آن‌ را عامل‌ مصیبتهای‌ تازه‌ای‌ همچون‌: تخریب‌محیطزیست‌، تأثیرات‌ مختلف‌ برسلامت‌ انسان‌، انسان‌زدایی‌ وخودکار کردن‌ جامعه‌، ایجاد بی‌عدالتیهای‌ اجتماعی‌ و تقویت‌تفاوتهای‌ شمال‌ و جنوب‌ می‌دانند.

این‌ نظریه‌ که‌ نژاد انسان‌ ممکن‌ است‌ شکارچی‌ خود باشد، بسیارکهنه‌ شده‌ است‌. اما امروزه‌ این‌ نظریه‌ در عین‌ حال‌ با یک‌ رمززدایی‌خاص‌ از پیشرفت‌ همراه‌ شده‌ است‌. این‌ نظریه‌ همچنین‌ برخی‌ مواقع‌بادیدگاههای‌ ـ کم‌ و بیش‌ منصفانه‌ و مناسب‌ ـ بدنام‌ کننده‌ نسبت‌ به‌جوامع‌ صنعتی‌ قرین‌ گشته‌ است‌.

سومین‌ عامل‌ مهم‌ در تغییر جایگاه‌ علم‌، سکولاریزه‌ شدن‌ آن‌است‌. (ژان‌ پییرشانژو10) رئیس‌ کمیته‌ ملی‌ مشورتی‌ اخلاقی‌ فرانسه‌در این‌ خصوص‌ معتقد است‌: (شیوه‌ علمی‌... با پیشرفتهای‌ تراکمی‌دانش‌ و کاربرد آن‌ همراه‌ بوده‌ است‌. امروزه‌ علم‌ همچون‌ قانون‌ واخلاق‌، به‌ عنوان‌ یک‌ فراورده‌ نهایی‌ که‌ خوب‌ را تجویز و شر رامحکوم‌ می‌کند، تلقی‌ نمی‌شود. در این‌ زمینه‌، از عبارت‌ فیلسوف‌ علم‌(گئورک‌ گانگیولهم‌11) که‌ توسط (شانژو) ذکر شده‌ استفاده‌ می‌کنیم‌ وآن‌ این‌ است‌ که‌ (علم‌ حقیقت‌ را بدون‌ قطعیت‌ تشکیل‌ می‌دهد)(Changeux 1995).

بنابراین‌، به‌ نظر می‌رسد که‌ علم‌ دیگر نباید مخالف‌ دین‌ واخلاقیات‌ باشد. وظیفه‌ علم‌ به‌ عنوان‌ یکی‌ از مظاهر اندیشه‌ انسان‌،باید روشن‌ کردن‌ این‌ امر باشد که‌ ما انسانها چگونه‌ باید بقا،خوشبختی‌ و آزادی‌ خویش‌ را تضمین‌ کنیم‌. با این‌ حال‌، تشخیص‌ وشناسایی‌ ارزشهای‌ مشترکی‌ که‌ از طریق‌ آنها باید به‌ این‌ اهداف‌ نایل‌شویم‌ به‌ ما مربوط می‌شود. این‌ مسؤولیت‌ در کانون‌ خود،دربرگیرنده‌ زمینه‌ اخلاقی‌ است‌ که‌ به‌ عنوان‌ (بررسی‌ نظری‌ اصول‌ ومجموعه‌ اصولی‌ که‌ اعمال‌ انسانها را رهبری‌ می‌کند) تعریف‌ شده‌است‌ (Changeux 1995).

 

تأثیر علم‌ بر جامعه‌

اکنون‌ دانشمندان‌ به‌ بازیگران‌ اصلی‌ صحنه‌ تغییرات‌ اجتماعی‌ تبدیل‌شده‌اند. در واقع‌، آمیختگی‌ بین‌ علم‌ و فن‌آوری‌، تأثیرگذاری‌تحقیقات‌ بر تمامی‌ جوانب‌ فعالیت‌ انسانی‌ تقویت‌ می‌کند. سرعت‌تغییرات‌ فن‌آورانه‌ که‌ از طریق‌ اکتشافات‌ علمی‌ ایجاد می‌شود به‌ طورروزافزونی‌ افزایش‌ می‌یابد. دلیل‌ این‌ امر آن‌ است‌ که‌ در حال‌ حاضربین‌ یک‌ اکتشاف‌ و کاربرد نتایج‌ آن‌ زمان‌ کمتر و کمتری‌ مورد نیازاست‌.

این‌ پدیده‌ بویژه‌ زمانی‌ مشخص‌ می‌شود که‌ ترسیم‌ یک‌ مرزروشن‌ بین‌ تحقیقات‌ پایه‌، تحقیقات‌ کاربردی‌ و تحولات‌ فن‌آورانه‌اغلب‌ ناممکن‌ است‌. تحقیقات‌ پزشکی‌ یک‌ نمونه‌ عملی‌ از این‌ امراست‌: زمانی‌ که‌ یک‌ ژن‌ که‌ خلقت‌ ناقص‌ آن‌ عامل‌ یک‌ بیماری‌ است‌،شناخته‌ می‌شود، این‌ واقعیت‌ بلافاصله‌ از طریق‌ آزمایشهای‌ ژنتیک‌مربوطه‌ دنبال‌ می‌شود. در علوم‌ کامپیوتر که‌ نیازمند کاربرد مدلهای‌ریاضی‌ است‌، عملکرد سیستم‌ با چنان‌ سرعتی‌ بهبود می‌یابد که‌ هم ‌سخت‌افزار و هم‌ نرم‌افزار به‌ طور ثابت‌ در یک‌ وضعیت‌ منسوخ‌ شده‌قرارمی‌گیرد. جایگزینی‌ آنها منجر به‌ تغییرات‌ مستمر در شیوه‌های‌عمل‌ و روشهای‌ تفکر و همچنین‌ کاربرد آنها در فعالیتهای‌ عملی‌می‌شود. رئیس‌ جمهور فرانسه‌ هنگام‌ افتتاح‌ کمیته‌ ملی‌ مشورتی‌اخلاقی‌ فرانسه‌ در سال‌ 1983 گفت‌: (علم‌ سریعتر از انسانیت‌ پیشرفت‌ می‌کند.)

امروز، علم‌ دیگر تنها با نوآوریهای‌ فن‌آورانه‌ تولیدی‌ ارتباطندارد. علم‌ و اقتصاد به‌ طور روزافزونی‌ با یکدیگر همبستگی‌ پیداکرده‌اند. در واقع‌، رشد بازار جهانی‌ به‌ فروش‌ محصولات‌ جدیدی‌که‌ نتیجه‌ نوآوریها و اختراعات‌ علمی‌ است‌، بستگی‌ دارد. از سوی‌دیگر، هزینه‌ تحقیقات‌ نیز به‌ طور مدام‌ افزایش‌ می‌یابد و به‌ همین‌دلیل‌ است‌ که‌ تحقیقات‌ امروزه‌ به‌ منابع‌ مالی‌ خصوصی‌ و عمومی‌ نیازدارد. از همین‌ روی‌، تعدیل‌ مجدد بویژه‌ در بخش‌ پزشکی‌ موردتأکید قرارمی‌گیرد. برای‌ نمونه‌، ساخت‌ یک‌ مولکول‌ جدید در صنایع‌دارویی‌ به‌ طور متوسط حدود 10 سال‌ وقت‌ و 100 میلیون‌ دلارهزینه‌ دربردارد. به‌ همین‌ دلیل‌ است‌ که‌ اکنون‌ نگرانی‌ در موردزیست‌پذیری‌ تجاری‌ و مالی‌ در حلقه‌ تحقیقات‌ یک‌ مسأله‌پیش‌پاافتاده‌ است‌ و یا اینکه‌ چرا تحقیقات‌ به‌ موضوع‌ رقابت‌بی‌رحمانه‌ شرکتها و کشورها تبدیل‌ شده‌ است‌.

