hc8meifmdc|2010A6132836|BehboudFroshgahWebSite|tblnews|Text_News|0xfdff91d6020000004d12000001000100
اسامی جغرافیایی
باستانی میراث بشریت
پژوهشی در مورد
دو نام خلیج فارس و خزر وچالشهای فرا روی
نویسنده: محمد
عجم ـ عضو هیئت علمی دانشگده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه آزاد مشهد
مقدمه
در گذر زمان
نامهای تاریخی نیز همانند انسانها دستخوش حوادث و رویدادها اعم از س یاسی، اجتماعی
و یا فرهنگی بوده اند و رویدادها بر اسامی جغرافیایی نیز تاثیر گذار بوده اند به
همین دلیل نامهای تاریخی دارای بـار سیاسی، فرهنگی علمی ،ارزشی ، هنری، ادبی
،اجتماعی و حقوقی هستند به دلیل وجود نهفته این بارهای ارزشی است که نامهای تاریخی
مورد توجه ج هانیان قرار دارند در کهن میهن ما حداقل 500 نـام تاریخـی وجـود دارد
تعـدادی از آنهـا در داسـتانهای شفاهی سینه به سینه نقل شده اند و بخشی از فرهـنگ
ماقـبل تاریخ ما را نشان می دهند بسیاری از این نامها در متون اوستایی و باستان
نامه فردوسی محفـوظ مـانده انـد و تعـدادی دیگـر بـردل کوهها و سینه سنگها و لوحه
های سفالی حکاکی شده اند و بعضـی از آنهـا نـیز از طریق تورات،انجیل ، قران ،
احادیث و کتب قدیمی به ما منتقل شده اند . هریک از ایـن نامهـا ارزشـهای دینـی،
مذهبـی و قومـی خود را دارند وگاهی اوقات مناقشه بر سر یک نام تاریخی ممکـن است به
نزاعهای خونین منجر شود در خود ایران نیز بارها مردم یک شهر یا روستا و یا منطقه
بر سـر تعیـن نـام تقسـیمات جدید در منطقه خود به اعتراضات و حتی درگیری های
خونینی اقدام نموده میان رهبران ژاپن و کره یک منازعه جدی بر سر نام دریای شرق
وجود دارد . یونانی ها بشدت از نام 2 اند.
مقدونـیه حراسـت
مـی کنـند و بـه دولت مقدونیه یوگسلاوی اجازه بکارگیری نام مقدونیه را نمی دهند، اروپایـیها
نـام شـهر اسـکندریه را بـه خاطـر قدمـت تاریخی آن بسیار محترم می شناسند و همواره
مانع هـرگونه تغـیر در ایـن نـام شـده انـد . جهانیان بخوبی بارها اثرات خشم تک تک
مردم ایران را نسبت به کارگـزاران استعمار و یا آندسته از رهبران عربی که به تخریب
نام باستانی خلیج فارس اقدام نموده اند را شـاهد بـوده انـد این حساسیتها نشانگر
اهمیت نامهای تاریخی و لزوم پاسداری از آنها است . همانطور که سازمان علمی، فرهنگی
ملل متحد (یونسکو) در ارتباط با حفظ آثار و اشیاء باستانی مقرراتی و ضع نموده و
ایـنگونه آثـار را میراث بشریت شمرده است بنظر آگاهان همین مقررات باید بر نامهای
جغرافیای کهن
- این عبارت
دقیقاً عنوان قطعنامه 9 ششمین کنفرانس یکسان سازی اسامی جغرافیایی سازمان ملل متحد
است و این سازمان خواسته است که برای
بولتن آن در ارتباط با موضوعات مصوبه های کنفرانس مقاله بدهند اگر خلاصه ای از این
مقاله در 3 صفحه به انگلیسی تهیه و به بولتن سازمان مذکور ارسال شود امکان چاپ آن
وجود خواهد داشت .
- تقسیم استان
خراسان وتغیر نام بخش جنوبی و شرقی آن و تغیر نام کرمانشاه به باختران و یا
ارسباران به ورزقان و بلعکس از این نمونه است
مراجعه شود به
ایران مورخ 26و 27 آبان81 و کیهان 23/9/81 نامهای قدیمی و یا تاریخی دارای بار
ارزشی منفی و نامقبول نیز وجود دارند که بدلیل عدم مقبولیت عمومی تغیر می یابند
مانند مگس، پلشت، دزد آب ، مزدوران و کافر قلعه که به سیب زابلی، پاکدشت، زاهدان،
مرزداران و اسلام قلعه تغیر یافته اند.
اعمـال شـود.
همانطورکه ارزش سکه ای یک گرمی طلا مربوط به دوهزار سال قبل ممکن است حد اقل یـک
میلـیون دلار ولـی سـکه مشـابه و ب دلـی آن تنها 5 تا 10 دلار ارزش یابی شود
نامهای تاریخی نیز همینگونه اند.
نام خلیج فارس حتی با وجود حمله اعراب ، اسکندر،
مغولان، تاتار ، پرتغالی ها، هلندی ها و انگلیسیها بـه کشـور ایـران از گزند همه
کینه توزان در امان بوده است و از این نظر است که به اینگونه نامها را می تـوان
مـیراث بشریت نامید و به همین دلیل اقدام کشورهای کوچک تازه استقلال یافته خلیج
فارس که قـبلاً در تـاریخ بیـن الملل وجود نداشتند و هم اکنون با کمک استعمار و با
دادن رشوه و حق حسابهای کـلان بـه اصـحاب رسـانه هـای گروهـی در صدد تخریب این نام
و طرح ادعا های واهی نموده اند عملی مذموم و مغایر با حقوق بین الملل محسوب می
شود.
در ایران که
تاریخ مکتوب سه هزار ساله دارد و مدنیت در آن به 7000 سال قبل بر می گردد تعدادی
از ایـن نامهـا بـه دلیل اهمیت آنها و یا دلایل دیگر تا کنون محفوظ مانده اند ولی
بسیاری از آنها مانند نام یا بکلی ازمیان رفته اند و یا اینکه شکل 3 بـنادر جنوبی
ایران مثل” آواراکتا، مزامباریا، آرموزیا و آپالوگوس اصـلی خـود را از دسـت داده
انـد . بـه همیـن دلیل برای شناخت ریشه دقیق اسامی جغرافیای باستانی،
زبانشناسـی و
ریشـه یابـی اسـامی جغرافیایـی تاریخـی که به توانایی ع لمی زیادی احتیاج دارد
ضروری اسـت. اسـامی جغرافیایی درهمه کشور های با تاریخ کهن و از جمله در کشورما به
چند دلیل تغیر کرده انـد.1 -بدلیل تهاجم اقوام بیگانه و حاکمیت آنها و اراده آنها
برای از میان بردن واژه های حکومت قبلی، مانند اعراب و یونانی ها (مقدونیه ای ها)
که بکاربردن بعضی از اسامی از جمله نام خدایان و یا پادشاهان
ایرانـی را مـنع
نمودند. 2 -نداشتن بعضی آواها و حروف در زبان قوم حاکم شده جدیدمانند پ - ژ-چ-گ در
عربـی کـه اسـامی مانندگـناوه، خسـروگرد، دسـتگرد
، مهـرگان،پارس،
چنگ،گناه ، چغندر و پونا ( 4 پونـه)رفسـنگان ( سـنگ سـقف یا سنگ تخت) سیرگان ،
ژرمانیایا گرمانیا که ناچارًا در عربی به جناوه، خسـرو جـرد، دسـتجرد، مهـرجان،
فـارس، صـنج، جناح ، شمندر، فومن . رفسنجان، سیرجان، کرمانیا و کرمان تغیر یافته
اند ویا هـ ق خ که در اکثر زبانهای اروپایی وجود ندارند . مثلا مشهد در زبان روسی
به ماسخد و مشخد تبدیل شده است( ماسخداف) و یا خمین که در انگلیسی به کومین تبدیل
شده است .
- سـختی تلفـظ
برای قوم حاکم شده مانند گومیشان ، داریوش، کاسپین که به جاموسان، دارا و قزوین معـرب
شـده انـد. یـا گمـبز ( گنـبد) به معنی آرامگاه که طی چند قرن به ، گومس ،کوم س و
قومس( در تغیـیر بوده است 4 -خودی سازی، ساده سازی و تغیر کلمه یا اسم برای معنی
دار 5 مـنطقه دامغـان) کـردن آن مانـند تیگریـت، اشـک آپـات، کایرو و شارجه ( کلمه
ایرانی از شرجی) که اعراب آنرا به دجله،
- نبرد قدرتها
در خلیج فارس محمود طلوعی چاپخانه فاروس 1366 ص 21 3
- گرد، گورد،
گوره و معرب آن کوره همگی به معنی خانه و شهر و یا ناحیه هستد و گرد به ضم گ به
معنی پهلوان است، در زبانهای اروپایی نیز
اسامی مانند پتروگراد ، هامبورگ و گوراژده از ریشه گورد هستند
- جغرافیای
تاریخی ایران ترجمه بخش ایران کتاب صبح الاعشی فی صناعه الانشاء ،قلقشندی(
گلقشنگی) ، محجوب الزویری، مرکز تاریخ 5
دیپلماسی 1380
عشـق آبـاد،
قاهـره بـه معنـی پیروزمـند و شـارقه ( شـرق آورنده) تبدیل کرده اند. یا مثلا
یونانی ها نام خشایارشاه را بدلیل نامفهوم بودن به کلمه یونانی خاراکس تبدیل کرده
اند و سپس نسلهای ایرانی بعدی ایـن نـام نـامفهوم را خـودی سـازی کردند و آنرا
(خار نام گیاه کویری و گلی تیغ دار) و جغرافیا نویسان عرب و حتی امروزه در ایران
به غلط آنرا خو ار به معنی ذلت ( شهری در استان سمنان) تلفظ می نمایند.
و یـا راگا و
نیکولوس که به نیک و ری ساده شده اند یا آکواریوم که بعضی ابرانیان آنرا به آب
واریوم قابل فهـم تـر کـرده اند. 5 -عدم تطبیق بعضی آوا ها و بعضی حروف در زبان
های دیگر مانند کیش ، ابرکوه، کـه بـه قـیس، ابرقو و عمان معرب شده اند 6 – از میان رفتن آثار
مکتوب و تکیه بر 6 اومـان( هومـان) ادبـیات شـفاهی7 -شـباهت آواهـا و یـا دشـواری
ثبت دقیق آواها درکتابت و عدم بهره گیری از ادبیات شفاهی، مانند شادان و بادام که
در عربی به شاذان و باذان و یا باذام ثبت می شوندو یا زیبد که در کتابت ریبد ثبت
شده است 8 -حذف بعضی حروف ویا آوا از یک اسم برای ساده کردن آن و بی معنی شدن آن بـرای
نسلهای بعدی مانند اسم شهرهای نشاطور (نشاط آور)، رشدخار، خاراکس، سحن آب و مسیر
رزم، رزمگـاه که برای سادگی در محاوره به نشاور و نیشابور، رشخار، خار، سحن ، مسیرز
و رزگاه کوچک شده و سـپس بطـور غلـط به صورت رشتخوار،خوار وصحن و موسیرز مکتوب شده
و به کلمه های بی معنی تبدیل شده اند 9 -نامفهوم بودن واژه ها برای نسلهای بعدی
مانند نام رزو که در اصل از خانواده روژ، روز و رز بـه معنی سرخی و خورشید است ولی
در سرشماری آبا دیها آن را به رضو و سپس به رضویه تبدیل کـرده انـد 10 -از جملـه
دلایل تغیر در اسامی بویژه هنگام انتقال به زبانهای دیگر، ضرورتهای قواعدی و
بلاغـت و
شـیوایی مـی باشـد بویـژه در زبان عربی برای اینکه کلمات بیگانه در چهارچوب اوزان
و قواعد ابـواب عربـی قرار گیرند به آن حروفی می افزایند و یا حروفی را حذف می
کنند یکی دیگر از دلایل تغیر نامها تلفظ های متعدد در گویشهای مختلف یک زبان است
همانند نام افسانه که اوسانه، افسونه، اوسنه و به ضم و فتحه و کسره در سین تلفظ می
شود .
- هومان ، اومان
(عمان) و اورمز (هرمز) از نامهاى مشهور پارت و پارسى و از قهرمانان شاهنامه فردوسى
و شاهان پارسى
هستند.هومانا و
هماى اسامى اوستایى هستند هو= خوب نیک، پندار نیک. همچنین هومان نام یک گرد سپاه
افراسیاب در جنگ دوازده رخ است که در منطقه گناباد- زیبد اتفاق افتاده است.یمن نیز
کلمه اوستایى است هوشیمینه نیز از کلمه اوستایى هوشینگه یا هوشنگ گرفته شده است.
سپیده چو از کوه
سر بر دمید شد آن دامن تیره شب ناپدید جگر سوخته هومان بیامد چو زاغ سیه گشته از
درد و دل پر زداغ ز بیژن فزون بود هومان بزور هنر داشت بیژن فزاینده ازگرز وزور .
