hc8meifmdc|2010A6132836|BehboudFroshgahWebSite|tblnews|Text_News|0xfdffe79f020000008d13000001000100
حسین خانمحمدی
چکیده
برنامهریزی
استراتژیک نقشی کلیدی در موفقیت سازمانها در میدان رقابت دارد. این نوع برنامهریزی
که تا کنون اغلب مورد استفاده سازمانهای بزرگ واقع شده است، اگر به درستی تدوین شود، منجر به انتخاب استراتژیهایی می
شود که در صورت اجرای صحیح و به موقع، تعالی
و پیشتازی سازمان را به ارمغان می آورد. تحقیق حاضر در نظر دارد تا از طریق مقایسه تطبیقی مدلهای برنامهریزی
استراتژیک برای سازمانهای کوچک، مدلی جدید
و تلفیقی از این نوع برنامهریزی را برای صنایع کوچک ومتوسط ارائه کند. بدین منظور
3 مدل مورد مطالعه تطبیقی قرار گرفت که عبارتند از: مدل برنامهریزی استراتژیک
پایهای (کارتر و مکنامارا، 2001)؛ فرایند برنامهریزی استراتژیک برای شرکتها
کوچک و متوسط (مازور، 1998)؛ و مدل برنامهریزی استراتژیک برای شرکتها کوچک (فرای
و استونر، 1995). در نتیجه این مقایسه تطبیقی، سه عامل ماموریت/چشمانداز، عوامل
داخلی/خارجی و استراتژیها/برنامههای استراتژیک به عنوان وجوه مشترک مدلها
شناسایی شده و مبنای اصلی طراحی مدل جدید قرار گرفتند، با توجه به ویژگی خاص صنایع
کوچک و متوسط– حاکمیت
و تسلط دیدگاهها، تفکرات و باورهای مالکان و مدیران ارشد بر اهداف، جهتگیریها و
برنامههای شرکت، یک عامل دیگر با عنوان "بینش مدیران ارشد صنایع کوچک و
متوسط" به مدل اضافه شد و مدل جدید با چهار عامل و بصورت شماتیک طراحی گردید.
مدل طراحی شده به روش دلفی از متخصصان برنامهریزی استراتژیک نظرسنجی شده و اعتبار
محتوایی پیدا کرده است. هر چند برای بدست آوردن اعتبار کاربردی باید چنین مدلی را
در صحنه عملی برنامهریزی استراتژیک سازمانهای کوچک آزمود.
واژه های کلیدی:برنامهریزی استراتژیک، صنایع کوچک و متوسط، برنامهریزی استراتژیک برای صنایع کوچک و متوسط
مقدمه
در دنیای امروز که شاهد تغییرات و تحولات شگرف در زمینه های مختلف هستیم، محیط
با تلاطم و عدم اطمینان زیادی مواجه است و رقابت شدت زیادی پیدا کرده است، سیستم های سازمانی
در راستای کسب موفقیت در میدان رقابت باید از نوعی برنامهریزی بهره گیرند که
آینده نگر و محیط گرا باشد بطوریکه ضمن شناسایی عوامل و تحولات محیطی، در یک افق
زمانی بلند مدت تأثیر آنها بر سازمان و نحوه تعامل سازمان با آنها را مشخص کند.
این نوع برنامهریزی در واقع همان برنامهریزی استراتژیک است که با بررسی محیط
داخلی و خارجی سازمان، قوتها و ضعفهای داخلی و فرصت ها و تهدیدهای محیطی را
شناسائی می کند و با در نظر داشتن ماموریت سازمان، اهدافی بلند مدت برای سازمان
تنظیم می کند و برای دستیابی به این اهداف، از بین گزینه های استراتژیک، اقدام به انتخاب استراتژیهایی می کند که با تکیه بر قوتها و رفع
ضعفها از فرصتهای پیش آمده به نحو احسن استفاده نموده و از تهدیدها پرهیز کند
بطوریکه در نهایت باعث موفقیت سازمان در میدان رقابت شود(پیرس و رابینسون، 1380) .
مساله اساسی این است که هر سازمانی با هر اندازه ای که وجود داشته باشد در عصر
اطلاعات و ارتباطات الکترونیکی با تغییرات و تحولات سریعی روبروست و باید فعالیت
های خود را طوری برنامهریزی و مدیریت نماید که در محیط متلاطم و بازار به شدت
رقابتی موفقیت کسب نموده و تداوم حیات داشته باشد. بنابراین سازمانهای کوچک و متوسط
باید در راستای کسب مزیت رقابتی و کامیابی در صحنه بازارهای جهانی اقدام به برنامهریزی استراتژیک نمایند. مدلهایی از برنامهریزی استراتژیک که
تا کنون ارائه شده اند بیشتر با توجه به ویژگیهای شرکتهای بزرگ بوده و کمتر مدلی
با توجه به شرایط شرکتهای کوچک توسعه یافته است و این شاید به دلیل نقش کم شرکتهای
کوچک و نیاز شدید شرکتهای بزرگ در قبل بوده است( دیوید، 1380).