نیاز به‌ تولید بازده‌ برای‌ سرمایه‌گذاریها، فشارهایی‌ بر شیوه‌هدایت‌ تحقیقات‌ وارد می‌کند، بویژه‌ در مبحث‌ بیوتکنولوژیها،مشکلات‌ و موانع‌ مالی‌، آزمایشگاههای‌ تحقیقاتی‌ را بر آن‌ می‌دارد تابه‌ منظور تضمین‌ منافع‌ بالقوه‌ کاربردهای‌ صنعتی‌ بعدی‌، جنبه‌های‌کاربردی‌ اختراعات‌ ثبت‌ شده‌ را در اولویت‌ اول‌ قرار دهند. این‌مسأله‌، منشأ یک‌ مشاجره‌ مشهور در خصوص‌ این‌ امر که‌ آیاموجودات‌ زنده‌ هم‌ باید ثبت‌ شوند یا خیر شده‌ است‌. مخالفان‌ ادعامی‌کنند ثبت‌ موجود زنده‌ کوچک‌ و یا ژنها که‌ بنا به‌ طبیعتشان‌ نبایدمورد استفاده‌ اختصاصی‌ قرار گیرند، یک‌ امر کاملا غیراخلاقی‌ است‌.دیگران‌ تنها ایده‌ ثبت‌ ژنهای‌ طبیعی‌ را که‌ براساس‌ مفاد قانون‌ ثبت‌نمی‌تواند به‌ عنوان‌ یک‌ اختراع‌ تلقی‌ شود، مورد بحث‌ قرارداده‌اند.گروه‌ دیگری‌ نیز با تأکید براین‌ واقعیت‌ که‌ ثبت‌ موجودات‌ زنده‌ یک‌موضوع‌ قدیمی‌ است‌ و هیچ‌ مسأله‌ اخلاقی‌ را مطرح‌ نمی‌کند آن‌ راعاملی‌ برای‌ ادامه‌ تحقیقات‌ در زیست‌شناسی‌ و ژنتیک‌ می‌دانند.تضمین‌ پرداخت‌ مبلغی‌ به‌ یک‌ مخترع‌ ـ در واقع‌ یک‌ سازمان‌ صنعتی‌یا مالی‌ و یا یک‌ دولت‌ ـ تا حدودی‌ جبران‌ مالی‌ سرمایه‌گذاری‌ اولیه‌ رافراهم‌ می‌کند. همان‌ گونه‌، از مخالفت‌ پارلمان‌ اروپا با مقررات‌پیشنهادی‌ مربوط به‌ حمایت‌ قانونی‌ از اختراعات‌ بیوتکنولوژیک‌ دراول‌ مارس‌ 1995 برمی‌آید، این‌ بحث‌ صرف‌ نظر از نتایج‌ ظاهری‌ آن‌،یک‌ مسأله‌ اساسی‌ برای‌ ارزیابی‌ مسائل‌ مطرح‌ شده‌ از سوی‌ علم‌است‌. یکی‌ از این‌ مسائل‌ به‌ برداشت‌ افکار عمومی‌ از علم‌ و فن‌آوری‌به‌ عنوان‌ فعالیتهای‌ تا حدی‌ خطرناک‌ مربوط می‌شود. خطر هسته‌ای‌اعم‌ از نظامی‌ و غیرنظامی‌ بدون‌ شک‌ نقش‌ مؤثری‌ در این‌ زمینه‌ایفاکرده‌ است‌. به‌ هر حال‌، نگرانی‌ روزافزون‌ مردم‌ نسبت‌ به‌خطرهای‌ فن‌آوریها اکنون‌ گسترش‌ یافته‌ است‌.

این‌ امر را نمی‌توان‌ انکار کرد که‌ علم‌ نوین‌ همزمان‌ با اعطای‌قدرت‌ بی‌سابقه‌ به‌ انسان‌ برای‌ تغییر جهان‌، توان‌ بالقوه‌ نابودی‌ سیاره‌را نیز به‌ وی‌ داده‌ است‌. یکی‌ از ویژگیهای‌ مشخص‌ این‌ قرن‌آسیب‌پذیری‌ جامعه‌ در مقابل‌ تهدیدات‌ فن‌آورانه‌ است‌.

این‌ فرایند به‌ قدری‌ گسترش‌ یافته‌ که‌ اکنون‌ جامعه‌ علمی‌احساس‌ می‌کند به‌ طور روزافزون‌ در بحث‌ مربوط به‌ قدرت‌ علم‌گرفتار شده‌ است‌. این‌ احساس‌ مسؤولیت‌ از سوی‌ پژوهشگران‌، دراظهارات‌ (ژاک‌ مونو12) برنده‌ جایزه‌ نوبل‌، آن‌ هم‌ در سال‌ 1970 که‌هنوز فنون‌ مهندسی‌ ژنتیک‌ در مراحل‌ اولیه‌ خود بود، منعکس‌ شده‌است‌: (آیا جوامع‌ مدرن‌ قادر خواهند بود برای‌ همیشه‌ قدرت‌شگفت‌انگیزی‌ را که‌ علم‌ به‌ آنها اعطا کرده‌ فقط با معیار انسانگرایی‌مبهم‌ متشکل‌ از نوعی‌ خوشبینی‌ و خوشگذرانی‌ مادی‌ کنترل‌ کنند؟)این‌ زیست‌شناس‌ بزرگ‌ با طرح‌ این‌ پرسش‌ افزود: (آیا آنها قادرخواهند بود براین‌ اساس‌ تنشهای‌ غیرقابل‌ تحمل‌ خود را حل‌ کنند؟یا اینکه‌ آنها سقوط خواهند کرد) (Russ 1994).

 

اخلاق‌ علم‌: یک‌ انسانگرایی‌ نوین‌

شاید ذکر این‌ نکته‌ که‌ ژاک‌ مونویک‌ زیست‌شناس‌ بود، ارزشمندباشد. در واقع‌، پیشرفتهای‌ به‌دست‌ آمده‌ در زمینه‌ ژنتیک‌ بود که‌ به‌ظهور جنبش‌ اخلاقی‌ در دهه‌ 1960 منجر شد. البته‌، اگرچه‌ قبل‌ از آن‌زمان‌ و پس‌ از انفجار بمبهای‌ اتمی‌ در سال‌ 1945 فیزیک‌ هسته‌ای‌موجب‌ مشاجرات‌ شدید و منفی‌ شده‌ بود اما در آن‌ زمان‌ هیچ‌ گونه‌واکنش‌ سازمان‌ یافته‌ به‌ نحوی‌ که‌ در (اخلاق‌ زیستی‌13) وجود دارد،پی‌گیری‌ نشد. مهندسی‌ ژنتیک‌ به‌ عنوان‌ فرایندی‌ برای‌ شناسایی‌موجودات‌ زنده‌ از ابتدا مورد بحث‌ و مشاجره‌ بوده‌ است‌. ذکر این‌نکته‌ از این‌ جهت‌ ارزشمند است‌ که‌ پرسشهای‌ مربوط به‌ قلمروخطرهای‌ فن‌آوری‌ ابتدا از سوی‌ خود (نسل‌شناسان‌14) مطرح‌ شد.بنابراین‌، آنان‌ نیز به‌ گونه‌ای‌ در مراسم‌ تولد اخلاق‌ علمی‌ به‌ مفهوم‌جدید آن‌ حضور داشتند.