قتل هومان بدست بیژن و قتل 5 گرد(یل) دیگر تورانى
در این جنگ منجر
به تقویت روحیه و بر انگیختن انگیزه تهاجم سپاه ایران به توران و قتل افراسیاب
پادشاه یاغى تورانى شد وى که در منطقه غرب چین وختن و شرق ایران پادشاهى مستقلیى
برپانموده بود وتا رود جیهون و بلخ و بخارا را متصرف شده بود قصد داشت با سرنگونى
دولت ایران زمین، خود را شاهنشه یا امپراتور ایران نماید ولى سرانجام پس از جنگهاى
طولانى، توسط پهلوانان و سرداران ایرانى به قتل رسید و قلمرو وى دوباره جزء سرزمین
ایران شد. عموم مورخان بر این باورند که این بخش از تاریخ شفاهى ایران که با افسانه
در آمیخته است مربوط به دورانى بین 3000 تا 5 هزار سال قبل بوده که پایتخت ایران
در منطقه زابلستان و یا شهر سوخته امروزى بوده است و در آن دوره بر خلا ف امروز از
بارندگى و سرسبزى بسیارخوبى برخوردار بوده است 17 نفر از شاهان شاهنامه ماقبل دوره
امپراتورى پارسى که کوروش بنیانگذار آن بوده مى باشند و داستان دارا(داریوش) و
سکندر مربوط به دوره پارسى است.
بعضى از مورخین
به اشتباه این حوادث را به دوره اشکانى منسوب مى دانند در حالیکه در دوره اشکانى
زابلستان فاقد اهمیت و مرکزیت بوده و پایتخت در اشک آباد ”نسا“ ( ترکمنستان
امروزى) بوده است.براى اطلاع به ص 743تا 761 مقالات کنگره 1369
- برای اطلاع
بیشتر به راهنمای جامع ایرانگردی مراجعه شود. 7فردوسى مراجعه شود.
بعضـی اوقـات
تجزیه و تحلیل یک اسم تاریخی به فهم بسیاری ا ز گم شده های ادبی ،فرهنگی و علمی کمـک
مـی کند. با این مقدمه در می یابیم که چگونه و چرا کلمه پارس (دریای پارس) در
زبانهای مهم دنـیا بـه صـورت ذیـل در آمده اند 1 -در زبان عربی : خلیج الفارسی
درانگلیسی به پرشن گلف ، چینی بوشـی وان در روسـی پرسیدسـکی ذالـیو به اسپانیولی ،
پرتغالی و ایتالیایی گلفو پرسیکو در ژاپنی
پروشـا وان در
فرانسـه گلـف پرسیک در آلمانی پرسیشرگولف در لاتین پرسیکن کیتاس در یونانی
پرسـیکوس سـینوس ، آکواریم پرسیکوس و سینوسپرسیکوس
به ترکی فارسی
کورفزی ، هندی بحر فارس.
در ایـن نوشتار
از میان 500 نام جغرافیایی کهن، به اختصار دو نام تاریخی خلیج فارس و دریای خزر
را به دلیل
اهمیت آندو مورد بررسی قرار دهیم.
همـانطور کـه
بسـیاری از فـرزانگان ایرانـی و خارجی آگاهند دریای پارس یا خلیج فارس از نادر
نامهای باسـتانی و کهـن است که در طول تاریخ درسراسر جهان درهمه زبانها و همه زمان
ها و با همه حکومتها و دولـتها از آغـاز امـپراتوری پارسـی گرفـته تا سلطه اسکندر
مقدونی و از دولت سلف صالح ( صدر اسلام) گرفـته تـا بنـی امـیه ، بنـی عـباس ،
چنگیز خان و هلاکوخان تا سلطه پرتغالیها و انگلیسی ها بر خلیج فـارس، همواره این
نام با حوادث تلخ وشرین روزگارهای مخ تلف از نسلی به نسل دیگر منتقل شده است و تا
سه دهه قبل بدلیل اصالت و مقبولیت جهانی خود در گذر زمان محفوظ مانده است .
پژوهشگرانی که در خصـوص نـام خلـیج فارس تحقیق نموده اند، متفق القول هستند که نام
خلیج فارس در تمام قرون و 3000 سال گذشته نامی یگانه، بین المللی و بدون معارض
بوده است و در کل جهان وخاورمیانه بر روی
کمـتر نامی در
ادوار مختلف تاریخی چنین اتفاق و یگانگی در میان همه سیاحان، نویسندگان و مورخان وجـود
داشـته است. وجود 3000 نقشه و درحد اقل 300 کتاب تاریخی، ادبی و دینی متعلق به 250
نفر مورخـان و سـیاحان سرشـناس کشـورهای اسـلامی، عـرب، یونانی، رومی و اروپایی
قرون گذشته که در توصیف خلیج فارس و نامگذاری آن بطور مستقیم و یا ضمنی توضیحاتی
دارند دلیل این ادعا است.
ولـی بـا این
وجود امروزه در رسانه های گروهی دنیا این نام تحریف شده و بندرت خلیج فارس را
بطورصحیح بکار می برند، این ضربه بسیار بزرگی به منافع ملی، حاکمیت و هویت تاریخی
مااست.
چگونـه تغیر یک
نام می تواند ضربه بسیار بزرگی به منافع ملی، حاکمیت و هویت تاریخی ما باشد.
نـام خلیج فارس
با حاکمیت ملی ما ارتباط مستقیمی دارد ، این پاسخ را با نقیض آن باید داد یعنی چرا
دشـمنان ایـران
تلاش می کنند این نام را تغیر دهند؟ هنگامیکه انگلیسی ها در سالهای 1820 تا 1850
بـر اکـثر
جزایـر خلـیج فـارس سـلطه پـیدا کردند صدر اعظم ایران اعتراض نامه ای برای دولت
انگلیس
فرسـتاد ومـتذکر
شد که همانطور که از اسم خلیج فارس پیدا است این خلیج در طول تاریخ با جزایر آ ن
8 -
4
به ایران تعلق
داشته است و انگلیس باید این جزایر را ترک کند، انگلیسی ها برای خنثی کردن این
حربه
خلـیج فـارس را
خلیج بریتانیا نامیدند اما هیچکس در دنیا این نام را نپذیرفت تا اینکه در جریان
منازعه
ملـی شـدن نفـت
و مصـادره امـوال انگلیس در ایران، کارگزاران بریتانیا در بحرین، خلیج فارس را
خلیج
عربـی نامـیدند
و در سـال 1957 کارگـزار بریتانـیا رودریک اون در کتاب خود بنام ”حبابهای طلایی در
خلیج عربی نوشت
“ برای احترام به دوستان عرب( مستعمره های عربی) بهتر است خلیج فارس را خلیج
عربـی بنامیم.
در همین سال بود که برای اولین بار دولت ایران که از طرق مسالمت آمیز نا امید شده
بود
تصمیم گرفت
جزایر سه گانه را از طرق نظامی از انگلیس باز پس گیرد دوستی شاه با اسرائیل و
دشمنی
شـاه و جمال عبد
الناصر و بروز مشکل اروند رود بین ایران و عراق باعث شد که به یکباره جهان عرب به
دعوت دشمنان
ایران نام خلیج فارس را مورد تهاجم قرار داده و از کتب درسی و رسانه های گروهی خود
آنرا حذف کردند.
و در 20 سـال
گذشـته نیز امارات عربی که از دشمنان دوستنمای ایران است میلیاردها دلار برای حذف
نام خلیج فارس
در نقشه ها و رسانه های گروهی هزینه کرده است چرا چنین هزینه ای انجا م می شود ؟
چـرا برای تغیر
نام دریای سرخ به نام تاریخی آن که خلیج عربی بوده است تلاش نمی شود. شیخ شارجه
و راس الخیمه
بیهوده فکر می کنند که با تغیر نام خلیج فارس می توانند نسبت به جزایر سه گانه
ادعای
مالکیـت نمایند.
البته بدیهی است که نامهای تاریخی دارای بار حقوقی، سیاسی، فرهنگی علمی ،ارزشی،
هـنری، ادبـی
،اجتماعـی هسـتند و به دلیل وجود نهفته همین بارهای ارزشی و حقوقی است که نامهای
باسـتانی مـورد
توجـه جهانـیان قـرار دارند . خلیج فارس جزء معدود نامهایی است که بدلیل 3000 سال
قدمت تاریخی خود
هویت باستانی ایرانی ها ، امپراتوری فدرال پارس و تمدن خاورمیانه را به همراه دارد
.
بـه ایـن دلـیل
اسـت که پاسداری از نام های تاریخی همچون خلیج فارس، دفاع از حاکمیت، ریشه ها و
مـیراث باسـتانی
و مـیراث تاریخی و میراث بشریت محسوب می شود . بنابراین تخریب نامی که در طول
سـه هـزار سـال
گذشـته در تمام زبانها ی دنیا و در بیش از 3000 نقشه ، کتاب و لوح تاریخی نزد همه
اقـوام دنیا
مورد استفاده بوده و ثبت شده است تخریب اینچنین نام باستانی وکهنی در درجه اول
توهین
بـه پارسـها و
یا ایرانی ها است و از سوی دیگر توهین به جامعه بشری است . بنابر این به سادگی
نباید از
ایـن توطـئه
اسـتعماری و اماراتی گذشت وظیفه غیرتمندان ایرانی است که مخاطب خارجی را نسبت به
این موضوع آگاه
کنند.
ایـنکه در 30 سـال گذشـته بخاطـر تعصـبات قومی و
منافع سیاسی مغرضانه و یا توسعه طلبی و یا با
توطـئه اسـتعمار
و عوامـل منطقه ای آن کسانی در صدد تخریب و جعل سازی ای ن گونه نام ها هستند
امـری غـیر
منطقـی، استعمارگرایانه و جاهلانه است و صاحبان قلم و اندیشه در هر جای جهان باید
مانع
ایـنکونه
اقدامات تخریبی و ضد فرهنگی شوند. در داخل ایران مردم تا حدودی نسبت به پیشینه
تاریخی
این نام کهن
واقف هستند ولی متاسفانه در جهان خارج نام خلیج فارس علی رغم اهمیت آن برخلاف نام
اسکندریه
ناشناخته است و کمتر کسانی هستند که در مورد سابقه تاریخی و وجه تسمیه این نام
مطلبی
5
بدانـند. بویـژه
نسل جدید در کشورهای عربی تصور می کنند از نظر تاریخی خلیج فارس بنام آنها نامیده
مـی شـده اسـت !
وآنهـا نـه تنها خود را غاصب و متجاوز به این نام نمی دانند بلکه نام جعلی که
اختراع
اسـتعمار اسـت
را سعی دارند بر ما و جهانیان تحمیل کنند، چرا مخاطب خارجی تا این حد در این مورد
بی اطلاع است؟
چرا ما تاکنون برای مخاطب خارجی هیچ جزوه و کتابی توزیع نکرده ایم و چرا در مقابل
دهها نام بلوار
و خیابان که اخیراً در کشورهای عربی به نام خلیج عربی نام گذاری و تبلغ میشوند در
تمام
ایـران حتـی یـک
تـابلو بـنام دریـای پـارس و یـا پرشـن گلـف نداریم و چرا مقامات ما در مقابل
توطئه
اسـتعماری تغیر
این نام سکوت کرده اند؟ سوالاتی است که باید مسولین امر در پیشگاه ملت ش هید پرور
9 ایران پاسخ گو
باشند.
فصل اول
وجه تسمیه خلیج
فارس
آثـار باسـتانی
بـرجای مـانده از شـهرهای سـاحلی خلیج فارس همانند چا بهار، بوشهر، خارک و سیراف
حکایـت از وجـود
یـک تمـدن 6000 سـاله در سواحل خلیج فارس می کند. اما آثار مکتوب و نوشتاری
برجای مانده
حدود کمتر از3000سال قدمت دارند و از دوره تمدن ایلامیها ، مادها آشوریها،
دراویدیان و
تنها 10
پیشدادیان و تاقبل از حکومت پارسها تاریخ دقیقًا روشنی از تمدن سواحل این خلیج
وجود ندارد .
در دوره
امپراتوری قدرتمند و پهناور پارس است که خلیج فارس شهرت بین المللی می یابد.
پژوهشـگرانی کـه
در خصوص نام خلیج فارس تحقیق نموده اند، متفق القول هستند که نام خلیج فارس
در تمـام قرون و
2500 سال گذشته نامی یگانه، بین المللی و بدون معارض بوده است و در خاورمیانه بر
روی کمـتر نامـی
در ادوار مخـتلف تاریخـی چنیـن اتفـاق و یگانگی در میان همه نویسندگان و مور خان
وجـود داشـته
اسـت. در ایـن خصوص رساله پژوهشــــــــــی آقای سی ادموند بوسورث Edmund
.C
وی مطالبی را از
20 مورخ وسیاح یونانی و اروپایی، 11 Bosworth از اهمیـت
ویـژه ای بـرخوردار است.
ازسردار یونانی
نیارکوس( 325-24 ق.م) گرفته تا پریدیکس ( 1876 ،( در مورد خلیج فارس بیان نموده
است. از آنجا که
اسناد و تاریخ مکتوب ایران قبل از اسلام از میان رفته است مدارک مستند پارسی کمی
وجـود دارد ولی
تاریخ شفاهی آن دوران که سینه به سینه نقل شده و فردوسی آنها را تحت عنوان ” نامه
باسـتان“ به شعر
در آورده نشان می دهد که ایرانیان تمامی آ بهای خلیج فارس و عمان را دریای پارس و
دریـای عـرب را”
آریاتراس “ می گفته اند. علاوه بر مورخان و سیاحان یونانی و رومی که وی از آنها
نقل
قـول نمـوده
است، می توان حداقل به 200 نفر مورخان و سیاحان سرشناس کشورهای اسلامی و عربی
- روزنامه
همشهری 16 تا 27 مهر خلیج ایرانی نوشته محمد گنابادی 9
آثار تاریخی و
اماکن باستانی فارس، انجمن آثار ملی، تالیف سید محمد تقی مصطفوی چاپ تابان،آذر
1343ص141تا 147 بندر سیراف در 10
دوره کیکاووس از
پادشاهان کیانی ساخته شده است. مراجعه شود به فهرست منابع ردیف 1
11The
Persian Gulf States :A General Survey| C. Edmund Bosworth|G. Ed. Alvin
.J.Cottrel
|Baltimor:1980 P.XVII- XXXIIIC .