در حال حاضر که شرکتهای کوچک نقش و اهمیتی دو چندان پیدا کرده اند و نیاز به برنامهریزی
استراتژیک دارند، باید مدلی مناسب حال این شرکتها طراحی شود تا بتوانند با بهره
مندی از آن روند رسیدن به اهداف را سریعتر و راحت تر طی کنند. مقاله حاضر بر آنست
تا از طریق مقایسه تطبیقی مدلهای مختلف برنامهریزی استراتژیک برای شرکتهای کوچک و متوسط، مدلی تلفیقی
و مناسب از این نوع برنامهریزی را برای شرکتهای کوچک و متوسط طراحی نماید.
سه مطالعه خارجی در رابطه با برنامهریزی استراتژیک شرکتهای کوچک انجام شده
است که یکی از آنها مدلی از این نوع برنامهریزی را ارائه کرده است که بصورت کتاب ( فرای و استونر، 1995) منتشر شده است، دومی و سومی
مراحلی را برای برنامهریزی استراتژیک شرکتهای کوچک عنوان کرده اند که در قالب
مقاله (مازور، 1998 و کارتر و مکنامارا، 2001) انتشار یافتهاند.
بدیهی است که از هر سه مورد در این تحقیق استفاده کافی بعمل آمده است.
مدل برنامهریزی استراتژیک «پایهای»
به زعم کارتر و
مک نامارا (2001)،
فرایند برنامهریزی استراتژیک پایهای بسیار
اساسی، معمولاً توسط سازمانهایی مورد استفاده قرار میگیرد که بسیار کوچک و پر
کارند و قبلاً چندان برنامهریزی استراتژیک نکرده اند. این فرایند ممکن است در سال
اول بدون سودآوری به منظور بدست آوردن درکی از چگونگی انجام برنامهریزی، بکار
گرفته شود و از سالهای بعد با در بر گرفتن فازها و فعالیتهای بیشتر برنامهریزی
امیدوار به بهبود وضعیت باشد. این نوع برنامهریزی، معمولاً توسط مدیریت سطح عالی
انجام میشود و شامل مراحل زیر است:
-
تعیین اهداف (بیانیه ماموریت). علت وجودی سازمان
را بیان میکند.
-
انتخاب اهدافی که جهت رسیدن به ماموریت سازمانی
باید برآورده شوند.
-
تعیین روشهای
معین یا استراتژیهایی که برای رسیدن به اهداف باید به اجرا درآیند.
-
تعیین برنامه های عملی مشخص
برای اجرای هر استراتژی.
-
نظارت و به روز کردن برنامه
فرایند برنامهریزی استراتژیک شرکتهای کوچک و
متوسط
مازور (1998)
چهار مرحله را برای برنامهریزی استراتژیک شرکتهای کوچک و متوسط بیان میکند. این
چهار مرحله در جدول 1 نشان داده شدهاند.
جدول (1) مراحل اساسی
در برنامهریزی استراتژیک شرکتهای کوچک و متوسط
در آینده میخواهیم سازمان را چگونه
ببینیم
|
چشمانداز
|
مرحله یک
|
چگونه به این آینده مورد نظر دست
خواهیم یافت
|
ماموریت
|
مرحله دو
|
اهداف کوتاه مدتی که
ما را به طرف بیش حرکت میدهد.
|
استراتژی
|
مرحله سه
|
کاربرد و اجرای جزء به جزء استراتژی
|
تاکتیکها
|
مرحله چهار
|
مازور،
1998، 2
چشم
انداز، یعنی اینکه سازمان خودش را در آینده چگونه میخواهد ببیند و شامل موارد زیر
است: میخواهیم چه بشویم / در چه حد و اندازه / در چه جهتی / و در چه قالب زمانی
میخواهیم حرکت کنیم. ماموریت، شامل
فعالیتهایی است که شرکت را قادر میسازد تا به بینش خود دست یابد. ماموریتها
فعالیتهایی هستند که شرکت کنترل کافی بر آنها نمیتواند اعمال کند بنابراین میتوان
از عملکرد آنها، دسترسی به بینش را انتظار داشت. برای تعیین ماموریتها، ابتدا باید
محیط تجاری کنونی سازمان را تجزیه و تحلیل شود. برای این کار تجزیه و تحلیل سوات ابزار
سودمندی است که مدیران وظیفهای مختلف مانند فروش، تحقیق، منابع انسانی، تولید،
امور مالی و ... میتوانند در شکل دادن دیدگاههای خود نسبت به شرکت از آن استفاده
کنند. بعد از مشخص شدن ماموریتها، مدیریت بر آن ماموریتهایی تمرکز میکند که دارای
بالاترین اولویت باشند. و از طریق اتخاذ استراتژیها و اعمال تاکتیکهای مناسب و
متناسب با این ماموریتهای اولویت دار میتواند به بینش شرکت دست یابد (مازور، 1998).