در کنفرانسی‌ که‌ در (آزیلومار15) امریکا برگزار شد، نسل‌شناسانی‌ که‌ به‌ منظور تبادل‌ تجربیات‌ جمع‌ شده‌ بودند، تصمیم‌ به‌اعلام‌ یک‌ مهلت‌ قانونی‌ برای‌ انجام‌دادن‌ تحقیقاتشان‌ گرفتند. این‌ امر،اساسا تصمیمی‌ برای‌ به‌ تأخیرانداختن‌ زمان‌ لازم‌ برای‌ درک‌ وشناخت‌ خطرهای‌ احتمالی‌ برسلامت‌ انسان‌ و محیط مورد استفاده‌موجوداتی‌ که‌ از لحاظ ژنتیک‌ تغییر یافته‌اند، بود. مهلت‌ مذکوریکسال‌ به‌ درازا انجامید. در حال‌ حاضر، بسیاری‌ از کشورها قوانینی‌را وضع‌ کرده‌اند که‌ مقررات‌ و اصول‌ ایمنی‌ را مطرح‌ می‌کند تا درموارد کاربرد سری‌ یا تکثیر عمدی‌ موجودات‌ تغییر یافته‌ از لحاظ ژنتیک‌ مورد استفاده‌ قرارگیرد. افزون‌ برآن‌، اعلام‌ مهلت‌ مشخص‌برای‌ برخی‌ جوانب‌ ویژه‌ تحقیق‌ یا کاربرد فن‌آوری‌، به‌ یک‌ امر نسبتاعادی‌ تبدیل‌ شده‌ است‌. هر چند که‌ در زمان‌ کنفرانس‌ آزیلومار چنین‌چیزی‌ ناشناخته‌ بود. در واقع‌ آنچه‌ سایر تکنولوژیها شاهد آن‌ بوده‌انداین‌ است‌ که‌ کاربردهایشان‌ از ابتدا توسط آرزوهای‌ مخترعانشان‌ متوقف‌ شده‌ است‌.

علاوه‌ بر مهندسی‌ هسته‌ای‌ و ژنتیک‌ یک‌ عرصه‌ دیگر واکنش‌اخلاقی‌ نیز وجود دارد: فن‌آوریهای‌ اطلاعاتی‌ که‌ به‌ طور شگفت‌انگیز و سریع‌ از طریق‌ کامپیوتر، ماهواره‌ و سایر تسهیلات‌مدرن‌ برای‌ جمع‌آوری‌ و انتقال‌ داده‌ها گسترش‌ می‌یابد.

تا همین‌ اواخر، توجه‌ها قبل‌ از هر چیز بر خطرهای‌ ناشی‌ ازنقض‌ حریم‌ و آزادی‌ شخصی‌ مردم‌ از طریق‌ کسب‌ و استفاده‌ اطلاعات‌ شخصی‌ بویژه‌ اطلاعات‌ مربوط به‌ موقعیت‌ مالی‌ یاخانوادگی‌، سلامتی‌، و رفتارها یا عقاید مصرف‌ کنندگان‌ معطوف‌ بود.این‌ نگرانی‌ تعدادی‌ از کشورها را بر آن‌ داشت‌ تا مقررات‌ مربوط به‌(حفظ اطلاعات‌) را بپذیرند. این‌ امر اکنون‌ از سوی‌ حقوق‌ بین‌الملل‌بویژه‌ در چهارچوب‌ شورای‌ اروپا و اتحادیه‌ اروپا حمایت‌ می‌شود.در آینده‌ نزدیک‌ نیز این‌ امر احتمالا اعمال‌ کنترلهای‌ مشابه‌ را برکاربرد فنون‌ تصاویر مجازی‌ که‌ به‌ طور کامل‌ چشم‌اندازهای‌ جدیدی‌برای‌ بازسازی‌ و در نتیجه‌ شبیه‌سازی‌ گشوده‌  است‌، ضروری‌ خواهدکرد.

امروزه‌ همچنین‌ نگرانی‌ اخلاقی‌ در خصوص‌ تأثیر بالقوه‌ و مؤثرذهنی‌ و اخلاقی‌ ارتباطات‌ سمعی‌ و بصری‌ در سراسر جهان‌ وجوددارد. این‌ فنون‌ به‌ موازات‌ کنار گذاشتن‌ موانع‌ زمان‌ و مکان‌، همچون‌اختراع‌ چاپ‌ در دوران‌ گذشته‌، به‌ عنوان‌ یک‌ انقلاب‌ تلقی‌ می‌شود.

آزادی‌ ارتباطات‌ زمانی‌ که‌ با احترام‌ به‌ کثرت‌گرایی‌ و به‌ عنوان‌یک‌ پیش‌ شرط ضروری‌ ارائه‌ صحیح‌ اطلاعات‌ اعمال‌ شود نه‌ فقطیکی‌ از ویژگیهای‌ دمکراسی‌ بلکه‌ یکی‌ از بنیانهای‌ آن‌ است‌. با این‌حال‌، توسعه‌ رسانه‌ها دو گونه‌ زیان‌ مشخص‌ به‌ دنبال‌ داشته‌است‌:اول‌ عوامانه‌ کردن‌ و مبتذل‌ نمودن‌ اطلاعات‌ و دوم‌ ـ و مهمتر از آن‌ ـخطر یکسان‌ کردن‌ و حتی‌ دستکاری‌ افکار عمومی‌. کار علمی‌ به‌طور فزاینده‌ای‌ در دسترس‌ رسانه‌های‌ عمومی‌ قرارگرفته‌ و همچون‌سایر زمینه‌ها کم‌ و بیش‌ در معرض‌ این‌ خطرها واقع‌ شده‌ است‌. به‌همین‌ دلیل‌ است‌ که‌ پژوهشگران‌، مسؤولیت‌ اجتماعی‌ خاصی‌ درانتقال‌ یافته‌های‌ تحقیقاتشان‌ به‌ عموم‌ مردم‌ و روشن‌ نمودن‌ مسائل‌ واقعی‌ مربوط دارند (کمیته‌ ملی‌ مشورتی‌ اخلاقی‌ فرانسه‌ 1994).

اولین‌ وظیفه‌ پژوهشگران‌ در اینجا قبول‌ دو شرط دقت‌ و احتیاطکه‌ شأن‌ و شرافت‌ حرفه‌ آنهاست‌، می‌باشد. یکی‌ از پیش‌ شرطهای‌اولیه‌ اخلاق‌ حرفه‌ای‌ پژوهشگران‌ این‌ است‌ که‌ فقط آن‌ دسته‌ ازیافته‌هایی‌ را منتشر کند که‌، مورد پذیرش‌ از طریق‌ شیوه‌های‌ اساسی‌بررسی‌ و اعتباریابی‌ باشد. البته‌ همیشه‌ درجه‌ای‌ از اغوا و وسوسه‌ برای‌ انتشار یافته‌های‌ نارس‌ و یا حتی‌ مشکوک‌ و سست‌ به‌ دلیل‌ نتایج‌احتمالی‌ رسانه‌ای‌ و مالی‌ آن‌ وجود دارد.