6
قـرون گذشـته
نیز که در توصیف خلیج فارس و نامگذاری آن بطور مستقیم و یا ضمنی توضیحاتی دارند
اشاره نمود. در
کتاب مجموعه مقالات خلیج فارس ارایه شده در سمینارهای قبل از انقلاب اسلامی، دفتر
مطالعـات سیاسـی
و بیـن المللی چاپ 1369 .دکتر جواد مشکور در مبحث نام خلیج فارس ، جملات و
توصـیف هـای 47
نویسنده قرون گذشته را در باره وجه تسمیه خلیج فارس آورده است. نویسنده مصری
بـنام احمـد
مـیرزا نیز در کتاب عربی خود بنام ”خلیج الفارسی عبر التاریخ“ جملات و توصیف های
20
نویسـنده عرب
قرون گذشته را در باره وجه تسمیه خلیج فارس آورده است. برای جلوگیری از اطاله کلام
از بیان جملات
تک تک آنها خودداری و فهرستی از اسامی مورخان و نویسندگان و مشخصات کتب آنها
12 برای اطلاع
بیشترخوانندگان در جدول ضمیمه در پایان تحقیق آورده شده است.
ایـن مورخـان
همگی در کتب خود عبارتهای ذیل را در تاکید بر علت نام گذاری خلیج فارس به این نام
ارائه نموده
اند:
”ایـن دریـا کـه
از سند و کرمان تا فارس ادامه دارد و به جناوبه، مهروبان، سیراف و عبادان (
آبادان) ختم می
شود، در میان همه سرزمینها با نام فارس خوانده می شود زیرا مملکت فارس
از همه کشورها
آبادتر، پیشرفته تر بوده و پادشاهان آن همه کرانه های دور و نزدیک این دری ا
را تحـت کنترل
خود دارند . به روزگار گذشته پادشاهان پارس بزرگتر و قویتر بوده اند و هم در
این روزگار
مردمان پارس بر همه کرانه های این دریا مستولی اند“.
ایـن عـبارتها
در دههـا کتاب تاریخی وجود دارد . برای نمونه می توان در صفحه 30 البلدان ابن فقیه
و
صـفحات 5 ، 35 و
109 کـتاب مسـالک و ممالک استخری و ص 941 صوره الارض ابن حوقل مشاهده
نمود که با
مختصر تغییر عینا نقل کردیم.
همـه تـاریخ
نویسان و جغرافی دانان (موجود در فهرست ضمیمه) از خلیج فارس تقریبًا توصیفات کم و
بیش مشابهی
دارند. آنها عمومًا حدود مملکت پارس را از روم تا شام، مصر، اندلس، هندوستان،
کابلستان،
تخارستان،
ماوراءالنهر و عدن ذکر کرده اند. بسیاری از آنها همچنین مردمان ظهار(ظفار) ، بحرین
و عدن
را فـارس
نامـیده انـد. حتی ابن بطوطه( 1304-1377م) در سفرهای خود در تمام مناطق مذکور با
زبان
فارسی با مردمان
این مناطق صحبت می کرده است. همه مورخان مورد مطالعه ما بر این باورند که اولین
حکومـت مقـتدر
در سواحل این پهنه آبی را پارسها در سالهای 559 تا 330 قبل از میلاد بر پا نمودند
و
حاکمیت
امپراتوری پارس برتمام منطقه خاورمیانه و بویژه تمام خلیج فارس و شبه جزیره عربی
تا ظهور
و دریانوردان و
تجار ایرانی در سراسر حلیج فارس، دریای سرخ و اقیانوس هند حضور 13 اسـلام ادامه
یافته
- برای اطلاع
بیشتر در خصوص نویسندگان و مورخان مذکور به جدول ضمیمه و فهرست منابع ردیف 3 مراجعه
نمایند 12
13 - The
Historical| Political and Legal Bases of Iran’s Sovereignty Over The Islands of
Tumb
and Abumusa by Davoud H. Bavand Copyright 1994 by Internet
Concepts|
inc .
7
فعالی داشتند و
از آنجا که پارسها قوم اصلی و اکثریت ساکنان سواحل سراسر خلیج فارس را تشکیل می
دادنـد، بسـیار
طبیعـی بـوده است که اولین سیاحان و جهانگردانی که خلیج فارس را پیموده و یا از
این
پهـنه آبـی یاد
کرده اند آنرا خلیج فارس بنامند . بدیهی است که این نام گذاری در دوره های بعد نیز
به
اتفـاق کلمـه
مقـبول و محفوظ مانده است . به همین دلیل بود که نام خلیج فارس بطور گسترده ای در
مـتون مـدون و
نقشـه هـای آن دوران رایج گردید . از سنگ نوشته ها، مکتوبات و نقشه های کهن دوران
باسـتان مانـند
سـنگ نوشـته داریـوش امـپراتور پارسی که در باستان شناسی های تل المسخوتب مصر
مـربوط بـه
سـالهای قـرن پـنجم قبل از میلاد بدست آمده است، لوحه های آشوری ، بابلی و نیارکوس
(
325 قبل از
میلاد) تا هرودوت Herodotus) 420-486 ق م)
،کیبقرس کوتوئیس رونوس، بطلیموس،
بلوتحـه جغرافـی
دان مصـری (90قـبل از مـیلاد) ، ابن فقیه، ابن رسته ، فردوسی و بزرگ ابن شهریار
رامهرمزی تا
دوران معاصر همه جا سفر نامه نویسان، سیاحان، جغرافی دانان و نقشه نگارانی که از
سراسر
جهـان اعـم از
یونانی، رومی، چینی، هندی، ژاپنی و اروپاییان به منطقه سفر نموده اند، خلیج فارس
را با
14 نام اصلی آن
نگاشته اند.
معنی و تفسیر
واژه پارس و پرشیا
قبل از اینکه
دریانوردان یونانی و مصری نام پرشیا و پلسیا را برای حوزه فلات ایران مرسوم سازند
از این
مـنطقه بیشـتر
بـه ارنـا، آریانـا و ایران یاد می شده است. در سراسر آبهای ساحلی جنوب ایران سه
قوم
عمـده بـه ترتیب
در شرق مکرانی ها وکرمانیا در مرکز پارسها و در غرب خوزیها ساکن بودند ولی پارسها
از شـهرت بیشتری
برخوردار بودند. وقتی دریانوردان یونانی در هزاره اول قبل از میلاد وارد سواحل
خلیج
فـارس شدند همه
جا با کشتی ها و دریانوردانی روبرو شدند که خود را پارس می نامیدند، در نتیجه آنها
نتـنها دریـای
پـارس را پرسـیا خواندند بلکه نام پارس را به کل فلات ایران اطلاق کردند و بویژه
از دوره
15 کـوروش
(سـیراس)
و داریـوش (
دارا) که از قبیله هخامنش یکی از قبایل پارسی بودند و بدل یل وجود
پارس گرد( یعنی
شهرپارس یا پایتخت پارس که یونانی ها نیزآن را مترو پلیس می خواندند ) از این دوره
نـام دیهـه یـا
روسـتاک پارس که نام بخش جنوب ایران بود برکل ایران اطلاق شد . و بعدها عربها نیز
به
تقلـید از
یونانـیان، فـارس (عربـی شـده پـارس) را جایگزیـن کلمه عجم نمودند. بنابر این کلمه
پارس (
persia
( دارای دو مفهـوم مضـیق و موسع است. در معنی محدود فارس یعنی کسانیکه به زبان
پارسی
صحبت می کنند
(قوم پارس).
در مفهـوم موسـع
که درکتب تاریخ مورد نظر نویسندگان و محققان تاریخ و جغرافیا است، فارس یعنی
همه کسانیکه در
فلات ایران زندگی می کرده اند و بویژه اقوام آریائی. در اینمعنی فارس شامل همه
اقوام
14A
Clonial Legacy ،the Dispute over the
Islands of Abumusa and the Tumbs. Farhang
Mehr|
University Press of America.Inc.Lanham.New York. Oxford|1997.
- اصل آن
کوراوش یعنی همانند کورا منسوب به رودخانه عظیم کورا در قفقاز، نام افسانه ای یک
کوه و نام رود 15
نیل نیز کورا یا
کیرا بوده است هنوز هم بومیان اوگاندا رود نیل را در سرچشمه آن کورا یا کرا می
نامند.
8
فـلات ایران
شامل ایلامی ها ، پارتها، پارسها ،کاسپها و مادها می شود و شاخه های بعدی این
اقوام مانند
کـردها،
ارامـنه، آذریهـا، بلوچهـا، افغانها، پشتون ها ، ازبکها، تاجیک ها، قزاقها و قر
قیزها را نیز در بر می
گـیرد.
اروپائـیان کلمـه پرشـیا را بـرای تمام مردمان فلات ایران بکار می بردند و عربها
برای این اقوام از
کلمـه عجـم
(ماخوذ و معرب از حرف جم) استفاده می کردندکه هر دو مترادف ایران محسوب می شود .
آنهـا فارسـها
را بدلایـل اهمیتشـان قـریش العجم می خواند ند.کما اینکه قریش را برترین قبیله عرب
می
16 شمردند.
اروپائـی هـا
کلمـه پرشـیا را در مقـابل عربیا بکار می بردند و منظور آنها همه اقوام ایرانی بود
ولی وقتی
عربها بتدریج
بجای کلمه عجم از کلمه فارس( پرشیا) استفاده کردند، منظور آنها از فارس بیشتر فارس
زبانان بود و
گاهی اوقات نیزکلمه فارس را فقط به استان فارس اطلاق می کردند و گاهی نیز کلمه
فارس
بـه پیروان آیین
زرتشتی اطلاق می شد. کلمه پارس بعد از اسلام در خود ایران نیز جای خود را به کلمه
عربـی فـارس داد
و مفهـوم اصلی خود را از دست داد . کاربرد محدود، مضیق و نادرست این عبارت باعث
شـد کـه دولـت
ایران در سال 1313 خورشیدی رسمًا از همه کشورهای خارجی بخواهد که بجای کلمه
کشـور فـارس
(پرشـیا) از عبارت قدیمی تر ” ایران“ که در دوره ماقبل امپراتوری پارس بر منطقه ای
که
امـروزه شـرق
ایـران و ایـران مرکـزی ،افغانسـتان، پاکسـتان، تاجیکستان،ازبکسـتان را در بر می
گیرفته
این سیاست در
راستای نژاد گرایی آریایی و تحت تاثیر آلمانی ها صورت گرفت و البته 17 اسـتفاده
کنـند.
سیاسـت غلطـی
بود از این زمان به بعد نام پرشیا که حوزه جغرافیایی وسیعتری در تاریخ یونانیان داشته
است، در ادبیات
اروپایی رنگ باخت و کلمه پرشیا به تاریخ پیوست. در حالیکه اصالت نام تاریخی پرشیا
و
پرسـیا به هیچ
عنوان کمتر از نام ایران نبود و حق این بود که همانند مصر که دارای دو نام رسمی و
بین
18 المللی مصر و
اجپت است ایران نیز هردو نام تاریخی خود را حفظ می کرد.
پژوهشی دراسناد
و مبانی تاریخی نام خلیج فارس
- اقلیم پارس
ص10 برای اطلاع بیشتر مراجعه شود به منابع و ماخذ ص ردیف 3 16
کلمه ایران را
بعضی مورخین برگرفته از نام ایران ابن اسود ابن سام ابن نوح می دانند و ایرانی ها
را از 17
فرزندان نوح می
شمارند برخی بر این عقیده اند که ایران نامی است که اقوام آریایی مهاجر به این
سرزمین داده اند
و این نام برگرفته از نام قوم آریا است که حدود4 تا 5 هزار سال قبل از شمال شرق
اروپا به ایران
و سواحل خزر مهاجرت نموده اند. برای اطلاع بیشتر مراجعه شود به مروج الذهب مبحث
- روزنامه
همشهری 17 تا 28 مهر ماه 1381 سلسله گفتار تحت عنوان ”خلیج ایرانی“ محمد گنابادی.
18فارس .
9
در حداقـل 300
کـتاب مهم تاریخی ، جغرافیائی ، ادبی ، مذهبی و علمی قرون گذشته و هزاران نقشه
متعلق به قبل و
بعد از میلاد مسیح، از خلیج فارس با همین نام و یا نامهایی مترادف و معادل آن
توصیف
19 شده است که
در این مختصر به گوشه ای از آنها اشاره می کنیم.
از اولیـن نوشته
ها و مکتوبات عهد باستان تاکنون شاهراه آبی جنوب ایران همواره با نام خلیج فارس و
دریـای پـارس
مزیـن بـوده اسـت . گـواه این ادعا وجود بیش از 300 کتاب تاریخی مربوط به سیاحان و
مورخیـن، ادبـا
و دانشمندان اروپایی، عرب و مسلمان قرون گذشته و صدها سند و اثر باستانی و ب یش از
6000 نقشه
تاریخی است که بسیاری از آنها از سوی یونسکو به عنوان میراث بشریت شناخته شده است
.