برنامهریزی استراتژیک برای شرکتهای
کوچک
فرای و
استونر (1995)
مطابق نمودار1، فرایند برنامهریزی استراتژیک شرکتهای کوچک را در دو بخش مجزا در
نظر گرفتهاند. در طول مرحله تجزیه و تحلیل، مدیر
(مالک) از طریق تمرکز بر نیروهای موجود در محیط، پیشبینی روندها و تغییرات، از
فرصتها و تهدیدات کلیدی محیط سازمان شناخت کاملی پیدا میکند. باید توجه داشت که
مدیران نباید فقط عوامل کلیدی محیطی را شناسایی و ردیابی کنند، بلکه باید اثرات
احتمالی این نیروها بر شرکت و فعالیتهایش را به دقت مورد ارزیابی و بررسی قرار
دهند. بنابراین تجزیه و تحلیل محیطی آینده گرا بوده، به دنبال شناسایی مشکلات و
پتانسیلهایی است که توسط تغییرات محیطی برای سازمان ایجاد میشوند. در حالیکه
تجزیه و تحلیل محیطی بر نیروهای خارجی تمرکز میکند، تجزیه و تحلیل داخلی شرکت،
نقاط قوت و ضعف داخلی سازمان را مورد ارزیابی قرار میدهد.
تجزیه و
تحلیل های داخلی و محیطی، شرکت را قادر میسازند تا به دقت و بصورت عینی، شایستگی
های ویژه و نقاط
ضعف رقابتی خود را شناسایی کند. از طریق این تجزیه و تحلیلها و اطلاعات حاصل از
آنها مدیر میتواند در جهت تکمیل فرصتهای رقابتی (شایستگیهای متمایز) سرمایهگذاری
کند و موانع و تهدیدها را بنحوی کاهش داده و از اثرات آنها بکاهد. شناسایی شایستگیها
و نقاط ضعف، شرکت را قادر میسازد تا استراتژیهای مواجهه و رودررویی با نیروهای
محیطی را انتخاب کند.
بعد از
مشخص شدن شایستگیهای ویژه و
ضعفهای رقابتی است که
مدیر میتواند به مرحله دوم فرایند برنامهریزی استراتژیک شرکتهای کوچک، یعنی
مرحله عمل وارد
شود. بنابراین، نتیجه مرحله تجزیه و تحلیل، شناسایی فرصتها و تهدیدهای محیطی و
قوتها و ضعفهای داخلی است.
در
مرحله دوم، ابتدا باید ماموریت سازمان مشخص شده و بصورت بیانیه ماموریت مکتوب
بشود، در عین حال در این بیانیه تصویر یا وضعیت استراتژیک شرکت نیز باید تعیین
شود. یعنی اینکه شرکت میخواهد چه تصویری از خود در ذهن ذینفعانش داشته باشد. بعد
از مشخص شدن ماموریت و شمای استراتژیک شرکت، باید برای کل شرکت و واحدهای آن هدفگذاری
شود و استراتژیهای دستیابی به آن اهداف نیز تعیین شوند. و بعد از انجام تمام این
مراحل است که شرکت به یک برنامه استراتژیک دست مییابد که باید آن را مکتوب کرده و
به اطلاع ذینفعان شرکت برساند. بنابراین، محصول مرحله عمل فرایند، یک برنامه
استراتژیک است.
نمودار (1) برنامهریزی استراتژیک شرکت کوچک
فرای و
استونر، 1995، 16
باید
توجه داشت که بهترین استراتژیها اگر بصورت برنامه استراتژیک مکتوب نشوند، ارزشی
نخواهند داشت بنابراین
محصول نهایی فرایند برنامهریزی استراتژیک شرکت کوچک باید در قالب یک برنامه
استراتژیک تهیه شده و در اختیار عوامل اجرایی قرار گیرد تا از طریق اجرای صحیح و
بموقع آن شرکت بتواند به اهداف استراتژیک و در نهایت به ماموریت خود نایل شود
(فرای و استونر، 1995، 16).