نگرانی‌ اخلاقی‌ ناشی‌ از آگاهی‌ روبه‌رشد چالش‌ جهانی‌ علم‌،دیگر تنها یک‌  حرکت‌ نظری‌ نیست‌. این‌ نگرانی‌ امروزه‌ بویژه‌ ازطریق‌ تأسیس‌ سازمانهای‌ اخلاقی‌ موقت‌، در حال‌ نهادینه‌ شدن‌است‌. افزون‌ برآن‌، یک‌ حرکت‌ محسوس‌ از اخلاق‌ به‌ قانون‌ نیزوجود دارد. هر روز تعداد بیشتری‌ از قوانین‌ ملی‌ در این‌ زمینه‌ به‌تصویب‌ می‌رسد و تعداد بیشتری‌ موضعگیریهای‌ بین‌المللی‌ صورت‌می‌گیرد که‌ هدف‌ همگی‌ آنها تعریف‌ مجدد شیوه‌هایی‌ است‌ که‌می‌تواند از حقوق‌ بشر در مواجهه‌ با چالشهای‌ علم‌ و فن‌آوری‌محافظت‌ کند.

 

اخلاق‌ علم‌، دانشمندان‌ و جامعه‌

توسعه‌ اخلاق‌ علم‌ در ابتدا ممکن‌ است‌ به‌ عنوان‌ حرکتی‌ از سوی‌دانشمندان‌ برای‌ شناساندن‌ بیشتر خود به‌ جامعه‌ تلقی‌ شود. (مهلت‌آزیلومار) ـ که‌ بیشتر در زمینه‌ آن‌ صحبت‌ شد ـ گاهی‌ اوقات‌ ـ ازلحاظ تأثیر روانی‌ و رسانه‌ای‌ آن‌ ـ به‌ عنوان‌ اولین‌ نشانه‌ درگیر شدن‌دانشمندان‌ در بحث‌ اخلاق‌ زیستی‌ تلقی‌ می‌شود. با این‌ حال‌،حساسیت‌ اخلاقی‌ پژوهشگران‌ فرصتهای‌ دیگری‌ نیز برای‌ اظهارخود در دوران‌ قبل‌ از 1975 به‌ دست‌ آورده‌ است‌ و تعدادی ‌ابتکارات‌ بیشتر ثابت‌، آگاهی‌ فزاینده‌ جامعه‌ علمی‌ را از نگرانیها وخواسته‌های‌ عمومی‌ منعکس‌ نموده‌ است‌.

در قرن‌ گذشته‌، دانشمندان‌ اساسا درگیر گسترش‌ و تقویت‌رشته‌های‌ خود بودند و سعی‌ می‌کردند تا این‌ رشته‌ها را به‌ منظورکسب‌ حمایت‌ عمومی‌ تعمیم‌ بخشند. به‌ عنوان‌ مثال‌، این‌ امر دلیل‌اصلی‌ تأسیس‌ انجمن‌ انگلیسی‌ برای‌ پیشرفت‌ در سال‌ 1831 بود که‌در سال‌ 1848 از طریق‌ تأسیس‌ یک‌ گروه‌ مشابه‌ در امریکا دنبال‌ شد.

امروزه‌، پژوهشگران‌ با اهدافی‌ که‌ تا حدودی‌ از اهداف‌ جوامع‌علمی‌ قرن‌ نوزدهم‌ متفاوت‌ است‌، در سطح‌ بین‌المللی‌ بهتر از سطح‌ملی‌ سازمان‌ یافته‌اند. در حال‌ حاضر، هدف‌ جوامع‌ علمی‌ تنهاتشویق‌ توسعه‌ علم‌ و فن‌آوری‌ نیست‌، بلکه‌ بررسی‌ تأثیر این‌پیشرفتها بر جامعه‌ و اعلام‌ نظر جامعه‌ علمی‌ در خصوص‌ مسائل‌مختلف‌ در مواقع‌ ضروری‌ است‌.

بنابراین‌، سازمانهای‌ زیادی‌ برای‌ کار مشترک‌ و همکاری‌ بین‌دانشمندان‌ در سراسر جهان‌ تأسیس‌ شده‌ است‌. در واقع‌، روندتأسیس‌ سازمانهای‌ جدید به‌ طور مرتب‌ ادامه‌ یافته‌ است‌. فهرست‌اسامی‌ این‌ مؤسسات‌ طولانی‌ است‌. برخی‌ از آنها از جایگاه‌سازمانهای‌ بین‌المللی‌ غیردولتی‌ (NGOS)16 همچون‌ شورای‌بین‌المللی‌ اتحادیه‌های‌ علمی‌ و شورای‌ سازمانهای‌ بین‌المللی‌ علوم‌پزشکی‌ (CIOMS)17 برخوردار هستند. همچنین‌،باید به‌ (حرکت‌جهانی‌ برای‌ مسؤولیت‌ علمی‌) (MURS)18 نیز اشاره‌ شود که‌ توسط(ژان‌ دوسه‌)19 برنده‌ جایزه‌ نوبل‌ که‌ سهم‌ قابل‌ ملاحظه‌ای‌ در تفکراخلاقی‌ درباره‌ علم‌ دارد، پایه‌گذاری‌ و هدایت‌ شده‌ است‌.

این‌ سازمانها از دو جهت‌ ارزشمند هستند: اول‌ اینکه‌ چهارچوبی‌برای‌ مبادلات‌ چند رشته‌ای‌ فراهم‌ می‌کنند. این‌ مبادلات‌ از این‌ جهت‌که‌ امکان‌ در نور دیدن‌ مرزهای‌ فرهنگهای‌ علمی‌ مختلف‌ را فراهم‌می‌کند بسیار ضروری‌ است‌. دوم‌، علنی‌ شدن‌ مباحث‌ مربوط به‌ آنهابه‌ دمکراتیزه‌کردن‌ بحث‌ اخلاقی‌ کمک‌ می‌کند.

با این‌ حال‌، هنوز اساسیترین‌ پدیده‌ جامعه‌شناسی‌، ایجادکمیته‌های‌ اخلاق‌ در تعداد روبه‌ رشدی‌ از کشورهاست‌. این‌ کمیته‌هاکه‌ آغاز به‌ کار آنها از دهه‌ 1960 به‌ بعد بود، تقریبا در یک‌ حالت‌آزادانه‌ و داوطلبانه‌ بویژه‌ در زمینه‌ علوم‌ حیات‌ و سلامتی‌ در مراکزتحقیقاتی‌ و بیمارستانها تشکیل‌ شدند. وجود این‌ کمیته‌ها بعدارسمیت‌ یافت‌ و در سال‌ 1983 فرانسه‌ اولین‌ کشوری‌ بود که‌ یک‌کمیته‌ ملی‌ مشورتی‌ برای‌ اخلاق‌ در علوم‌ حیاتی‌ و سلامتی‌ تأسیس‌کرد. از آن‌ زمان‌ به‌ بعد این‌ امر الگویی‌ برای‌ سایر کشورهای‌ اروپایی‌و در پی‌ آن‌، سایر مناطق‌ جهان‌ فراهم‌ کرد. بر اساس‌ بررسی‌ای‌ که‌ درسال‌ 1994 توسط واحد اخلاق‌زیستی‌ یونسکو انجام‌ شده‌، بیش‌ از200 کمیته‌ ملی‌ اخلاق‌ (Kutukdjian 1994) با عنوانها ومسؤولیتهای‌ مختلف‌ وجود دارد.