اسـناد و تـاریخ
شـفاهی ایـن نام را از 3 هزار سال تاریخ مدون خاورمیانه تا کنون به نسل امروزی
منتقل
کـرده انـد.
حقیقتی که دو متفکر بزرگ مصری در مجله الاهرام العربی ش ماره 219 سال 2001 و کتاب
تطویـر
العلاقـات بـدان اعـتراف و اعلام نمودند که ” هیج سند تاریخی برای تغییر نام خلیج
فارس وجود
نـدارد و سـکونت
فعلـی اعـراب و وجود دولتهای عربی در سواحل این خلیج دلیل منطقی برای تغیر نام
کهن و تاریخی آن
نیست. “
1 -اسناد تاریخی
قبل از میلاد
تـا قـرن پـنجم
قـبل از میلاد اسناد مشخصی در ارتباط با نام دقیق این پهنه آبی و جود ندارد . در
متن
سـومری پادشاه
اور، لاگاش(2494 - 2465 ق م) از عبارت ساحل بالا و در متن پادشاه یوروک 2340-
2316 ق م و در
متن شاهان آکد، کلمه دریای بالا و دریای پایین بکار برده شد ه است. آشوریها،
اکدیها،
بابلیها و
ایلامیها هرکدام از این پهنه آبی با کلماتی از قبیل: تالاسا Talassa
،مر Mare ،کلپیKolpos
و دریا Derya
که در واقع هیچکدام اسم خاص نیستند و معنی همه آنها دریا (Sea
( به عبارت عام آن
است، نام برده
اند. اگرچه از دوره ماقبل امپراتوری پارسی اسناد مکتوبی باقی نمانده ولی تاریخ و
فرهنگ
شـفاهی نشـان
مـی دهد که ایرانیان قبل از امپراتوری پارسی نیز آبهای جنوب ایران را دریای پارس
می
گفـته انـد. از
سـالهای 559 تـا 330 قـبل از مـیلاد کـه دوره حاکمیـت امپراتوری پارس برتمام منطقه
خاورمـیانه ، و
بویـژه تمام خلیج فارس و بخشی از شبه جزیره عربی است، نام خلیج فارس بطور گسترده
ای در مـتون
مدون ذکر شده است. یکی از این کتیبه ها سنگ نبشته ای مربوط به حفر کانال نیل است
کـه مـتعلق بـه
قـرن پـنجم قـبل از میلاد است و در سواحل رود نیل کشف شده که در آن داریوش این
شـاهراه را
دریـای پارسه نامیده است. در سنگ نوشته های تخت رستم و شهر پارسه نیز از این پهنه
آبی
تحـت حاکمیـت
پارسـها یـاد شـده اسـت. تالس ملیتی Melitus Thales)
546-640 قبل از میلاد)،
آناکســی
مــاندر Anaximender) 546-640 ق. م
)، کوســماس ایندیکوپلــیوس (500-535 ق م) ،
هکاتوس (Hecataus
500ق.م) گزنفون تاریخ نگار یونانی و نیارکوس دریاسالار یونانی ( 242 -325 ق
.م) کـه سواحل
مکران و هرمز تا رود فرات را مورد بازدید قرار داده ، هردوت Herodotus)
420-486
اعلام الجغرافیین العرب ، الدکتر عبدالرحمن
حمیده، دارالفکر المعاصر ، دمشق ،سوریه 1995 19
10
ق م)، Claudius
Quintus Ptolemeus معـروف بـه بطلیموس (270-330ق .م ) ریاضی
دان و
سـتاره شـناس قـرن
دوم قـبل از مـیلا در کـتاب جغرافـیای جهـان کـه دارای 27 نقشـه بـوده اسـت.
C).Eratosthenes
( ایراتوسـتین 276-187ق .م ،گوئینوس کورتوس روفوس Rufus
Curticus (
) تـاریخ نویس
رومی قرن اول میلادی در شرح حال زندگی اسکندر ، Flavius
(Arrianus (آریانوس
تـاریخ نگار
یونانی سده دوم قبل از میلادی در کتاب آنابازیس، استرابن معروف به پدر جغرافیا (
قرن اول
63 -ق م 24 م در
کتاب از ایندی تا ایبری ، آریان 98-171 م ، عیسوب اوسیوس 263-340 م که به
پـدر تـاریخ
عیسـوی معروف است ، آگاتانژ 330-226 تاریخ نگار ارمنی موسی خورن مورخ سده 5 م در
کتاب مارکوارت
یا ایرانشهر و بلاخره واسکودوگاما و مارکوپلو نیز همانند افراد مذکور در تمام
یادداشتهای
سـفر خـود بـه
اقـیانوس هـند و سـیاحان و مورخیـن زیـاد دیگری همگی به اتفاق این گستره آبی را با
عبارتهایی مانند
:
Golfe
Persique | persicum ، Persian Gulf ،
Persiconkaitas، Persicus Sinus
Persico
Golfo| Aquarum Persico آکواریوم پرسیکو ( خلیج فارس و یا دریای
پارس) توصیف
همچنیـن در سـده
هـای اول مـیلادی بـرای نـام فعلی اقیانوس هند نام دریای اریاتراس 20 نمـوده انـد.
(شـاهزاده
پارسـی فرزند میوزایوس) و برای سواحل اومان (عمان) دریای پارس و برای دریای سرخ
خلیج
عـرب و برای
سواحل فعلی پاکستان دریای مکران نیز بکار رفته است .
در این دوره
دریانوردان ایرانی تا 21
جنوب موزامبیک
فعلی نیز پیش رفتند و سیلاکس سردار اعزامی از سوی داریوش تا دریای سرخ و شرق
آفـریقا،
زنگـبار، سـفالا ، نامـپولا وح والـی جـنوب موزامبیک دریانوردی کرده است. در تمام
دوره سلطه
اسـکندر و سـپس
دوره امـپراتوری ساسـانی (238 قـبل از مـیلاد تـا 641 بعد از میلاد) و دوره خلفای
22 اسلامی و عصر
مغولان و دوره های بعد نیز همین نامگذاری همچنان رایج بوده است.
.
در کتابـی تحت
نام ”پریپلوس اریاتریا “ سیاح یونانی قرن اول میلادی ضمن شرح سفرهای دریایی خود،
دریای سرخ را
خلیج عرب ، اقیانوس هند را دریای اریاتریا، آبهای سواحل اومان (عمان) را دریای
پارس و
مـنطقه
باربـاروس ( بین سواحل یمن و عمان) را متعلق به پارسها می داند و خلیج جنوب ایران
را خلیج
فارس نامیده و
ضمن شرح جغرافیایی این پهنه آبی، آنرا خلیجی طولانی بدرون خشکی نامیده که در دو
سـوی آن پارسیان
زندگی می کنند و در انتهای آن شهری است که قانون حاکم است وآنرا آپالگوس می
(احـتمالا
آپـادان ،آبـادان امـروز ) یاد کرده است.وی بعد از نیارکوس جزء اولین کسانی است که
23 نامـند
خلیج فارس را
بطور کامل پیموده و مسافت میان مکانها را شرح داده است.
برای اطلاع بیشتر مراجعه شود به منابع و ماخذ ص
ردیف 3 و 12 .20
برای اطلاع بیشتر به منابع و ماخذ ص ردیف 1 و2 و
8 مراجعه شود. 21
- برای اطلاع
بیشتر به منابع و ماخذ ص 2 ردیف 3 و 12 مراجعه شود. 22
The
Periplus of the Erythraean Sea: Travel and Trade in The Indian Ocean by a
merchant
of the
first century (London|Bombay and Calcutta 1912)
11
به همین ترتیب
در سایر دوره های تاریخی چه قبل و چه بعد از میلاد از این آبراه در زبانهای مختلف
با
نامهایـی
مـترادف بـا خلـیج فـارس نـام بـرده شده است . تمامی جغرافی دانان، ادبا، مفسرین،
مورخان و
شـعرای عرب و
مسلمان نیز که تعداد آنها بالغ بر 300 نفر است همواره در طول تاریخ آنرا خلیج فارس
و
24 یا بحر فارس و
بعضًا بحر العجم می دانستند
دوره اسلامی
سکونتگاه اعراب
که در دوره قبل از میلاد، حجاز، یمن و سواحل دریای سرخ (خلیج عرب) بود با خلیج
فـارس آشـنایی
چندانـی نداشـتند. آشنایی اعراب با خلیج فارس بطور رسمی در دوره امپراتوری اردشیر
ساسـانی آغـاز
شـد و لشکرکشـی وی بـه یمن به درخواست سیف ابن ذی یزن حاکم یمن برای سرکوب
با ظهور دین اسلام وگسترش 25 حبشـیان مـنجر بـه
کـثرت مـراودات اعراب با سواحل خلیج فارس شد.
سـریع آن بـه
فلات ایران بر شدت مهاجرت اعراب به سواحل خلیج فارس افزوده شد و این منطقه تحت
سـیادت حکومـت
اسـلامی قرار گرفت. در آیات قرآن مستقیمًا از خلیج فارس با ذکر نام یاد نشده اما
در
چند آیه به این
پهنه آبی اشاره شده است و مفسران قدیم و جدید به اتفاق این آیات را منسوب به خلیج
در دوره پیامـبر و جانشـینان ایشان اعم از خلفای
راشدین و جانشینان آنها خلیج 26 فـارس مـی دانـند.
فارس با همین
نام از شهرت بین المللی بیشتری بر خوردار شد.
در دوره صـدر
اسلام علمای دینی عرب آبهای جنوب ایران را خلیج فارس می نامیدند و با این تصور که
ایـن نام منصوب
به صحابی زاهد و دانشمند سلمان فارسی است و پیامبر اسلام این نام گذاری را به پاس
خدمـات او
انجـام داده اسـت در حراسـت از این نام جدیت داشتند درحالیکه در این دوره در خود
ایران
مـردم عوام
بیشتر اوقات این دریا را در مقابل دریای شمال ( خزر) دریای جنوب می نامیدند و نام
دریای
پارس را که قبل
از اسلام رایج بود کمتر به کار می بردند.
بجز دوره بنی امیه در سایر دوره های خلافت
اسلامی، ایرانیان نه تنها در راس مدیریت شهرهای ایران
بودنـد بلکـه
دسـتگاه خلافـت نـیز ( بویژه دوره عباسیان وفاطمیان ) با مدیران ایرانی هدایت و
اداره می
در سـال 750 م
خلافـت بنـی امیه به مرکزیت دمشق که عنصر نژاد پرستی را سرلوحه خود قرار 27 شـد.
داده بودنـد
توسـط ایرانیان سرنگون و خلافت به عباسیان در بغداد واگذار شد. از سال 945تا 1055م
آل
بویـه بطـور
مستقل بر ایران و سراسر خلیج فارس حاکم گردید و از سال 1055 سلجوقیان از اقوام شرق
ایـران قلمرو آل
بویه را در اختیار گرفتند. از صدر اسلام تا غلبه مغول در بیشتر از 30 کتاب
جغرافیایی ،
WWW.und.ac.za/und/classics/india
- برای اطلاع
بیشتر مراجعه شود به منابع و ماخذ ص ردیف32 24
- ( آیات 20-22
الرحمن و 80/18 و کان وراهم ملک یاخذ کل سفینه غصبًا) 26برای اطلاع بیشتر مراجعه
شود به منابع و ماخذ ص ردیف 34 25
مراجعه شود به تاریخ تمدن اسلام نوشته جرجی
زیدان، ترجمه علی جواهر کلام،تهران، امیر کبیر، 1356 .27
12
تاریخـی، ادبی،
تفسیر و اخلاق و فقهی علمای مسلمان توصیف خلیج فارس وجود دارد. از جمله آنها می
تـوان بـه ابـن
خـردادبه خراسـانی 211-300ق ، ابـن فقـیه همدانی 279ق، ابن رسته، سهراب، شهریار
رامهرمزی،اسـتخری
340ق، مسـعودی، ابـن مطهـر مقدسی355ق، بیرونیی. ابن حوقل 367ق، مقدسی
375ق، ابوعـبد
االله محمود قزوینی،682ق شرف الزمان طاهر مروزی 514ق شمس الدین دمشقی727ق،
مسـتوفی قزوینی
740ق،و عطاملک جوینی در عهد مغولان حاجی خلیفه (چلبی) مورخ ترک 1067 ق ،
محمـد ابراهـیم
کازرونـی رضا قلی خان هدایت اعتماد السلطنه و لسان الملک و جرجی زیدان همگی در
28 کتب خود نام خلیج فارس بکار برده اند.
حتـی در دوره
اسـتیلای مغـولان نیز اداره امور در دست امیران ایرانی بود و آنها پرچم ایران را
به عنوان
سـمبل خود
پذیرفتند. در این دوره نیز اگرچه نام بسیاری از مکانهای جغرافیایی تغیر کرد ولی
نام خلیج
فارس همچنان
بدون تغیر باقی ماند.