توسعه مدل
مفهومی
در رابطه با
برنامهریزی استراتژیک سازمانهای کوچک مدلهای زیادی توسعه نیافته است. از بررسی
منابع مختلف سه مدل شناسائی شد که در این تحقیق مورد استفاده قرار گرفتند. این
مدلها عبارتند از: مدل برنامهریزی استراتژیک «پایهای» - کارتر و مک نامارا، فرایند
برنامهریزی استراتژیک شرکتهای کوچک و متوسط – مازور و برنامهریزی
استراتژیک برای شرکتهای کوچک – فرای و استونر.
مدلهای مذکور
برنامهریزی استراتژیک در جدول 3 مورد مقایسه قرار گرفتند. این جدول نشان میدهد
که علیرغم تفاوتهای موجود در تعداد و تقدم و تاخر مراحل و گامهای مدلها، کلیه
مدلها بطور تقریبی از ساختار مشابه و یکسانی برخوردار هستند. شالوده
مدلهای برنامهریزی استراتژیک بدین گونه است که از تعیین ماموریت
سازمانی شروع شده، با انجام تجزیه و تحلیلهای خارجی و داخلی (برای شناسائی فرصتها
و تهدیدهای خارجی و قوتها و ضعفهای داخلی)، اهدافی برای شرکت در نظر میگیرند و بر
این اساس استراتژیهایی را بر میگزینند؛ سپس استراتژیهای انتخاب شده را بصورت یک
برنامه استراتژیک شامل روش انجام کار، منابع و زمان تخصیص یافته، در میآورند که
باید توسط شرکت به اجرا درآید تا اهداف و ماموریتش محقق شوند.
بنابراین با مقایسه مدلهای
مختلف برنامهریزی استراتژیک و صرفنظر از تفاوتهای ظاهری و جزئی آنها میتوان
ادعا نمود که کلیه این مدلها به نحوی مراحل سهگانه: "تعیین ماموریت و اهداف
شرکت"، "تجزیه و تحلیل خارجی و داخلی" و "تعیین استراتژیهای
شرکت" را شامل میشوند. با توجه به
اینکه این سه مرحله در کلیه مدلهای مورد مقایسه وجود دارند، میتوان آنها را اساس
و شالوده یک مدل جدید برنامهریزی استراتژیک برای سازمانهای کوچک قرار داد و با
اضافه کردن برخی مراحل، بسته به ویژگیهای خاص سازمانهای کوچک این مدل مفهومی جدید
را ایجاد کرد. بنابراین در توسعه مدل مفهومی، باید به نکات زیر توجه شود:
-
ارزشها، نگرشها، بینش و نظرات
بنیانگذاران و مدیران عالی در سازمانهای کوچک از اهمیت بسزایی برخوردار بوده و
فعالیتها و برنامههای آنها را تحت تاثیر قرار میدهد.
-
سازمانهای کوچک بخاطر مشکلات
مالی، نیروی انسانی، تخصصی و کوچک بودن که نسبت به سازمانهای بزرگ دارند، به مدلی
سادهتر، مختصرتر و با تعداد مراحل کمتر نیاز دارند که در عین جامعیت (از لحاظ بر
آوردن نیازهای برنامهریزی بلند مدت آنها)، با هزینه، زمان و تعداد متخصصین کمتر
قابل بکارگیری باشد.
-
هر مدل برنامهریزی استراتژیک
چه در سازمانهای بزرگ و چه در سازمانهای کوچک باید در نهایت به یک برنامه
استراتژیک قابل اجرا ختم شود. این برنامه استراتژیک باید شامل استراتژیهای شرکت و
نحوه اجرای استراتژیها از نظر هزینه، زمان و سایر منابع مورد نیاز باشد.