این‌ کمیته‌ها، صرف‌ نظر از زمینه‌های‌ فعالیت‌ آنها، در صورتی‌ که‌بخواهند شایسته‌ (عنوان‌) اخلاقی‌ باشند باید حداقل‌ دو شرط زیر رابرآورده‌ سازند: اول‌ اینکه‌، آنها باید از طریق‌ همراه‌ ساختن‌ نمایندگان‌علوم‌ معروف‌ به‌ علوم‌ (محض‌) و علوم‌انسانی‌ با نمایندگانی‌ ازجریانهای‌ فکری‌ مختلف‌، چند رشته‌ای‌ و کثرت‌گرا باشند و دوم‌، ازلحاظ قانونی‌ مستقل‌ از مقامات‌ سیاسی‌ و اقتصادی‌ باشند. اخلاق‌ضرورتا بر مبنای‌ فعل‌ و انفعال‌ آزاد عقاید و دانش‌ بنا شده‌ است‌(Ambroseli| 1990; Lebris| 1993). هدف‌ از دیدگاهها وتوصیه‌های‌ کمیته‌های‌ اخلاقی‌  که‌ مسؤولیت‌ آنها معمولا مشورتی‌است‌، پیدا کردن‌ راه‌حلهای‌ قطعی‌ و نهایی‌ برای‌ مشکلات‌ و مسائل‌اخلاقی‌ نیست‌. بحث‌ اخلاق‌ از طریق‌ وضعیت‌ نوینی‌ که‌ از سوی‌ علم‌مطرح‌ شده‌، تجدید و تقویت‌ شده‌ است‌.

بار دیگر تأکید می‌شود که‌ نه‌ یک‌ کمیته‌ قانونگذاری‌، نه‌ یک‌کمیته‌ کارشناسی‌ و نه‌ یک‌ کمیته‌ اخلاقی‌ هیچ‌کدام‌ مرکز سیاستگذاری‌و تصمیم‌گیری‌ نیستند، چراکه‌ این‌ امر مربوط به‌ مقامات‌ سیاسی‌جامعه‌ است‌. با این‌ حال‌، کمیته‌های‌ اخلاق‌، شیوه‌ انتخابهایی‌ را که‌باید صورت‌ گیرد آماده‌ می‌کنند.

این‌ کمیته‌ها همچنین‌، با توجه‌ به‌ قانونی‌ بودنشان‌ شفافیت‌ بحث‌اخلاقی‌ را نیز تضمین‌ می‌کنند.

رویکرد (کمیته‌ اخلاق‌) دیگر یک‌ پدیده‌ ملی‌ نیست‌ و امروزه‌کمیته‌های‌ بین‌المللی‌ اخلاق‌ نیز وجود دارد. یکی‌ از این‌ کمیته‌ها،گروه‌ مشاوره‌ای‌ اتحادیه‌ اروپا در زمینه‌ اخلاق‌ در بیوتکنولوژی‌ است‌که‌ زیرنظر کمیسیون‌ بروکسل‌ فعالیت‌ می‌کند. نه‌ عضو این‌ گروه‌ که‌ درسال‌ 1991 تشکیل‌ شد، از بین‌ دانشمندان‌، حقوقدانان‌ و فیلسوفان‌ ونه‌ کشور مختلف‌ انتخاب‌ می‌شود. وظیفه‌ این‌ گروه‌ شناسایی‌ مسائل‌اخلاقی‌ مطرح‌ شده‌ از طریق‌ فن‌آوری‌ مربوط به‌ موجودات‌ زنده‌است‌. این‌ مسائل‌ ممکن‌ است‌ در طرح‌ قانونگذاری‌ اتحادیه‌ اروپا درزمینه‌های‌ مختلف‌ ـ کشاورزی‌، بهداشت‌، موادغذایی‌ و خواربار،احتمالی‌ رسانه‌ای‌ و مالی‌ آن‌ وجود دارد.

صنعت‌، محیطزیست‌، حمایت‌ از مصرف‌کننده‌ و امثال‌ آن‌ ـ مدتوجه‌قرارگیرد.

دومین‌ کمیته‌ اخلاق‌ بین‌المللی‌ و تنها تشکل‌ جهانی‌ در این‌زمینه‌، کمیته‌ بین‌المللی‌ اخلاق‌زیستی‌ (IBC)20 است‌ که‌ درسال‌1992 توسط یونسکو و به‌ ابتکار دبیرکل‌ این‌ سازمان‌ (فدریکومایور) تأسیس‌ شد. این‌ کمیته‌ به‌ عنوان‌ تشکل‌ منحصربه‌فرد، یک‌مجمع‌ تبادل‌ نظرها و اطلاعات‌ برای‌ نشستهای‌ (شمال‌ ـ جنوب‌)است‌. 50 عضو این‌ کمیته‌ از 35 کشور مختلف‌ و از بین‌ طیف‌ وسیعی‌از رشته‌های‌ علمی‌ انتخاب‌ می‌شوند. به‌ غیراز دانشمندان‌،حقوقدانان‌، فلاسفه‌ و جامعه‌شناسان‌ متخصصان‌ دیگری‌ همچون‌جمعیت‌ شناسان‌، انسان‌ شناسان‌ نیز وجود دارند که‌ در واقع‌ تمامی‌این‌ تخصصها به‌ علایق‌ کشورهای‌ جنوب‌ مربوط می‌شود.

کمیته‌ بین‌المللی‌ اخلاق‌زیستی‌ برخلاف‌ گروه‌ مشورتی‌ اتحادیه‌اروپا در زمینه‌ موضوعهای‌ فردی‌ نظر نمی‌دهد. این‌ کمیته‌ درنشستهای‌ سالانه‌ که‌ با شرکت‌ تمامی‌ اعضا و با حضور میهمانان‌دعوت‌ شده‌ از بین‌ مردم‌ و مطبوعات‌ در مقر یونسکو برگزار می‌شود،گزارشهای‌ خود در مورد ژن‌ درمانی‌، آزمایشهای‌ ژنتیک‌، علوم‌اعصاب‌ و ژنتیک‌ و سایر موارد را با نگرش‌ به‌ آینده‌ جایگاه‌ تحقیقات‌ژنتیک‌ و کاربردهای‌ آن‌ در سراسر جهان‌ ارائه‌ می‌کند.

در هرصورت‌، وظیفه‌ اصلی‌ کمیته‌ بین‌المللی‌ اخلاق‌ زیستی‌دارای‌ ماهیت‌ حقوقی‌ است‌. مفاد قطعنامه‌ای‌ که‌ در 15 نوامبر 1993در بیست‌ و دومین‌ نشست‌ کنفرانس‌ عمومی‌ یونسکو خطاب‌ به‌دبیرکل‌ این‌ سازمان‌ صادر شده‌ فراهم‌ آوردن‌ یک‌ ابزار بین‌المللی‌برای‌ حمایت‌ از ژن‌ انسانی‌ را پیش‌بینی‌ کرده‌ است‌.