دوره سلطه گری
پرتغالیها 1508-1622
آقای دکتر ژوزه
مانوئل گارسیا استاد و عضو جامعه جغرافیایی پرتغال در سمینار 28/11/1381 در دفتر
مطالعـات سیاسـی
و بین المللی وزارت خارجه مقاله ای ارایه نموده است تحت عنوان ” نام خلیج فارس
در منابع
پرتغالی“ وی در این پژوهش خاطر نشان ساخته است که ترسیم اولین نقشه ها به سبک جدید
به سال 1501 بر
میگردد و از آن زمان تا کنون همواره نام خلیج فارس در نقشه ها و ا سناد رسمی و غیر
رسـمی پرتغال با
همین معنی آمده است
. در سال1489
پیرو دی کوویلها Covilha de Pero اولین 29
پرتغالـی بـود
کـه پـا بـه جزیـره ایرانـی هرمـز گذاشـت . در سال 1501 در دوره امپراتوری صفویه
اولین
پرتغالـیها وارد
خلیج فارس شدند و نقشه هایی از خلیج فارس تهیه کردند . در سال 1507 در دوره جوان
دوم پادشـاه
پرتغال، شاه هرمز بنام سیف الدین قرارداد وفاداری نسبت به پادشاه پرتغال امضا
کردند . در
سـال 1510
اولیـن سـفیر پرتغال بنام فری ژوان( جوان ) به حضور شاه اسماعیل رسید. در سال 1515
جـنرال آلبوکرک
نظر موافق شاه عباس را برای حاکم یت بر هرمز جلب کرد و در قرارداد ”میناب 1523 ”
آنـرا رسـمیت
داد و در عـوض مقـرر گـردید پرتغال در بازپس گیری بحرین (بهرام) و قطیف ( قتیف به
معنی چادر)،
ایران را یاری نماید. از این زمان به مدت یکصد سال در پرتغال برای پادشاه لقب ”
امپراتور
پـرتغال، آفریقا
و پارس بکار می بردند. در دوره پرتغالیها با ارزشمند ترین و کامل ترین نقشه ها
راجع به
خلـیج فـارس
تهیه شده که بسیاری از آنها در موزه ها به عنوان میراث بشریت نگهداری می شود در 50
نقشـه و نامـه
از سـال 1500 تـا 1700 کـه مـیان حاکمان مقیم خلیج فارس با پادشاه پرتغال و
اسپانیا
30 صورت گرفته
خلیج فارس با نامهای:
برای اطلاع
بیشتر مراجعه شود به جغرافیای تاریخی دریای پارس، ایرج افشاری 28
- برای اطلاع
بیشتر مراجعه شود به منابع و ماخذ ص ردیف 1 و 2 29
30 Garcia|Jose
Manuael The Persian Gulf in the 16th- 17th centuries | Center of Documents and
Diplomatic
History|Tehran.2002.
13
Mare
Persio- Mare Persio-Sinus Persico - Mare de Persia -Sinus Persici
Mare
Persio-Sino Persico Mar Persiano-Sinus Persico
بدنـبال کارشکنی
ها و ستم پرتغالیها ایران توانست با پشتیبانی بومیان، و حمایت یک کشتی انگلیسی،
پرتغالـیها را
در سـال 1622 از تمـام منطقه خلیج فارس و عمان بیرون رانده و حاکمیت ایران مجددًا
بر
سـواحل خلـیج
فارس برقرار گردید. ایران همچنین با کمک عمانیها و مکرانیها( بلوچها و سیستانی ها)
،
پرتغالـیها را
تـا موزامبـیک عقـب راند و شهرهای ممباسا کیلوا، تنگه و زنگبار را که بومیان
ایرانی و عرب
پس از پرتغالیها
، هلندی ها از سال 1623 با اعزام نماینده ای از کمپانی هلندی 31 داشتند آزاد
ساختند.
هـند شرقی بنام
هوبرت ویس نیخ به دربار شاه عباس و امضای یک قرارداد 23 ماده ای تلاش نمودند که
بـر تـنگه هرمـز
و خلـیج فـارس مسـلط شـوند آنها سرانجام در سال 1765 مغلوب ارتش ایران شدند نه
هلـندی هـا و
نـه رقابتها و منازعات استعماری انگلیس، فرانسه، المان و روسیه در خلیج فارس
هیچکدام
نتوانست تغیری
در نام خلیج فارس ایجاد نماید.
در دوره نادر
شاه افشار نیز خلیج فارس تمامُا در اختیار ایران قرار داشت . با مرگ نادرشاه از
سال 1748
بحریـن و راس
الخـیمه و بعضی قبایل قاسمی از اعطای مالیات و خراج سالانه به دولت ایران سرباز
زدند .
اما این شیوخ را
هیچ کشوری در جهان به عنوان دولت و حاکم به رسمیت نمی شناخت تا اینکه در سال
1820 دولـت
انگلسـتان آنها را تحت قیمومت خود در آورد . کارگزاران انگلیسی در این مدت توطئه
های
متعددی برای
تصرف و یا تجزیه جنوب ایران بکار بستند اما همه آنها نقش بر آب شد . در تمام این
مدت
سیاحان و
نویسندگان اروپایی و عرب و حتی ایرانیانی که عمومًا به زبان عربی می نوشتند خلیج
فارس را
بـا همیـن نام
اصلی مکتوب نموده اند. این روند تا دوره معاصر ادامه داشته است. با مراجعه به کتب
300
دانشمند،
جغرافیانویس ، مورخ، ادیب و سیاح مسلمان و عرب قرون گذشته در می یابیم که هیچکدام
از
32 این سیاحان
در کتب خود نامی غیر از خلیج فارس برای این خلیج بکار نبرده اند.
دوره استیلای
انگلیس بر حلیج فارس
در این دوره نیز
علی رغم اینکه انگلیس شیخ نشینهای منطقه را تحت انقیاد خود در آورد و قصد داشت
نـام خلیج فارس
را تغیر دهد ولی نتوانست این ایده استعماری را حداقل در آن دوره عملی سازد و همه
مورخیـن غربی
ابتدا پرتغالیها و سپس انگلیسی که از سال 1533 وارد خلیج فارس شدند از جمله مانند
تومـاس بانیسـتر
، در کـتاب خـود در سـال 1574 و پـت هیلین عالم ربانی در کتاب کیهان گرافی سال
1650 ، جان
اسپید 1628 ، بارون تاورنیه فرانسوی ، لرد کرزن سر آرتور هاردینگ ،سر دنیس رایت .
سر
آرنولـد ویلسن و
... که به خلیج فارس سفر کرده بودند همگی در کتب خود خلیج فارس بکار برده اند
همچنیـن
کارتوگـرافها در ایـن دوره همیـن نـام را ترسـیم کـرده انـد و از اولیـن دایـره
المعارفها مانند
برای اطلاع
بیشتر مراجعه شود به منابع و ماخذ ردیف 33 31
کتاب «اعلام الجغرافیین العرب » عبد الرحمان،
حمید،دار الفکر الماصر ،دمشق،چاپ چهارم 1995 32
14
در J.B.D.ANVILLE
1760 مانند اطلسـها اولیـن و RAISONNE DE SCIENCE
1751
فرانسه خلیج
فارس بکار برده شده است .
33 خلیج فارس در
نقشه های تاریخی
اولین کسانیکه
نقشه ترسیم کرده اند مصریها بوده اند سپس یونانیها و رومیها این حرفه را توسعه
دادند.
در دوره عباسیان
که دانشمندان و مدیران ایرانی بر امور خلافت تسلط داشتند بدستور مامون 833-
814 م ترجمه
آثار یونانی شروع شد و نقشه ای از جهان تهیه گردید خوارزمی 821 ، استخری 925،
ابن حوقل 977 ،
1165 ادریسی حمودی ( 82 نقشه در کتاب نزهه المشتاق) نقشه هایی از دیار عرب ،
بلاد فارس بحر
فارس و روم وشام ترسیم کردند که پایه و اساس نقشه های قرون بعدی توسط اروپائیان
34 گردید. در
تمام این نقشه ها خلیج فارس نام خود را حفط کرده است.
هم اکنون صدها
نقشه دستی
با ارزش در موزه
های جهان نگهداری می شود که نام خلیج فارس را به همراه دارند که تعدادی از آنها
نیز درموزه های
کشورهای عربی است
در تمامـی نقشـه
هـا و اطلسهای مهم تاریخی چه در قرون قبل و چه بعد از میلاد و چه در دوره معا صر
شـاهراه آبـی
جنوب ایران را با نام خلیج فارس ثبت نموده اند . در کشورهای غیر عربی بندرت و آنهم
در
اثـر اشتباه و
یا تطمیع بعضًا نام مجعول بکار می رود ولی هنوز علی رغم هزینه سنگین بعضی کشورهای
عربی، رسانه های
گروهی معتبر جهان نام اصیل و تاریخی را حفظ نموده اند . در کشورهای عربی نیز در
کتـب درسی و
نقشه های رسمی همواره تا دهه 70 نام خلیج فارس بکار برده شده است. حداقل حدود
3000 نقشه و
اطلس در جهان نام خلیج فارس را ثبت نموده اند که فهرستی از آنها تهیه شده است . در
خـود کشـورهای
عربـی 5 اطلس مانند1 -اطلس عراق در نقشه های قدیمی 2 -اطلس خلیج فارسی در
طـول قـرون 3
-اطلـس نقشه های تاریخی خلیج 4 -اطلس ریشه های کویت5 -اطلس کویت در نقشه
در رابطه با
خلیج عربی این نکته قابل 35 هـای قدیـم، چاپ شده که 500 نقشه با نام خلیج فارس
دارند.
- برای اطلاع
بیشتر مراجعه شود به روزنامه همشهری مورخ 16 مهر تا 29 مهر گفتار پیاپی تحت عنوان
33
” خلیج ایرانی“
نوشته محمد گنابادی.
الاطالس
التاریخی للعالم الاسلامی فی العصور الوسطی، دکتر عبد المنعم الماجد ، دکتر علی
نبا، دار الفکر العربی، 1986 . در این کتاب 16 34
نقشه وجود دارد
که نقشه های شماره 2-3-7-8-9-10-16 مربوط به خلیج فارس با همین نام است .
35-THE
GULF IN HISTORIC MAPS 1493-1931
Sultan
Bin Muhammad Al- QASIMI | Printed in UK by Thinkprint Limited|
Leicester|1996.
-THE
GULF IN HISTORICMAPS 1478-1861|Second Edition Contains a
private
collection of original maps edited by SultanBin Muhammad AlQASIMI|Printed|inUK
by Streamline Press Limited| Leicester|England|1999.
- Historic
maritime maps 1290-1699 donald wigal- parkson press| new
york|USA.2000
. 3 old maps of Persion Gulf.
15
ذکـر اسـت که در
بعضی نقشه ها و کتب تاریخی به دریای میان شما ل آفریقا و عربستان، خلیج عرب و
دریـای سرخ
اطلاق و گاهی اوقات نیز به آبهای ساحلی عمان دریای عرب گفته شده است . همچنین در
خلـیج فـارس
خلیج های کوچکتری با نامهای محلی وجود دارد مانند خلیج قطیف خلیج بحرین، خلیج
بصـره، خلیج
کویت و...که نام آنها کاربرد محلی دارد ولی برکل خلیج همواره فقط کلمه فارس اطلاق
36 شـده است.
از میان حدود یک
هزار نقشه تاریخی مربوط به قرون گذشته تا سالهای 1890 که درهمه
آنهـا خلـیج
فـارس ثبـت شـده فقـط سه نقشه با نامهای خلیج بصره، خلیج قطیف و خلیج عربی از این
مـنطقه نـام
بـرده اندکـه اولاً همه می دانند که در خلیج بزرگ فارس دهها خلیج کوچکتر مانند،
بصره،
بحرین، قطیف،
چابهار، سیراف و ... وجود دارد که هنوز هم این نامها کاربرد محلی خود را دارد.
امـا در عین حال
در اصالت و صحت این سه نقشه که عربها از آن استفاده های تبلیغاتی زیادی
بـرده و آنـرا
روی جلـد بسـیاری از کتبـی که تاکنون در مورد خلیج چاپ شده ترسیم کرده اند، بشدت
تـردید وجـود
دارد اگـر چـه حتـی آنهـا اصیل هم که باشند در مقابل حدود 2000هزار نقشه تاریخی و
بیشـتر از 200
کـتاب مـربوط بـه مورخین وسیاحان از ایراستوس و هردوت تا استخری و ابن حوقل که
همگـی خلیج فارس
گفته اند،یک کتاب و یک نقشه فاقد ارزش علمی است و آنرا به عنوان خطا، به دور
مـی اندازنـد ،
کماایـنکه در مـورد دریـای خزر نیز بطور انگشت شماری مورخین قدیمی دریای فارس و
- اگر چه احتمال می رود که واژه خلیج فارس از
خلج در فارسی گرفته شده باشد اما خلیج فارس 36
بیشتر در ادبیات
عرب بکار رفته است و در فارسی بویژه کتب قدیمی تر مانند باستان نامه( شاهنامه )
دریای پارس
استفاده شده است.
سکندر بیامد به
استخر پارس که دیهیم شاهان بد و فخر پارس
بزرگان سوی پارس
کردند روی برآسوده از رزم و زگفتگوی
زیزدان چو شاه
آرزوها بیافت زدریا سوی خان آذر شتافت
به شهر کجاران
به دریای پارس چه گوید زبالا و پهنای پارس
همی رفت شادان
به استخر پارس جهان آفرین را فراوان بخواس
سپه را ز هامون
به دریا کشید بدانسو کجا دشمن آمد پدید
بی اندازه کشتی
و زورق بساخت برآشفت و برآب، لشگر بتاخت
همی راند تا در
میان سه شهر ز گیتی برین گونه جویند بحر
به دست چپش مصر
و بربر به راست زره در میانه برآنسو که خواست
کلمه ” خور“ نیز
در زبان فارسی همسان خلیج، وجود دارد که برای خلیج های کوچکتر بکار می رود،
مانند خور
عبداالله، خور فکان و... خور در فارسی معانی متعددی دارد ، یکی از معانی آن خورشید
است
و بعضًا به
دهانه ها آبی نیز خور اطلاق می شود.