جدول (2) مقایسه مدلهای برنامهریزی استراتژیک
سازمانهای بزرگ و کوچک
سازمان
|
مـدل
|
مراحل برنامهریزی استراتژیک
|
تعیین ماموریت و اهداف شرکت
|
تجزیه و تحلیل داخل و خارج
|
تعیین استراتژی شرکت
|
مدلهای برنامهریزی استراتژیک سازمانهای کوچک
|
مدل برنامهریزی
استراتژیک پایهای
|
1ـ تعیین ماموریت
|
|
|
|
2ـ تعیین اهداف
|
|
|
|
3ـ استراتژیهای تحقق اهداف
|
|
|
|
4ـ برنامههای عملی اجرای استراتژی
|
|
|
|
5ـ نظارت و به روز کردن برنامه
|
|
|
|
مدل
مازور
|
1ـ چشمانداز
|
|
|
|
2ـ ماموریت
|
|
|
|
3ـ استراتژی
|
|
|
|
4- تاکتیک
|
|
|
|
مدل فرای
و استونر
|
مرحله
تجزیه و تحلیل
|
1ـ تجزیه و تحلیل محیطی
|
|
|
|
2ـ تجزیه و تحلیل داخلی
|
|
|
|
3ـ شایستگیهای متمایز و ضعفهای رقابتی
|
|
|
|
مرحله عمل
|
4ـ ماموریت
|
|
|
|
5ـ تصویر استراتژیک
|
|
|
|
6ـ هدفگذاری
|
|
|
|
7ـ استراتژیها
|
|
|
|
8ـ برنامه مکتوب
|
|
|
|
بر اساس آنچه از مقایسه مدل های
برنامهریزی استراتژیک سازمانهای بزرگ و کوچک و ویژگیهای خاص سازمانهای کوچک به
دست میآید، میتوان مدل مفهومی برنامهریزی استراتژیک سازمانهای کوچک را در چهار
مرحله و به شکل نــمودار2 طراحی نمود. همانطور که ملاحظه میشود در این مدل علاوه
بر مراحل سهگانه که از مقایسه مدلها در جدول فوق بدست آمده بود، یک مرحله دیگر
با عنوان: « ارزشهای مدیران عالی» با توجه به ویژگی خاص شرکتهای کوچک اضافه شده
است.
مدل مفهومی برنامهریزی
استراتژیک برای سازمانهای کوچک حداقل تعداد مراحل را داشته و از سادگی زیادی
برخوردار است؛ نیاز کمتری به افراد متخصص داشته و توسط یک کمیته برنامهریزی
استراتژیک کوچک در مدت زمانی کم قابل بکارگیری میباشد. اینها همه ویژگیهایی
هستند که مشکلات سازمانهای کوچک را در استفاده از مدلهای برنامهریزی استراتژیک
برطرف میکنند. بنابراین، مدل مفهومی مذکور مدلی است که به لحاظ سادگی، تعداد
مراحل کم، قابلیت بکارگیری توسط تعداد افراد کم و در زمان کم میتواند نیاز سازمانهای
کوچک را نسبت به برنامهریزی استراتژیک برطرف کند؛ بطوریکه سازمانهای کوچک با
بکارگیری این مدل به همان مزیتهایی دست یابند که سازمانهای بزرگ در استفاده از
مدلهای متداول برنامهریزی استراتژیک به آنها دست مییافتند.
مدل مفهومی نمودار 2 برای
برنامهریزی استراتژیک در سازمانهای کوچک طراحی شده و اهدافی بشرح زیر را دنبال میکند:
-
ایجاد قابلیت برنامهریزی
استراتژیک برای سازمانهای کوچک: یکی از محدودیتهای سازمانهای کوچک در استفاده از
مدلهای متداول برنامهریزی استراتژیک، طولانی و پیچیده بودن و تعداد زیاد مراحل
این مدلها بود؛ بطوریکه این سازمانها با توجه به منابع و وقت محدود خود قادر به
استفاده مناسب از آنها نبودند و مزیتهای استفاده از چنین برنامهریزی را از دست میدادند.
مدل مفهومی برنامهریزی استراتژیک برای سازمانهای کوچک با تعداد مراحل کمتر و
سادگی خود به دنبال این است که قابلیت و توانایی برخورداری از این نوع برنامهریزی
را در سازمانهای کوچک بوجود آورد تا این شرکتهای بتوانند با صرف زمان و منابع کم
و در حد توان خود از فواید برنامهریزی استراتژیک بهرهمند شوند.
-
متقاعد کردن مدیران سازمانهای
کوچک به لزوم برنامهریزی استراتژیک: مدیران سازمانهای کوچک بخاطر مشکلاتی که برای
برنامهریزی استراتژیک در این سازمانها وجود دارد، نسبت به استفاده از این نوع برنامهریزی
اعتقاد چندانی ندارند و آن را نوعی تلف کردن وقت و هزینه میدانند. مدل مفهومی
ارائه شده با ویژگیهای خاص خود به دنبال رفع مشکلات برنامهریزی استراتژیک در سازمانهای
کوچک و تغییر نگرش مدیران این سازمانها نسبت به استفاده از آن هستند، بطوریکه از
این طریق مدیران به اهمیت و لزوم برنامهریزی استراتژیک پی ببرند و برای انجام
فعالیتهای شرکت در جهت رسیدن به اهداف و کسب موفقیت بیشتر از آن بهرهبرداری
نمایند.