 

اخلاق‌ علم‌ و اصول‌ جهانی‌ حقوق‌ بشر

رشته‌ اخلاق‌ اگرچه‌ به‌ طور ضمنی‌ بر یک‌ روند مستمر پژوهش‌دلالت‌ دارد، اما تنها به‌ یک‌ روش‌ خاص‌ محدود نیست‌. هدف‌ خودانتخابی‌ آن‌ یعنی‌ (رهبری‌ فعالیتهای‌ انسان‌) ضرورتا به‌ اصولی‌ که‌ برمبنای‌ حقوق‌ اساسی‌ انسان‌ پایه‌گذاری‌ شده‌، منجر می‌شود:

·       اولین‌ اصل‌ ـ صرف‌نظر از قدرت‌ بالقوه‌ علم‌ ـ حفظ احترام‌ به‌شأن‌ انسان‌ است‌ که‌ آزادی‌ یکی‌ از عناصر ضروری‌ آن‌ است‌.

·       دومین‌ مفهوم‌ کلیدی‌، متکی‌ بر اصل‌ مسؤولیت‌، متقاعد شدن‌به‌ این‌ امر است‌ که‌ انسانیت‌ باید از خطرهایی‌ که‌ از جانب‌ خود بر اووارد می‌شود، مورد محافظت‌ قرار گیرد. به‌ همین‌ دلیل‌، تلاش‌ برای‌کاهش‌ خطرهای‌ ناشی‌ از فن‌آوری‌ به‌ یک‌ ضرورت‌ اخلاقی‌ تبدیل‌شده‌ است‌.

·       سومین‌ اصل‌ اخلاقی‌ مربوط به‌ ارتباطات‌ ـ سیاسی‌، اقتصادی‌و مذهبی‌ ـ بین‌ علم‌ و مقامات‌ حاکم‌ است‌. همان‌ گونه‌ که‌ دانشمندان‌در نقش‌ خود به‌ عنوان‌ کارشناسان‌ نباید سعی‌ در از میدان‌ به‌درکردن‌این‌ مقامات‌ و جایگزین‌ شدن‌ آنها بکنند، مقامات‌ حاکم‌ نیز در مقابل‌باید به‌ استقلال‌ تحقیقات‌ به‌ عنوان‌ نمونه‌ای‌ از آزادی‌ اندیشه‌ احترام‌بگذارند و آن‌ را تضمین‌ نمایند. با توجه‌ به‌ موارد متعددی‌ که‌ این‌اصول‌ راهنما در گذشته‌ مورد سوء تعبیر قرارگرفته‌، اکنون‌ ضرورت‌جدی‌ تأکید رسمی‌ مجدد براین‌ امر وجود دارد.

به‌ این‌ ترتیب‌، سه‌ اصل‌ اساسی‌ است‌ که‌ اخلاق‌ علم‌ باید براساس‌آن‌ پایه‌گذاری‌ شود: احترام‌ به‌ شأن‌ و آزادی‌ بشر، جلوگیری‌ ازواردآمدن‌ خطرهای‌ ناشی‌ از فن‌آوری‌ برآنچه‌ به‌ آینده‌ انسانیت‌مربوط می‌شود و حفظ آزادی‌، خلاقیت‌ و نوآوری‌ علمی‌.

سرانجام‌ اینکه‌، نمی‌توان‌ از اخلاق‌ علم‌ بدون‌ ذکر یک‌ ضرورت‌چهارم‌ صحبت‌ کرد و آن‌ نیز وحدت‌ ذهنی‌ و اخلاقی‌ بشر است‌ که‌ درمقدمه‌ اساسنامه‌ یونسکو به‌ آن‌ اشاره‌ شده‌ است‌. در واقع‌، چنانچه‌امتیازهای‌ حاصل‌ از پیشرفت‌ به‌ نفع‌ ثروتمندترین‌ کشورها یاثروتمندترین‌ طبقات‌ باشد، امری‌ ناپذیرفتنی‌ است‌. کشورها درصورتی‌ که‌ خواستار دستیابی‌ به‌ توسعه‌ پایدار و بهره‌مندی‌ تمامی‌مردم‌ از استانداردهای‌ زندگی‌ متناسب‌ با شأن‌ خود هستند، باید بدانندکه‌ تقسیم‌ دانش‌ علمی‌ پیش‌ شرط اساسی‌ چنین‌ خواسته‌ای‌ است‌.همان‌ گونه‌ که‌ (فدریکومایور) دبیرکل‌ یونسکو در پیام‌ خود به‌ کمیته‌بین‌المللی‌ اخلاق‌زیستی‌ در سپتامبر 1994 اظهار داشته‌: (پیشرفت‌علم‌ و دانش‌ یک‌ روند جهانی‌ است‌، بنابراین‌ باید به‌ عنوان‌ میراث‌مشترک‌ تلقی‌ شود و متعاقبا به‌ طورمساوی‌ بین‌ ملتها تقسیم‌ گردد). .به‌ نظر می‌رسد که‌ ملاحظات‌ اخلاقی‌ در علوم‌ زیستی‌ بیشترین‌پیشرفت‌ را داشته‌است‌. علوم‌ ژنتیک‌ این‌ امید را ایجاد کرده‌ که‌ در قرن‌حاضر بیماریهای‌ عمده‌ ریشه‌کن‌ خواهند شد. در عین‌ حال‌ این‌ خطرمطرح‌ شده‌ که‌ گونه‌های‌ بشری‌ و محیطزیست‌ وی‌ در معرض‌ تهدیدقرارگرفته‌ است‌. مهندسی‌ ژنتیک‌ به‌ منظور استفاده‌ از بیان‌ مناسب‌آقای‌ (بیدو) از اعضای‌ کمیته‌ بین‌المللی‌ اخلاق‌زیستی‌ (انسان‌ عاقل‌)مهندسی‌ بشری‌، را تربیت‌ کرده‌ است‌.

این‌ مسأله‌ دو جانبه‌ به‌ پذیرش‌ طرح‌ بزرگ‌ قانونگذاری‌ درخصوص‌ اخلاق‌ زیستی‌ پزشکی‌ در اروپا، امریکا و امریکای‌ لاتین‌(برزیل‌)  منجر شده‌ است‌. چهارچوب‌ طرح‌ یک‌ کنوانسیون‌ مربوطبه‌ اخلاق‌ زیستی‌ که‌ از سوی‌ شورای‌ اروپا تهیه‌ شده‌ در اوایل‌ سال‌1994 منتشر شد. تمام‌ این‌ قوانین‌ مربوط به‌ کاربردهای‌ پزشکی‌ بیولوژی‌ و ژنتیک‌ است‌. این‌ قوانین‌ به‌ طور فزاینده‌ از طریق‌ قوانینی‌ باماهیت‌ کلیتر در خصوص‌ تحقیقات‌ ژنتیک‌ تقویت‌ می‌شود. قوانینی‌که‌ مقررات‌ ایمنی‌ (به‌ شکل‌ مقررات‌ ملی‌ و دستورالعملهای‌ اروپایی‌)برای‌ استفاده‌ درموارد کاربرد سری‌ یا تکثیر عمدی‌ موجودات‌زنده‌ای‌ که‌ ازنظر ژنتیکی‌ تغییر شکل‌ یافته‌اند، وضع‌ می‌کند.