16
دریـای عجـم
بکـار بـرده اند ولی، بدلیل اینکه اکثریت مورخین عرب، اروپائی و ترک آنرا دریای
قزوین،
کاسـپین و خزر
ثبت کرده اند در علم کارتوگرافی این سه نام را نامهای اصیل می دانند و اسامی دیگر
را
برسـمیت نمـی
شناسند، چرا اعراب برای یک نقشه این همه اهمیت علمی قائل هستند ولی چشم خود
را بـر روی
بیشـتر از یـک هزار نقشه دیگر می بندند؟ این نشانگر آن است که نگاه آنها به مسائل
از دید
علمی و تاریخی
نیست، بلکه نگاهی سیاسی و مغرضانه دارند.
خلیج فارس
درقراردادها و معاهدات میان کشورهای عربی و بین المللی
در مـتون تمامی
قراردادهای چند قرن گذشته که بین دولتهای عربی منطقه و یا بین کشورهای اروپایی
و کشـورهای
مـنطقه مـنعقد شـده اسـت هر جا نامی از پهنه آبی جنوب ایران به عمل آمده است با
نام
خلـیج فـارس
همـراه بوده است. از سال 1507 تا 1960 در تمامی قرارداها و معاهده هایی که
پرتغالیها،
اسـپانیایی ها،
انگلیسی ها، هلندی ها، فرانسویها،بلژیکی ها، روسها و آلمانیها با دولت ایران و یا
هر کشور
و یـا پدیده
سیاسی و یا امرای تحت الحمایه خود در منطقه امضا نموده اند، در زبانهای مختلف واژه
های
مـترادف بـا
خلـیج فارس بکار برده اند . حد اقل 10 مورد از اینگونه قراردادها که میان کشورهایی
همانند
کویـت،
عربسـتان، عثمانـی، عمـان و امـارات متصالحه هم به زبان عربی و هم انگلیسی خلیج
فارس بکار
از جمله آن می
توان به موارد ذیل اشاره نمود. 37 رفته است در فهرست ضمیمه شرح داده شده است.
1 -قـرارداد
معروف به ” معاهده عمومی با امرای عرب 8 ژانویه 1820 “میان اقوام و مشایخ متصالح
در خلـیج فارس
که به امضای ژنرال کایر و 11 نفر از روءسای قبایل عرب رسیده است کلمه الخل یج
الفارسی در متن
عربی بکار رفته است.
2 -قرارداد1847
منع خرید و فروش برده
3 -معاهده دائمی
صلح 1853
4 -معاهده 1856
تجارت برده
5 -در
یادداشتهایی که منجر به استقلال کویت گردید و می توان آنرا قرارداد استقلال کویت
نامید
همـه جـا از
عـبارت خلـیج الفارسـی اسـتفاده شده در عنوان یادداشت امیر کویت به نماینده ملکه
انگلیس در خلیج
فارس چنین آمده است:
حضرت صاحب
الفخامه المقیم السیاسی لصاحبه اجلاله فی الخلیج الفارسی المحترم.
بعـد السـلام و
تحیه .... این سند که در تاریخ 19 ژوئن 1961 توسط عبد االله السالم الصباح امضا
شده
است طبق اصل 102
منشور سازمان ملل در دبیر خانه این سازمان به ثبت رسیده است و یک سند قابل
استناد در دعاوی
بین المللی است.
6 -و در چندین
معاهده دیگر که در همه آنها شیوخ خلیج فارس و بریتانیا و یا شیوخ خلیج فارس
با سایر دول
خارجی امضاء کنندگان قرار داد بوده اند.
- برای اطلاع
بیشتر به فهرست منابع ردیف 1 مراجعه شود. 37
17
7 -در قـرارداد
الجزایر 1975 که به پیمان صلح میان ایران و عراق است نیز خلیج فارس بکار رفته
اسـت. هیچ اصل و
قاعده حقوقی اجازه نمی دهد که دولت واحدی و یا جند دولت به دلخواه خود و
بـنابر اهداف
سیاسی به تغیر نام یک پهنه آبی بین المللی اقدام کنند بلکه بر عکس قطعنامه شماره
9 کـنفرانس
یکسـان سـازی اسامی جغرافیایی سازمان ملل 1381 برلین، صراحتًا نامهای تاریخی را
مـیراث فرهنگـی
و تاریخـی ملـل دانسـته و بطـور ضـمنی تغـیر ایـنگونه نامهـا را محکوم می کند .
مترجمیـن عربـی
در تـرجمه اسناد حقوقی و تاریخی و حتی مکاتبات وزارتخارجه انگلیس را ضمن
تحریف با کلمه
جعلی ترجمه می کنند.
خلیج فارس و
حقوق بین الملل دریاها
در جـریان
تدویـن حقـوق دریاها بارها نمایندگان دول مختلف در رابطه با رژیم حقوقی دریاهای
بسته و
نـیمه بسـته از
خلیج فارس نام برده اند و آن را بهترین نمونه دریاهای نیمه بسته دانسته اند و در
نهایت
مـاده 122و 123
کنوانسـیون 1982 حقـوق دریاهـا خلیج هایی همانند خلیج فارس را مصداق دریاهای
بسـته و نـیمه
بسـته دانسته است و از این جهت آنها را دارای رژیم حقوقی خاص دانسته است که در هر
حـال بخشـی از
آن مـیراث مشـترک بشـریت محسـوب می شود . بنابر این در خصوص نام این آبراه نیز
کشورهای ساحلی
نمی توانند تصمیم گیری نمایند و این موضوع ابعاد جهانی دارد.
مصوبات سازمان
ملل، سازمانهای بین المللی و کنفرانس یکسان سازی اسامی جغرافیایی
نهـاد و یـا
گـروه تخصصی UNGEGN) آنگیگن) بر
اساس قطعنامه های 715 آوریل 1959 و
1314 مـی 1968 و
تصـمیم 4 مه 1973 شورای اجتماعی اقتصادی سازمان ملل متحد (ECOSOC
(
تأسـیس گـردید.
ضرورت یکسان سازی، یگانه سازی، وحدت در تلفظ و آوانگاری، یکسان نمودن اسامی
جغرافیائـی و
جلوگـیری از ابهـام و تعـدد اسـامی در عصـر ارتباطات و جهان امروز سازمان ملل را
ناچار
سـاخت کـه در
ایـن رابطـه نهـادی قانونمند تأسیس نماید. استفاده میلیونها نفر از اطلاعات
کامپیوتری،
جابجائـی و
حرکـت روزانـه هـزاران کشـتی، هواپیما، اتوبوس و مسافران و توریستها، ایجاب می کند
که
نامهای
جغرافیائی شفاف و یگانه ومتحد ودارای آوای یکسانی گردند زیرا ابهام و نامهای متعدد
برای یک
مـنطقه
جغرافیائـی و یا نامهائی با تلفظ های مختلف می تواند بویژه در عصر الکترونیک منجر
به عواقب
UNGEGN یکی از هفت
نهاد قانونمند ECOSOC در سازمان ملل
38 خطرناک و پرهزینه ای گردد.
مـتحد اسـت. این
نهاد در راستای یکسان سازی اسامی جغرافیائی در سطح ملی و بین المللی تلاش می
که هر 5 سال
یکبار برگزار 39 کـند. تصمیمات و اقدامات آن بصورت قطعنامه در کنفرانس UNCSGN
مـی گردد، به
تصویب می رسد و تمامی ارکان سازمان ملل و سازمانهای تخصصی بین المللی، غیردولتی
38UNGEGN-United
Nations Group on Geographic Names
39UNCSGN
- United Nation Conference on Standardization of Geographical Names.
18
و یـا دولتـی و
از جمله 15 سازمان بین المللی (فهرست ضمیمه پیوست )موظف به اجرای این قطعنامه
ها هستند،
بنابراین بدیهی است که اگرمسئولین مربوطه درجمهوری اسلامی قصد و اراده عملی دارند
تا
علـیه آندسـته
از سازمانهای جغرافیائی و ژئودزی و رسانه های گروهی که اقدام به فارس زدایی و جعل
نامهـای سـاختگی
و تخریـب نام اصیل و تاریخی خلیج فارس و تنگه هرمز می کنند، اقدامی انجام دهد
تـنها مرجع بین
المللی در واقع همین نهاد UNGEGN و کنفرانس 5
سالانه مربوطه آن می باشد. که
متاسـفانه
تاکـنون مسـئولین ایرانی هیچ سند و نامه ای در دفاع از نام خلیج فارس در این نهاد
توزیع و
ثبت نکرده اند.
نـام اماکـن و
اسـامی جغرافیایی ، معرف میراث فرهنگی م حلی،منطقه ای، ارزشهای اجتماعی و تاریخی
اسـت و کاربـرد
صـحیح و دقـیق نامها هم در سطح ملی و هم بین المللی فواید زیادی دارد . ابهام، چند
گانگـی و تعدد
اسامی و تکثر تلفظ آنها در سطح ملی ، منطقه ای و بین المللی مشکلات زیادی را ایجاد
می کند بطور
مثال شهر کیپ تاون در 11 زبان رسمی آفریقای جنوبی 11 نام و تلفظ مختلف دارد و در
ایـران بیشـتر
از 20 شـهر و آبادی بنام علی آباد و یا اسد آباد جود دارد و یا شهر رشدخار
(رشتخوار) به
چندیـن گونـه
قرائـت مـی شود، در این راستا UNGEGN و کنفرانس 5
سالانه آن تاکید و توصیه می
نمایدکـه هـر
کشـوری بـاید کمیـته ای تخصصـی برای یکسان سازی اسامی داشته باشد. هر کشور باید
فرهـنگ نامهـای
آبادیهـا و اماکن جغرافیایی حوزه خود را جهت رفع تلفظهای متعدد و غلط و رفع ابهام
باید با الفبای
جهانی( رومنایز) و لاتین نویسی نماید.
وحـدت و یکسـان
سـازی اسـامی بویـژه در ارتباطات، توسعه پایدار، توسعه اجتماعی، اقتصادی، تجارت
الکترونیکــی،
سرشــماری و آمــار، حــق مالکیــت، پــروژه هــای شــهری و روســتایی، مدیریــت
زیســت
محیطی،عملـیات
امداد رسانی و نجات، امنیت، توریسم و جهانگردی ، پست و حمل و نقل ، دریانوردی،
گیتی پیمایی،
کیهان نوردی ، هوانوردی، ترسیم نقشه و اط لسهای مختلف یک ضرورت اساسی محسوب
مـی شود. هشتمین
کنفرانس سازمان ملل در خصوص یکسان سازی اسامی جغرافیایی (UNCSGN(و
بیسـت و یکمین
اجلاس گروه کارشناسی سازمان ملل در مورد اسامی جغرافیایی (UNGEGEN
(
16 شهریور 1381
در برلین برگزار شده است.
4 تا
خلیج بدون نام
پـس از اینکه
توطئه تغیر نام خلیج فارس نتوانست شکل عمومی به خود بگیرد بدعت دیگری آغاز شد و
آن اینکه امروزه
در رسانه های گروهی عربی و غربی خلیج فارس را بدون هیچگونه نامی بکار می برند و
از جملـه در
سـال 1980 اساسـنامه شـورای همکـاری خلـیج با همین نام و بدون پسوند موصوف آن به
تصـویب رسـید.
پـس از جـنگ دوم خلیج فارس این بدعت به رسانه های غربی نیز سرایت نمود و اکثر
رسـانه هـای
گروهی از جمله رادیو و تلویزیون بی بی سی و یورونیوز در بخش های جهانی خود همواره
بجـای نـام اصلی
فقط کلمه خلیج را بکار می برد و مدیر بی بی سی رسمُآ اعلام کرد ه است از آنجا که
بـه کاربـردن
نـام خلـیج فارس و یا خلیج عربی موافقان و مخالفانی دارد سیاست بی بی سی بر این
قرار
19
متاسفانه بعضی
از موسسات 40 گرفـته اسـت کـه ایـن گـذر گاه آبی را فقط ”خلیج” GULF
THE بنامند.
درحالیکه 41 کارتوگرافـی و اطلسـهای مشـهور نـیز
در سـالهای اخـیر از ایـن بدعـت پـیرو ی نموده اند.
سازمانهای بین
المللی مرتبط با نام های جغرافیایی و از جمله کنفرانس یکسان سازی اسامی جغرافیایی
در مصـوبات و
قطعـنامه هـای خـود تاکید دارند که برای سهولت دریانوردی و جهانگردی تمام اماکن و
عـوارض
جغرافیایی کره زمین باید نام مشخصی داشته باشند و در این رابطه نامهای جغرافیایی
تاریخی
را دارای بار
ارزشی دانسته است.
خلـیج فـارس بـا
230 هزار کیلومتر مربع و سعت و 68 میلیارد بشکه ذخیره نفت (56(%کل ذخایر نفت
42 جهـان یـک آبـراه بـزرگ و مهم بین المللی است
که قسمت اعظم آن تحت حاکمیت ایران قرار دارد.