-
افزایش توان پاسخگویی سازمانهای
کوچک به تغییرات محیطی و همگامی با آنها: برخی براین اعتقاد هستند که برنامهریزی
استراتژیک بخاطر دید بلند مدت خود و تعیین مسیر حرکت شرکت در بلند مدت، قدرت
انطباق و همگامی شرکت با تغییرات سریع را محدود میکند و مانعی بر سر راه پاسخگویی
انعطاف پذیر آنها به محیط میشود. در پاسخ به این عده باید گفت که برنامهریزی
استراتژیک نه تنها مانعی برای تطبیق شرکت با محیط نیست، بلکه از طریق بررسی و
تجزیه و تحلیل دقیق عناصر محیطی و لحاظ کردن آنها در برنامههای سازمان، باعث میشود
که شرکت از تغییرات فوقالعاده زیادی که امروزه در محیطهای خرد و کلان اتفاق میافتد،
مطلع شود، از فرصتهای آن بهرهبرداری نموه و از تهدیدهایش اجتناب نماید. مدل
مفهومی ارائه شده نیز از چنین ویژگیهایی برخوردار است و به دنبال افزایش سرعت و
قابلیت سازمانهای کوچک در همگامی با تغییرات محیطی میباشد.
-
تعیین مسیر توسعه شرکت : هر
شرکت با هر اندازه و موقعیتی به فکر توسعه و پیشرفت از جنبههای گوناگون میباشد، سازمانهای
کوچک نیز به مرور زمان درصدد افزایش فعالیتها و تولیدات و بالطبع اندازه خود
هستند. در این میان برنامهریزی استراتژیک روشی است که مسیر استراتژیک توسعه شرکت
را معین میکند.
این مدل
مفهومی نیز به دنبال این است که از طریق تجزیه و تحلیل خارجی و داخلی، تعیین ماموریت
و اهداف و ارزشهای مدیران شرکت زمینه فعالیتهای جدیدی را در آینده شناسایی کند که
شرکت با توجه به منابع خود قابلیت ورود به آن فعالیتها را دارد. این امر از طریق
استراتژیهای حاصل از این مدل امکان پذیر است. علاوه بر موارد فوق، میتوان اهداف
زیر را نیز برای مدل مفهومی برنامهریزی استراتژیک برای سازمانهای کوچک برشمرد:
تسهیل فرایند برنامهریزی استراتژیک در سازمانهای کوچک، بهرهمند ساختن سازمانهای
کوچک از مزایای برنامهریزی استراتژیک، شناخت جایگاه فعلی و موقعیت مطلوب آینده
شرکت ، شناسایی رقبا، مشتریان، تأمین کنندگان، محصولات جایگزین و تازه واردها به
صنعت، و تعیین استراتژیهایی که شرکت را به اهداف مورد نظر برسانند.
روششناسی تحقیق
تحقیق حاضر به عنوان یک تحقیق
کاربردی، هدف طراحی مدل برنامهریزی استراتژیک
برای سازمانهای کوچک و متوسط را دنبال کرده و در صدد پاسخگویی به این سوال بوده است که از چه مدلی می توان برای برنامهریزی استراتژیک سازمانهای
کوچک و متوسط استفاده کرد؟ برای این کار با استفاده از ادبیات موضوع، مدل مفهومی
طراحی شده و با استفاده از نظر خبرگان از طریق مصاحبه اعتبار آن سنجیده شده است.
در تحقیق حاضر برای گردآوری دادههای مورد نیاز از دادههای ثانویه (شامل داده های
موجود در اینترنت، کتابها، مجلات، سمینارها و ...) و داده های اولیه (دادههایی که
از طریق ابزارهای اندازه گیری مناسب از نمونه آماری تحقیق جمع آوری میشوند)
استفاده شده است. برای جمع آوری داده های اولیه از طریق مصاحبه از 15 نفر از
خبرگان برنامهریزی استراتژیک نظرسنجی شد. این مصاحبه دارای 5 سوال اصلی در باره
مدل مفهومی بود. پنج ویژگی مدل در قالب سوال مطرح شده و از نمونه آماری پرسیده شد
تا آنها از این طریق، تناسب مدل طراحی شده را برای شرکتهای کوچک بیان کنند. نتایج
این نظرات نیز مورد تجزیه و تحلیل واقع شد که حاکی از متناسب بودن مدل برای برنامه
ریزی استرتژیک برای سازمان های کوچک بود.
یافته ها
مدل جدید دارای 5 ویژگی اصلی بود که در قالب پاسخ 5 سوال، نتایج زیر پس از
تجزیه و تحلیل پاسخها بدست آمد:
1.