سازمان‌ ملل‌ نیز به‌ نوبه‌ خود به‌ طور رسمی‌ اخلاق‌ را باحقوق‌بشر مرتبط ساخته‌ است‌. در کنفرانسی‌ که‌ در ژوئن‌ 1993 دروین‌ برگزار شد، سازمان‌ ملل‌ متحد از دولتها خواست‌ تا حقوق‌ بشرو شأن‌ انسان‌ را در حیطه‌ کاری‌ علوم‌زیستی‌ و پزشکی‌ رعایت‌ کنند.قبل‌ از آن‌ نیز سازمان‌ مزبور بر حفظ تنوع‌ گونه‌های‌ حیات‌ از طریق‌تصویب‌ کنوانسیون‌ تنوع‌زیستی‌ در ششم‌ ژوئن‌ 1992 در شهر(ریوئراینرو) تأکید کرده‌ بود. سازمان‌ بهداشت‌ جهانی‌ نیز هم‌ اکنون‌سرگرم‌ برنامه‌ریزی‌ برای‌ شروع‌ یک‌ برنامه‌ (اخلاق‌ و سلامتی‌) است‌.سرانجام‌ اینکه‌، اتحادیه‌ بین‌المجالس‌ نیز موضوع‌ ارتباط بین‌اخلاق‌زیستی‌ و حقوق‌ بشر را در دستور کار اجلاس‌ خود در مارس‌1995 قرارداد.

کمیته‌ بین‌المللی‌ اخلاق‌زیستی‌ در محدوده‌ وظایف‌ خود که‌ درنوامبر 1993 از سوی‌ یونسکو مشخص‌ شده‌، اولین‌ ابزار گسترده‌بین‌المللی‌ در زمینه‌ (حفظ ژنوم‌ انسانی‌) را آماده‌ کرده‌ است‌. طرح‌بیانیه‌ای‌ که‌ در مارس‌ 1993 به‌ تصویب‌ کمیسیون‌ حقوقی‌ کمیته‌بین‌المللی‌ اخلاق‌زیستی‌ به‌ ریاست‌ (هکتور گروس‌ اسپیل‌) رسید،شامل‌ یک‌ فرایند گسترده‌ مشورتی‌ بر یک‌ مبنای‌ غیررسمی‌ است‌ که‌سازمانهای‌ بین‌المللی‌ دولتی‌ و غیردولتی‌، دانشگاههای‌ بزرگ‌ و تعدادزیادی‌ از کمیته‌های‌ اخلاق‌ را در برمی‌گیرد. این‌ شیوه‌ که‌ در سال‌1995 آغاز شد نشان‌ دهنده‌ این‌ علاقه‌ است‌ که‌ متون‌ آینده‌ بایدمبنایی‌ برای‌ گفت‌وگو بین‌ فرهنگهای‌ مختلف‌ جهان‌ باشد.

به‌ هرحال‌، مهمترین‌ کمک‌ بیانیه‌ مزبور قراردادن‌ (ژنوم‌ انسانی‌)به‌ طور ثابت‌ در (میراث‌ مشترک‌ بشریت‌) است‌ تا از این‌ طریق‌ آن‌ راهمراه‌ با تمام‌ حقوق‌ خصوصی‌ افراد بشر مشمول‌ حقوق‌ بین‌الملل‌گرداند. با این‌ هدف‌، این‌ متن‌ حقوق‌ افراد برای‌ حفظ شأن‌ وآزادیشان‌ را به‌ رسمیت‌ می‌شناسد. این‌ بیانیه‌، بویژه‌ هرگونه‌ تبعیض‌برمبنای‌ ویژگیهای‌ ژنتیک‌ را محکوم‌ می‌کند و صریحا مخالفت‌ خودرا با شیوه‌های‌ تقلیل‌ گرایانه‌ای‌ که‌ سعی‌ دارند شخصیت‌ یک‌ انسان‌ رااز طریق‌ عناصر ژنتیک‌ آن‌ خلاصه‌ کنند، اعلام‌ کرده‌ است‌.

اولین‌ سند بین‌المللی‌ که‌ تأکید می‌کند انسان‌ تنها یک‌ موضوع‌ علم‌نیست‌، قانون‌ نورنبرگ‌ است‌ که‌ در سال‌ 1947 توسط انجمن‌پزشکی‌ جهان‌ به‌ تصویب‌ رسید. این‌ اقدام‌ متعاقب‌ افشای‌آزمایشهایی‌ که‌ توسط نازیها بر روی‌ انسان‌ به‌ عنوان‌ خوکهای‌آزمایشگاهی‌ صورت‌ گرفت‌، انجام‌ شد. بیانیه‌ مصوب‌ کمیسیون‌حقوقی‌ کمیته‌ بین‌المللی‌ اخلاق‌زیستی‌ نیز خواستار آن‌ بود که‌ افرادباید از آزمایشهایی‌ که‌ برروی‌ آنها صورت‌ می‌گیرد، راضی‌ باشند.

بیانیه‌ مزبور در نهایت‌ دو اصل‌ دیگر را ترسیم‌ کرد که‌ از حقوق‌فرهنگی‌ و اجتماعی‌ نشأت‌ می‌گرفت‌:

·       آزادی‌ نوآوری‌ علمی‌. این‌ اصل‌، موقعیتی‌ ـ که‌ اکنون‌نامشخص‌ است‌ ـ که‌ در آن‌ تحقیقات‌ با احتمال‌ کاربردهای‌ مفید برای‌انسانیت‌ مجاز بود را کنار نهاده‌ است‌.

·       حق‌ هر کس‌ برای‌ بهره‌مند شدن‌ از پیشرفته‌های‌ حاصل‌ درژنتیک‌. این‌ حق‌ که‌ دستیابی‌ به‌ آن‌ به‌ مفهوم‌ واقعی‌ دور از دسترس‌است‌، برمبنای‌ عدالت‌ که‌ در پرتو تحولات‌ جهانی‌ به‌ عنوان‌ یک‌هدف‌ فی‌نفسه‌ از اهمیت‌ روزافزونی‌ برخوردار شده‌، قراردارد.

این‌ اصول‌ به‌ عنوان‌ اولین‌ سنگهای‌ بنای‌ اخلاق‌ بین‌المللی‌می‌تواند به‌ زمینه‌های‌ دیگری‌ غیر از علوم‌زیستی‌ منتقل‌ شود.درنهایت‌ اینکه‌، موضوع‌ اخلاق‌ آن‌ گونه‌ که‌ به‌ نظر می‌رسد در واقع‌علم‌ نیست‌ بلکه‌ بشر آن‌ هم‌ فراتر از فرد و گونه‌های‌ بشری‌ است‌.

·       اکنون‌ زمان‌ آن‌ رسیده‌ است‌ که‌ اخلاق‌ علم‌ بر تناقضهای‌ ذاتی‌خود در موارد زیر فایق‌ آید:

·       بین‌ کثرت‌گرایی‌ فرهنگی‌ و خصیصه‌ ضرورتا جهانی‌ حقوق‌بشر آشتی‌ دهد;

·       ابزارهای‌ مراقبت‌ کننده‌ای‌ که‌ درعین‌ تضمین‌ آزادی‌ تحقیقات‌مانع‌ از خطرهای‌ ناشی‌ از نوآوریهای‌ فن‌آوری‌ می‌شود را برای‌جوامع‌ مدرن‌ فراهم‌ کند;

·       ضمن‌ حفظ جریان‌ آزاد اطلاعات‌ علمی‌ و گسترش‌ فرهنگ‌علمی‌ در سراسر جهان‌، زیر بناهای‌ اجتماعی‌ ـ اقتصادی‌ تحقیقات‌پرهزینه‌ را مدنظر قراردهد;

·       مسؤولیت‌ اجتماعی‌ خاص‌ پژوهشگران‌ را تأیید و اصول‌حقوقی‌ مسؤولیت‌ اجتماعی‌ به‌ عنوان‌ یک‌ کل‌ را تضمین‌ کند.