خلـیج فـارس
گرمترین پهنه آبی دنیاست ، عریض ترین بخش آن 180 مایل است و عمیق ترین نقطه
آن 93 مـتر در
15 کیلومـتری تنـب بزرگ ، کم عمق ترین بخش آن در غرب بین 10تا 30 متر است و
در عیـن شـوری
زیـاد آب دارای 200 چشـمه آب شیرین در کف و 25 چشمه کاملاً شیرین در سواحل
دارد که همگی از
کوههای زاگرس یا پارس سرچشمه می گیرند .خلیج فارس از همه نظر یک پهنه آبی
مهم و منحصر به
فرد در جهان است.
نـام خلـیج فارس
با سه هزار سال قدمت و کاربرد مستمر در طول تاریخ و خلیجی که با 1000 کیلومتر
مـربع طـول و
240 کیلومـتر مـربع عـرض متوسط که 56 %ذخایر نفت جهان را در بر دارد و مهمترین
خلـیج در جهـان
محسـوب می گردد، چرا باید بخاطر اغراض و منافع شخصی، قومی و بدلایل سیاسی
شناسـنامه خـود
را از دسـت بدهد و فاقد هویت گردد . این در حالی است که مصوبات کنفرانس یکسان
سـازی اسـامی
جغرافیایـی سـازمان ملل تاکید دارد که نامهای تاریخی باید حفظ شوند و برای مکانها
و
عـوارض طبیعـی
فاقد نام با توجه به اوضاع طبیعی، پیشینه تاریخی ،فرهنگی و اجتماعی نامی مناسب و
غـیر مشـابه
تعیـن گـردد. توطـئه نام زدایی خلیج فارس روندی است که در سالهای اخیر شتاب زیادی
- مراجعه شود به
وب سایت NET.PERSIONGULFONLINE.WWW لازم است دولت
ایران در این خصوص به سازمانهای بین 40
المللی ذیربط
شکایت نماید.
41 - Some
Atlases which distorted the historic name of Persion Gulf :
نام تعدادی از
اطلسها که در سالهای اخیرنام ناقص خلیج را بکار می برند .
-Oxford
Concise Atlas of the World | oxford university press198 Madison
Avenue|
New York|2001. www.oup-usa.org/atlas
- the
Time Atlas of the World |2002 london|w6 8 JB.
www.bartholomewmaps.com
- Collins
Mini Atlas of the world . www.bartholomewmaps.com
- Philips
Consise World Atlas 11 edition. www. Philips-maps.co.uk
- D.K.
student Atlas . www. Dk.com
- مجموعه
مقالات سمینار 1368 ص 148-157 برای اطلاع بیشتر به فهرست منابع ردیف 1 مراجعه شود.
42
20
گرفـته و
بسـیاری از رسـانه هـای گروهی تنها به کلمه خل یج اکتفا می کنند. سوال این است که
آیا می
شود در جهان
امروز بزرگترین خلیج و خور آبی جهان فاقد نام باشد؟ متاسفانه دولت ایران در جهت بی
اثـر کـردن
توطـئه بی نام سازی خلیج فارس هیچ اقدام عملی نکرده است . تلویزیون الجزیره که
هیچگاه
خلـیج عربـی
بکـار نمـی بـرد و تـنها به واژه خلیج بسنده می کند اخیرًا کلمه جعلی خلیج عربی یا
بحر
الخلـیج بکـار
مـی بـرد کـه ایـن نـیز خود عذر بدتر از گناه است و نشان می دهد که این افراد هم
نمی
خواهند که به
عنوان متجاوز و تحریف گر شناخته شوند و هم تمایلی ندارند به حقیقت گردن نهند.
عواقب سکوت در مقابل تغیر نام خلیج فارس
در کشـورهای
عربـی، واژه کهن و تاریخی خلیج فارس به فراموشی سپرده می شود . نامی که در صدهها
سـند و نقشـه
قدیمـی، نقاشیها ، سنگ نبشته ها و بیش از 300 کتاب کهن که بسیاری از این اسناد در
مـوزه هـا تحـت
عنوان میراث بشریت نگه داری می شود، در اعماق تاریخ ثبت شده است . عده ای که به
اصـالت و حقـایق
تاریخی باور ندارند گمان می کنند برای ارضاء تعصبات قومی می توانند آنرا به
بایگانی
تـاریخ بسپارند.
آینده ثابت خواهد کرد که آیا در عصری که آنرا دوره حاکمیت قانون می نامند عده ای
با
اغراض سیاسی می
توانند با تغییر نام یک شاهراه بین المللی که میراث تمام بشریت محسوب می شود و
بـا افـتخارات
تاریخـی و ملـی چندیـن ملـت کهـن مـنطقه پـیوند دارد چنین رفتار نمود . 40 سال قبل
هنگامیکه
کارگزاران استعمار انگلیس نامی جعلی را برای ترور و تخریب این نام کهن آغاز کردند
و سپس
رهبران کودتا در
عراق و مصر مبلغ آن گردیده و خواستار تغییر نام خلیج فارس شدند هیچکس در ایران
ویـا در جهـان
مـتمدن آنـرا جدی نگرفت و موضوع در میان محافل علمی ،ادبی، سازمانهای بین المللی،
موسسـات
انتشـاراتی و کارتوگرافـی بـا سـکوت روبرو گردید ولی امروزه می دانیم که نسل جوان
بویژه
دانـش آمـوزان و
دانـش جویـان در کشـورهای عربی، نام خیج فارس را هرگز از رسانه های گروهی خود
نشـنیده انـد و
همـواره نامـی جعلی و ساختگی به سمع و نظر آنها رسانده شده است . انبوهی از
رادیوها،
تلویـزیونها،
مطبوعات، تابلو خیابانها، تابلو شرکتهای مهم تجاری، نام دانشگاهها و 000 همه نام
ساختگی
که تا 40 سال
قبل هرگز برای خلیج فارس بکار نرفته بود را تبلیغ می کنند.
این توطئه
استعماری، اهداف و اغراض همه جانبه ای داشت . یکی از اهداف این توطئه این بود که
اعراب
و ایرانـیان که
در طول 5000 سال تاریخ تمدن منطقه با داشتن اشتراکات دینی و فرهنگی ، همسایگان
غـم خـوار و
مددکـار یکدیگـر بـوده انـد را در برابـر هـم قـرار دهند و دشمنی عربی فارسی را
برانگیزند .
متاسـفانه عـده
ای در همسـایگی ما خواسته و یا ناخواسته به عمله استعمار تبدیل شدند و استعمار را
به
اهـداف خـود
نـزدیک سـاختند. در دهـه هـای اخـیر انگـیزه هـای سیاسی، جنگ روانی و دشمنی های
اسـتعماری و
انگـیزه هـای نژادپرسـتانه باعـث شـده است رسانه های گروهی پاره ای از کشورها
عامداً و
بعضی از موسسات
و سازمانها و شرکتهای خصوصی، منطقه ا ی یا بین المللی گاهی اوقات سهوًا نامی غیر
معمـول و مجعـول
برای این پهنه آبی بکار برند . در حالیکه ایرانیان در طول قرون گذشته اسلامیت را
بر
قـوم مـداری
ترجـیح داده انـد، در همسـایگی ایـران کشـورهایی هستند که اسلام را برای توجیه
اهداف
21
نژادپرسـتانه و
قومی می خواهند و حتی پیشنهاد اسلامیت بجای عربیت یا فارسی بودن که از سوی عده
ای در اوایـل
انقـلاب اسلامی ایران مطرح شده بود را نه تنها هیچکس در کشورهای عربی نپذیرفت بلکه
. بعضـی از
مقامـات این کشورها نه تنها در جهت بی اصالت ساختن نام 43 آنـرا بـه تمسـخر نـیز
گرفتـند
تاریخـی، یگانـه
و بلامعـارض خلـیج فـارس بلکـه حتی در جهت مخدوش کردن نامهای تاریخی و اصیل
44 دیگری مانند
نام تنگه هرمز نیز تلاشهای مغرضانه ای بکار برده اند
.
ایـن در حالـی
اسـت کـه رسـانه هـای گروهی ایران، آبهای ساحلی شمال عمان ( اومان) را که در اسناد
، امروزه همسو و
همراه با 45 تاریخـی تـا 200 سـال قـبل دریـای پـارس و دریـای م کـران نامیده می
شد
اگرچه هزاران نقشه، 46 کشـورهای مـنطقه بـا
همـان نام عربی شده دریای عمان ( اومان) نام می برند.
کتاب و نوشته
تاریخی اثباتگر و گواه نام خلیج فارس است و این نام در جهان از آنچنان شهرتی
برخوردار
اسـت کـه نـیازی
به دفاع ندارد ولی سرمایه گذاری عظیم بعضی کشورها برای مخدوش کردن این نام، با
توجـه به عصر
انفجار اطلاعات که در آن بمباران تبلیغاتی می تواند چهره حقیقت را بپوشاند، شبکه
های
بیشـمار رسـانه
های گروهی عربی، بدون توجه به سوابق تاریخی و با زیر پاگذاشتن عقل ، منطق و عرف
بین الملل و از
روی تعصب افراطی، نام مجعول را بطور گسترده و با اهداف خاصی مطرح و قصد دارند که
آنـرا به یک نام
مشروع و موجه مبدل سازند . اکنون برای نسل جدید عرب زبان باور اینکه هرنامی غیر از
خلـیج فـارس،
سـاختگی اسـت بـه محالات تبدیل شده است . قوم گرائی و نژاد پرستی افراطی عربی که
عامل اصلی دو
جنگ خلیج فارس بود ثابت کرد، اینگونه تعصبات نژادی علاوه بر اینکه مغایر روح
متعالی
اسـلام است چه
آثار مخربی را برای همه کشورهای منطقه برجای می گذارد و چه کسانی از آن سود می
بـرند. بـنا بر
این ضرورت دارد به منظور آگاه سازی افکار عمومی عربی که از روی تعصب کور و دولتها
و
سـازمانهایی کـه
نا آگاهانه به تقلید در تکرار نام ساختگی می پردازند، گوشه ای از حقایق در مورد
سابقه
تاریخـی نـام
خلـیج فارس را بطور مختصر روشن سازیم . و از سوی دیگر زنگهای خطر را برای آندسته
از
تقویم
البلدان،ابوالفداء ترجمه عبدالحمیدآیتی، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران ،1349 چاپخانه
رز، ص32 .45
اوم??ان (هوم??ان ،عم??ان) و اورم??ز (هرم??ز) از نامه??اى مش??هور پارس??ى و از قه??رمانان ش??اهنامه
فردوس?ى اس?ت و 3 ت?ن از پادش?اهان ساس?انى و دوت?ن از قه?رمانان س?پاه ای?ران در ن?برد ب?ا رومیان
هرم?ز نام داشته اند.
هرمز منسوب است به شاه هرمز (هرمس ) پسر شاپور که از سال 271-273
م ب?ر ای?ران حکوم?ت مى کرد.یکى از
ستارگان هفتگانه و یکى از قهرمانان باستان نامه ( شاهنامه )
فردوسى و نام
خداى یونانیان که به مارکورى نیز معروف است. حافط:
شاه هرمز ام
ندید و بی سخن صد لطف کرد شاه یزد ام دید و مدحش گفتم و هیچم نداد.
کار شاهان این
چنین باشد تو ای حافظ مرنج داور روزی رسان توفیق و نصرتشان دهد.
در کتابی سراسر
عوام فریبی بنام ”الجزر العربی الثلاث “که تحت سرپرستی ولیعهد و نائب حاکم شارجه
نوشته شده است و همچنین در کتاب”
الوسیط فی تاریخ
الخلیج فی العصر الاسلامی الوسیط“ دار الشروق عمان2000 نمونه ای از اینگونه
تلاشهای کینه
توزانه را می
بینید.
22
کسـانیکه سـکوت
را بـر پاسـخ گویی ترجیح می دهند به صدا در آوریم چون سکوت نشانه رضایت تعبیر
شـده اسـت. و
بـاید دانسـت وقتـی کـه بـا وجـود 6000 نقشه و اطلس تاریخی و 300 کتاب مورخین و
دانشـمندان عـرب
و جهـان اسـلام و اروپایی متعلق به قرون گذشته، اعراب حاضر به پذیرش حقانیت و
اصـالت این نام
تاریخی نیستند، بسیار ساده لوحانه خواهد بود که تصور گردد سکوت باعث می شود که
در مـورد جزایـر
سه گانه آنها نیز از جنجال برانگیزیهای مطبوعاتی علیه ایران دست بردارند . خلیج
فارس
یـک پهـنه آبـی
بیـن المللـی است و آبهای بین المللی آن میراث مشترک بشریت محسوب می شود، نه
ایرانیها قادرند
که نام آن را به خلیج ایران تغییر دهند و نه اعراب باید برای تغییر نامی تاریخی که
میراث
و ارزش فرهنگـی
، اجتماعی و تاریخی منطقه است بیهوده تلاش کنند . اگر افرادی متعصب و نژاد پرست
بتوانـند 1400
سال حاکمیت امپراتوری پارس را بر بخشهای عظیمی از خاورمیانه و خلیج فارس، ناد یده
بگـیرند، تاریخ
نمی تواند این بخش از زنجیره خود را فراموش کند . تاریخ زنجیره ای به هم پیوسته
است
و قطع و نادیده
انگاشتن هر بخش از زنجیره تاریخ اهمال، کوتاهی و خیانت به کل تاریخ بشریت است.