مدل ارائه شده قابلیت برنامهریزی استراتژیک برای شرکتهای کوچک ایجاد می
کند:
بر اساس ادبیات موضوع و بخش مربوط به طراحی مدل مفهومی
برنامهریزی استراتژیک برای سازمانهای کوچک، یکی از ویژگیهای اصلی این مدل،
ایجاد قابلیت برنامهریزی استراتژیک برای سازمانهای کوچک در حالی بود که این
سازمانها بخاطر مشکلات خاص خود از نعمت این نوع برنامهریزی بیبهره بودهاند. با
توجه به تشریح مدل مفهومی، این ویژگی از اعضای نمونه سوال شد و آنها با میانگین
48/3، آن را به عنوان یک ویژگی مناسب برای مدل جدید تائید نمودند.
2.
مدل ارائه شده برنامهریزی استراتژیک در شرکتهای کوچک را تسهیل می کند:
بر اساس ادبیات موضوع و بخش مربوط به طراحی مدل مفهومی
برنامهریزی استراتژیک برای سازمانهای کوچک، یکی دیگر از ویژگیهای اصلی این مدل،
تسهیل فرایند برنامهریزی استراتژیک در سازمانهای کوچک بود. این مدل کاملا ساده
بوده و از تعداد مراحل کمی تشکیل شده و به راحتی قابل فهم و بکارگیری است. با توجه
به تشریح مدل مفهومی، این ویژگی از اعضای نمونه سوال شد و آنها با میانگین 52/3،
آن را به عنوان ویژگی مناسب دیگری برای مدل جدید تائید نمودند.
3.
مدل ارائه شده مدیران شرکتهای کوچک را به لزوم برنامهریزی استراتژیک در شرکت
متقاعد می کند:
بر اساس ادبیات موضوع و بخش مربوط به طراحی مدل مفهومی
برنامهریزی استراتژیک برای سازمانهای کوچک، یکی دیگر از ویژگیهای اصلی این مدل،
متقاعد ساختن مدیران شرکتهای کوچک به لزوم استفاده از برنامهریزی استراتژیک برای
مدیریت بهتر کسب و کار خود میباشد. این دسته از مدیران بخاطر عدم توانایی (مالی و
کارشناسی) بهرهگیری از مدلهای متداول
برنامهریزی استراتژیک سازمانهای بزرگ و
پیچیدگی و سایر مشکلات آنها، اعتقاد چندانی بر استفاده از برنامهریزی استراتژیک
نداشتند و در این راستا فکر و اقدامی نمی کردند. این حالت با وجود مدلی ساده و
قابل فهم و قابل بکارگیری، به میزان زیادی رفع شده و به متقاعد شدن مدیران تبدیل
میشد. با توجه به تشریح مدل مفهومی، این ویژگی از اعضای نمونه سوال شد و آنها با
میانگین 52/3، آن را به عنوان یک ویژگی مناسب برای مدل جدید تائید نمودند.
4.
مدل ارائه شده توان پاسخگویی شرکتهای کوچک به تغییرات محیطی را افزایش می
دهد:
بر اساس ادبیات موضوع و بخش مربوط به طراحی مدل مفهومی
برنامهریزی استراتژیک برای سازمانهای کوچک، یکی دیگر از ویژگیهای اصلی این مدل،
افزایش توان پاسخگویی شرکتهای کوچک به تغییرات محیطی است. با وجود چنین مدلی
آنها به راحتی میتوانند از وقایع محیطی باخبر شده و با توجه به ساختار تخت و
پویایی خاص خود، واکنش سریع و حتی از پیش تعیین شدهای به آنها نشان دهند. با توجه
به تشریح مدل مفهومی، این ویژگی از اعضای نمونه سوال شد و آنها با میانگین 56/3،
آن را به عنوان یک ویژگی مناسب برای مدل جدید تائید نمودند.
5.
مدل ارائه شده منجر به تعیین استراتژیهایی می شود که شرکت را به اهداف مورد
نظر می رساند:
بر اساس ادبیات موضوع و بخش مربوط به طراحی مدل مفهومی
برنامهریزی استراتژیک برای سازمانهای کوچک، یکی دیگر از ویژگیهای اصلی این مدل،
قابلیت این مدل در تعیین استراتژیهایی است که منجر به موفقیت و کامیابی سازمان
های کوچک میشود. در واقع با رفع معایب مدل های برنامهریزی استراتژیک شرکت های
بزرگ و برخورداری از مزایا و ویژگیهای خاص سازمانهای کوچک، چنین مدلی میتواند
استراتژیهای موفقیتآمیزی برای سازمانهای کوچک تعیین نماید. با توجه به تشریح
مدل مفهومی، این ویژگی نیز از اعضای نمونه سوال شد و آنها با میانگین 78/3، آن را
به عنوان یک ویژگی مناسب برای مدل جدید تائید نمودند.