همان‌ گونه‌ که‌ (رنه‌شار) شاعر فرانسوی‌ گفته‌ است‌: (هیچ‌ پیمانی‌بر میراث‌ ما تقدم‌ ندارد). این‌ گفته‌ معادل‌ آن‌ است‌ که‌ شأن‌ انسان‌ به‌آگاهی‌ ما از مسؤولیتهایمان‌ مربوط می‌شود و اخلاق‌ علم‌، که‌ آن‌آگاهی‌ را بیان‌ می‌کند، از نخستین‌ وظایف‌ بشر امروزی‌ است‌.

 

یادداشتها

1- M.G.K. Menon

2- International Council of Scientific Unions

3- Saint - Exupery

4- Hans Jonas

5- Paradoxical

6- Teleological Ambition

7- De Facto

8- Secularization

9- Hypers Pecialization

10- Jean - Pierre Changeux

11- Georges Ganguilhemt

12- Jacques Monod

13- Bioethics

14- Geneticists

15- Azilomar

16- Non - Governmental Organizations (NGOS)

17- Council for International Organization of Medical Sciences(CIOMS)

18- The Universal Movement for ScientificResponsibitity

19- Jean Daus

20- International Bioethics Committee

 

ماخذ

1- Academy of sciences (1995) La brevetabilitإ du gإnome [thepatentability of the genome]| Report No. 132 (February)| Paris:Academy of sciences.

2- Ambroselli| C. (1990) Le comitإ dإthique| Que sais-je?series| paris: PUF.

3- Atendt| H.(1972) La crise de la culture| Paris: Gallimard.

4- Atlan| H. (1986) A tort et ب raison. Intercritique de larationalitإ et du mythe| Paris: Le Seuil.

5- Bedjaoui. M. (1995) The human genome: the commonheritage of humanity or genetics from fear through to hope| inFederico mayor| Amicorum Liber| Vol. ll| Brussels: Bruylant.

6- Brody| E.B. (1993) Biomedical Technology and HumanRights| paris: UNESCO publishing/Aldershot| UK: Dartmouthpublishing.

7- Carrington Coutts. M. (1991) Basic Resources in Bioethics|washington| DC: Georgetown University| National ReferenceCentre for Bioethics Literature.

8- Changeux. J.-P. (1984) Lhomme neuronal| Paris: Fayard.

9- ___ (1995) Devising bioethics: a philosophical debate| inFederico mayor| Amicorum Liber| Vol. ll| Brussels: Bruylant.

10- Dagognet| F. (1988) La mattrise du vivant| Paris: Hachette/UNESCO/International Institute of Philosophy.

11- Daus| J.| Dulbecco| R.| Galjaard| H.| Suleiman| E.N. andKutukdjian. G. (1994) A  code for living: the ethics of humanengineering. UNESCO Courier| September.

12- Engelhardt. H.T.| Jr (1991) Bioethics and SecularHumanism: The Search for a Common Morality| Valley Forge|PA: Trinity Press International.

13- Fagot Largeault| A. (1985) Lhomme bio-إthique: pour unedeontologie de la recherche sur le vivant| Paris: Maloine.

14- French National Ethics Consultative Committee (1994)Views on The Ethical Questions Raised by the Transmission ofScientific Information Concerning Biological and MedicalResearch (1 December)| Paris: La documentation francaise.

15- Gros| F. (1988) Developments in contemporary biology|Diogenes: 142.

16- ___ (1993) Regard sur la biologie contemporaine| Paris:Gallimard and UNESCO.

17- Habermas| J. (1983) Morale et communication: consciencemorale et activitإ communicationnelle| Paris: Cerf.

18- ___ (1988) Le discours philosophique de la modernitإ| Paris:Gallimard.

19- Jonas| H. (1990) Le principe responsabilitإ| Paris: Cerf.

Jordan| B. (1993) Voyage autour du gإnome: le tour du mondeen 80 labos| Montrouge| France: J. Libbey-Eurotext| EditionsINSERM.

20- Kutukdjian| G. (1994) National ethics committeesWorldwide| UNESCO Courier| September.

21- Le Bris| S. (1993) Study of European Ethics Committees forthe Council of Europe| Council of Europe Occasional Paper.

22- Lenoir| N. with the cooperation of Sturlإse| B. (1991) Auxfrontiإres de la vie: une إthique biomإdicale ب la francaise| areport to the Prime Minister| Paris: La documentationfrancaise.

23- Lإvi-Strauss| C. (1952) Race and History| Paris: UNESCO.Levinas| E. (1982) Ethique et infini| Paris: Fayard.

Mayor| F.| Fall| l.| Bessis| S.| Bernard| A.| Darbishire| H.|Nowak| M.| Hessel| S.| Fournier| F. and Mock A. (1994)Human rights: the unfinished task| UNESCO Courier| March.

24- Meyer| G.R. (1991) Bioethics in Education| Paris:International Union of Biological Sciences.

       ش

25- Moulin| M. (1990) Controler la science? la question descomitإs dإthique| Brussels: De Boeck-Wesmael.

26- Rawls| J. (1973) Theory of Justice| Oxford: OxfordUniversity Press.

27- Ribes| B. (1978) Biology and Ethics| Paris: UNESCO.

Ruffiإ| J. (1976) De la biologie ب la culture| Paris; Flammarion.

28- Russ| J. (1994) La pensإe إthique contemporaine| Quesaisje? series| Paris: PUF.

29- Thomas| J.-P.| Mehrtens| H.| Lecourt| D.| Larbi Bouguerra|M.| Dessus| B.| Rabinow| P.| Nouvel| P.| Chatelet| G. andLegendre| P. (1995) Au nom de la science| Revue des deuxmondes| February 1995.

30- Weber| M. (1979) Le savant et le politique| Paris: Uniongإnإrale dإditions.

31- Wigner| E.P.| Tinbergen| J.| Natta. G.| Burnet| F.M.|Szent-Gyخrgyi| A. and Cassin| R. (1972) Nobelists muse aboutscience| Impact of Science on Society| XXll(4).

منبع‌

1- The Etics of Science: Between Humanism and Modernity by:Noelle Lenoir. World Science Report| 1996.

 

فروش فروشگاه طراحی فروشگاه آنلاین فروش فروشگاه آنلاین فروشگاه تحت وب راه اندازی فروشگاه تحت وب وب سایت فروشگاهی ارزان طراحی وب سایت باشگاه مشتریان پرداخت ماهیانه فروش آنلاین فروش محصولات چندین پذیرنده طراحی فروشگاه ریسپانسیو طراحی سایت و فروشگاه اینترنتی طراحی و پیاده سازی فروشگاه ساخت سایت فروشگاهی فروشگاه حرفه ای ساخت فروشگاه آنلاین ساخت فروشگاه Online سفارش سایت فروشگاهی طراحی فروشگاه اینترنتی اختصاصی قیمت طراحی فروشگاه اینترنتی فروشگاه ساز حرفه ای فروشگاه اینترنتی آماده فروشگاه ساز قیمت راه اندازی سایت فروشگاهی سفارش طراحی فروشگاه اینترنتی
All Rights Reserved 2023 © BSFE.ir
Designed & Developed by BSFE.ir