نتیجهگیری و پیشنهاد
تا زمانی که برای یک سیستم (مانند یک شرکت) هدفی مشخص نشود، آن سیستم نمی داند
که کجا می خواهد برود و اگر هدف مشخص شود ولی برنامهریزی نشود در این صورت آن
سیستم نمی داند چگونه به آن هدف برسد. بنابراین هر سیستمی که خواهان موفقیت است
باید اهدافی مشخص داشته باشد و نحوه و زمان (برنامه) رسیدن به آن اهداف را نیز
تعیین نماید تا بر اساس برنامه تهیه شده بسوی اهداف مورد نظر به پیش رود و همواره
ناظر بر حرکت خود باشد تا انحرافات احتمالی را شناسایی و تعدیل کند.
سازمان ها و شرکتهای کوچک، سیستمهای کوچک و در عین حال پویا و فعالی در
اقتصاد جهانی هستند که میتوانند پا به پای
سازمانهای بزرگ و حتی فراتر از آنها، نقش قابل ملاحظهای در بازارهای
جهانی و عرصه های رقابت از خود برجای بگذارند. به نظر میرسد که آنچه که میتواند
نقش و تاثیرگذاری این دسته از سازمانها را بیش از پیش نماید، برخورداری آنها از
روشها و راهکارهای مدیریتی به ویژه مدلها و الگوهای خاص این سازمان ها در زمینه
برنامهریزی استراتژیک باشد، چرا که تاکنون مدلهای زیادی در این زمینه توسعه پیدا
نکرده است. بر این اساس در این تحقیق از بررسی ادبیات موجود در زمینه برنامهریزی
استراتژیک سازمان های و کوچک و توسط و مقایسه تطبیقی3 مدل مربوط به این سازمانها،
یک مدل مفهومی پنج بخشی مخصوص برنامهریزی استراتژیک سازمانهای کوچک و متوسط توسعه
داده و آن را از نظر متخصصین امر آزمون کرده و به تائید رساندیم.
بر اساس مطالعه انجام شده، پنج ویژگی اصلی برای مدل مفهومی طراحی شده مترتب
بوده است که بر اساس یافته های تحقیق، در هر پنج مورد (قابلیت بکارگیری، تسهیلکنندگی،
متقاعد سازی مدیران، توان پاسخگویی به تغییرات محیطی و تعیین استراتژیهای موفقیتآمیز)
جواب مثبت یا تائید کننده (برخورداری از ویژگیهای یاد شده) بدست آمده است.
با توجه به آنچه در طول طراحی و اجرای این تحقیق برای محقق حاصل شد و با توجه
به نتایج بدست آمده پیشنهاد میشود تا مشکلات شرکتهای کوچک در راستای برنامهریزی
استراتژیک فعالیتهای خود شناسایی شده و راهکارهای رفع آنها جهت بکارگیری مدل جدید
مشخص شود، مدل جدید در برخی از شرکتهای کوچک بصورت پایلوت بکارگرفته شود تا در
صورت موفقیت و با اعمال اصلاحات لازم جهت پیادهسازی در سایر شرکتهای کوچک توسعه
یابد و هر کدام از مراحل برنامهریزی استراتژیک شرکتهای کوچک با عمق بیشتری مورد
مداقه واقع شود.
منابع
1-
Fry
L. Fred and Stoner R. Charles. 1995. “Strategic planning for the new and
small business”. Upstart Publishing Company| Inc.
2- Mazur H. Glenn. 1998. “Strategy
deployment for small and medium Enterprises”. http://www.mazur.com
3- Carter McNamara. 2001. “Basic Overview of
Various Strategic Planning Models”| www.mapnp.org
4- آقازاده هاشم. 1381. "طراحی و تبیین مدل برنامه ریزی
استراتژیک برای صنایع کوچک (صنعت قطعه سازی خودرو) و مقایسه تطبیقی با صنایع
بزرگ"، دانشکده مدیریت دانشگاه تهران، پایان نامه کارشناسی ارشد رشته مدیریت
بازرگانی به راهنمائی دکتر طهمورث حسنقلی پور.
5- دیوید آر. فرد. 1383. "مدیریت استراتژیک"، ترجمه
دکتر سید محمد اعرابی و دکتر علی پارسائیان، دفتر پژوهشهای فرهنگی
6- پیرس و رابینسون. 1382. " برنامهریزی و مدیریت
استراتژیک"، ترجمه دکتر سهراب خلیلی شورینی، انتشارات یادواره کتاب.