وجدانهای بیدار
و اعتراف به حقیقت
- بـه هـر حـال
نتـنها بسیاری از دانشمندا ن و آگاهان در غرب بلکه بسیاری از علما و دانشمندان
عـرب نـیز چـه
در دهـه 60 میلادی (سالهای اولیه توطئه) و چه در سالهای اخیر بر اصیل بودن و
تاریخی بودن نام
خلیج فارس تأکید کرده اند و نام خلیج عربی را غیرعلمی و غیرتاریخی و مغرضانه
خوانـده انـد.
بسـیاری از این آگاهان مسائل منطقه معتقد هستند که نتایج زیانبار مادی، معنوی و
روانـی تغیـیر
نام خلیج فارس از سوی افراد مغرض، کمتر ار آثار زیانبار تجاوز عراق به ایران و
کویت
نیسـت. در
ایـنجالازم اسـت حداقـل سـه نمونه از این اظهار نظرها را به روئت و قضاوت
خوانندگان
برسـانیم: مجلـه
الاهـرام arabi/eg.org.ahram.www در شـماره 219
اگوسـت 2001 متـن کـامل
مصـاحبه آقـای
مجـدی عمـر معـاون اول سـابق شورای دفاع ملی مصر را چاپ نموده است وی در
بخشـی از سـخنان
خـود چنیـن گفـته است :” نسل من بخاطر دارد که ما در ایام مدرسه در کتب و
نقشـه هـا بـا
لفـظ خلیج فارس سر و کار داشتیم ولی بعد از مدتی به آن خلیج عربی اطلاق کردیم .
ایـن غـیر
منطقی، رزالت و پستی است. این که چند کشور عربی در اطراف آن باشد دلیل نمی شود
کـه نامی تاریخی
را تغییر دهیم، حال برای اینکه خود را از این مخمصه نجات دهیم ف قط آنرا خلیج
می نامیم ، کدام
خلیج؟! مگر خلیج بدون نام هم می شود“.
- - در کـتاب ”
تطویـر العلاقـات المصریه الایرانیه” مجموعه نویسندگان ، چاپ موسسه مطالعات
سیاسـی و
اسـتراتژیک الاهرام 2002. قاهره در ص 190 به نقل از آقای دکتر عبد المنعم سعید
رئیس مرکز
تحقیقات سیاسی و استراتژیک الاهرام چنین آمده است :
” بـه صـراحت
تمـام بگویم هیچ مدرک و سند تاریخی ندیدم که نام خلیج فارس را بتوان مستند بر آن
تغیـیر داد.
تمـام نقشـه هـا و کتب تاریخی و حتی بعضی از سخنرانیهای ناصر و رهبران انقلاب از
خلیج
23
فارس صحبت شده
است. اگر تغییر نام خلیج باعث کدورت مردم ایران است چرا به حقیقت اعتراف نمی
کنیم. باید شجاعت
داشت و این در حدود موازین علمی است.
- روزنامـه
الاهـرام eg.org.ahram.www در شـماره
42229 مورخ 20/7/2002 در مقاله ای نحت
عـنوان ”
الـثوره سـاعدت علی تسمیه بالخلیج العربی بدلاً من الفارسی” نوشته است که نام خلیج
از
نظر تاریخی خلیج
فارس است.
- پرفسـور عبداالله
تازی نویسنده و عضو آکادمی پادشاهی مغرب : حقیقتًا من هیچ منبع تاریخی را
ندیدم که آبراه
جنوب ایران را خلیج عربی نامیده باشد بنظر من مسولان نقشه برداری و کارتوگرافی
کشـورهای عربـی
و ایـران بـاید نشستی داشته باشند و در مورد این نام با یکدیگر مصالحه و سازش
مـورد رضـایت
همـه اطـراف داشـته باشند . بنظر من اعراب هیچ نیازی ندارند که نام تاریخی خلیج
فارس را به خلیج
عربی تبدیل کنند و حق ایرانیان را زایع سازند.
- روزنامه کیهان
عربی در تاریخ 21/7/81 برابر با 13/10/2002 نوشته است: دکتر بروس اینغهام رئیس
مرکـز پژوهشهای
خاور میانه و نزدیک دانشگاه لندن در مصاحبه ای گفته است که ” فکر می کنم همه با
مـن موافـق
هسـتند در ایـن حقیقت که این آبراه از نظر تاریخی خلیج فارس نام دارد و این نام
نزد همه
ملـل شـهرت دارد
و عـربها و ایرانـیها نـیز ایـن نام را از یونانیان قبل از اسلام گرفته اند . به
نظر من برای
مـناطق
جغرافیایـی بـاید نامهـای با ریشه تاریخی را به کار برد و این به معنی آن نیست که
خلیج فارس
مـتعلق بـه
فارسها است همانطور که اقیانوس هند متعلق به هند نیست اینکه دولت بریتانیا و بعضی
از
دولتها برخلاف
روند تاریخی این نام ،کلمه ” خلیج “ بکار می برند یک اشتباه فاحش و توهین آمیز
است.
دریاچه مازندران
47 1 -مشخصات
فیزیکی
ایـن دریاچه با
طول تقریبی 1200 کیلومتر و عرض متوسط 320 کیلومتر و مساحت 438000
کیلومـتر مـربع
وحجـم 770000 کیلومـتر مربع بزرگترین دریاچه جهان است . باریک ترین عرض آن
220 کیلومتر بین
شبه جزیره آبشوران و دماغه کواولی و عریض ترین بخش آن حدود 545 کیلومتر در
شـمال آن قـرار
دارد، کـم عمـق تریـن ناحیه این دریاچه 25 متر در منطقه شمالی است و عمیق ترین
مـناطق در قسـمت
مرکزی و جنوبی واقع شده است که در بعضی از مناطق جنوبی 900 الی 1000 متر
- مـراجعه شـود
به سخنرانی نگارنده تحت عنوان ” مقایسه تطبیقی رژیم حقوقی دریاچه های 47
بـزرگ جهـان“ در
همـایش بیـن المللـی دریـای خزر :چشم اندازها و چالشها دیماه 1380 که در
روزنامـه
همشـهری شماره 2717 مورخ 18/2/81 روزنامه همشهری شماره 2718 مورخ 19/2/81 به
چاپ رسیده است.
24
عمـق دارد ،
سـواحل این دریاچه جمعاً 6379 کیلومتر است که حدود 922 کیلومتر آن در خاک ایران
واقـع شـده است
و وسعت حوزة آبگیر آن 3733000 کیلومتر مربع است که 256000 کیلومتر مربع آن
در خـاک ایـران
قـرار دارد . ایـن دریاچـه 28 متر پائین تر از سطح اقیانوسها است و بنا براین
هیچگونه
48 خروجی از این
دریاچه وجود ندارد.81 %آب ورودی خزر را رود عظیم ولگا تامین می کند.
ضرورت یکسان
سازی کاربرد نام دریای خزر (مازندران)
بـرخلاف وجـه
تسـمیه خلـیج فـارس که فاق د هرگونه ابهامی است و از ابتدای تاریخ مکتوب تا
کـنون نـزد همـه
اقـوام وملـل بـا نامهایـی مـترادف با خلیج فارس شهرت داشته ودر تاریخ نامی یگانه
محسـوب مـی شود،
پهنه آبی شمال ایران که امروزه در ایران به نام مازندران ، در میان کشورهای عربی
بـنام قزویـن ،
نـزد کشـورهای ترک زبان به خزر و نزد اروپاییان و سایر ملل به کاسپین معروف است از
500 سـال قـبل
از مـیلاد تـا کـنون اسـامی متعددی داشته و به اسامی و نامهای مختلفی با تلفظ های
مـتفاوت ثبـت
شـده اسـت. این تکثر وتعدد نامها به دلیل وجود اقوام و شهرهایی بوده که در اطراف
این
دریـا وجود
داشتهاند. از آنجائیکه این اقوام و شهرها به علت بعد مسافت دارای ارتباطات کافی با
یکدیگر
نـبوده و هـر یک
در قسمتی از این دریا قرار داشتند، این دریا به نام قوم و یا شهرهای مجاور آن
نامیده
میشده است.
در مـنابع
تاریخـی و کتـب سـیاحان ، مورخین و جغرافیانویسان اروپایی ، ع ربی و ایرانی
حداقل35 نام
مختلف برای
دریای خزر بکار برده شده است.
مورخین یونانی
قبل از میلاد از قبیل هرودت، استرابون، بطلیموس و ارسطو در آثار و نوشته های خود
از
ایـن دریا با
نامهای هیرکان، کاسپین، ارکانی، ارقانیا و تپیر یاد کرده اند. در آثار جغرافی
دانان و مورخین
اسـلامی از
قبـیل یـاقوت حمـوی، حمـزه، ابن حوقل، استخری فارسی، مسعودی، حمداالله مستوفی، ابن
فضـلان، شـمس
الدین دمشقی، ابوالفدا، ابن الفقیه عمربن رسته و ابوزید بلخی اسامی مختلفی برای
این
دریـا ذکـر شـده
که عبارتند از: دریای خزر، طبرستان، بحر قزوین ، جرجان ( گرگان )، آبسکون، اکفوده
دریـا یـا درا
اکفـوده ( زمـان ساسـانیان )، خراسـان، جیلـی، بحر العجم، جبال و باب الابواب و
نویری از
جغرافـیدانان
عـرب آنـرا بحـر و یـا حوض فارس نامیده و رود کر ( کور) که از ارمنیا، آبخاز و
تفلیس می
49 گـذرد
مهمتریـن رودخانـه مـی نـامد
. جغرافـی
دانـان ایرانی از قبیل خوارزمی، خواجه نصیر طوسی و
حمـداالله
قزوینـی نـیز نامهـای مختلفـی را برای این دریا بکار برده اند از جمله دیلم، بحر
عجم ،جیلان (
گـیلان )، اسـتر
آبـاد، شـیروان، مازندران، مغان، بادکوبه، حاجی طرخان، وائوروکش، فراخکرت ( دریاچه
- فصلنامه
مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز شماره 14 سال 1375 48
- اعلام
الجغرافیین العرب، ص 544 ، الدکتر عبدالرحمن حمیده، دارالفکر المعاصر ، دمشق
،سوریه 49
1995
25
بـزرگ )، در
اوسـتا کـتاب زرتشـت )گـل و گـلان و طیلسان، کامرود و زره اوجستان نامیده شده است.
اروپائـیها نـیز
مانـند مورگـان، فیلیپ، ویلیام جکسون و درن از نامهای خوالینسک، آستاراخان،
سارایی،
ساری، زرایه
وروکاشا ( در عهد زرتشت) و پهلوی استفاده نمودهاند.
همانطور که
ملاحظه شد نزدیک به چهل اسم برای ای ن دریا بکار برده شده است که از میان آنها
تنها دو
نـام بیشـتر از
همـه مـتدوال بـوده اسـت؛ دریای خزر که توسط ترکان،اعراب و ایرانیها بکار برده شده
و
SEA
CASPIAN کاسپین از سوی یونانیان و اروپائیها، ولی نام خزر و همچنین نام
کاسپین که اعراب آنرا
به قزوین معرب
ساخته اند از قدمت و شهرت بیشتری برخوردار است و دولت های ایران و روسیه نیز در
قراردادهای دو
جانبه و بین المللی طی 250 سال اخیر همواره از این دو نام استفاده نموده اند .
نام مازندران از
قدمت تاریخی و شهرت بین المللی چندانی برخوردار نیست و کاربرد محلی دارد.
در شـاهنامه
فردوسـی از کـوه مازندران به مناسبت های زیادی نام برده شده و دریای پارس نیز
دریایی
بـیکران در
مکـران تا شهر حمیران ( یمن) توصیف شده است اما نامی از دریای مازندران به میان
نیامده
است .
قدیمـی تریـن
نقشـه بـا نام مازندران به 210 سال فبل ( 1214 قمری) بر می گردد که توسط محمد
رضـا قـره چـه
داغـی تهیه شده است و نام خزر و مازندران را بطور همزمان در بر دارد . در سال 1372
مشـاور فرهنگـی
ریاست جمهوری طی نامه شماره 4701/ف-م مورخ 15/2/72 به ارگانهای ذیربط ابلاغ
نمـوده اسـت کـه
در تمامـی مکاتـبات و نقشـه هـا نام مازندران را جایگزین خزر ن مایند اما با این
وجود
همچـنان
تـردیدهای در رابطـه با کاربرد صحیح این نام میان مسئولین مملکتی وجود دارد . از
آنجا که
رویـه فعلـی بین
المللی، یکسان سازی و یگانه سازی اسامی جغرافیایی است و در قطعنامه ها و مصوبات
کـنفرانس یکسـان
سـازی اسـامی جغرافیایی سازمان ملل متحد که نمایندگان 15 سازمان بین المللی
مرتبط با نقشه
نگاری و اسامی جغرافیایی نیز در آن ناظرانی دارند توصیه شده است که از کاربرد
نامهای
مـتعدد بـرای
یـک منطقه جغرافیایی خودداری شود . لذا رویه دولتهای منطقه و سازمانهای کارتوگرافی
کاربـرد نـام
خزر و کاسپین است اما می توان در کتب درسی ایران در کنار نام خزر (مازندران) را
نیز به
عنوان نام محلی
اضافه نمود.
امـا بـه هـر
حـال پیشـنهاد مـی شود برای تصمیم گیری نهایی، این موضوع در کمیته یکسان سازی
اسـامی
جغرافیایی که دبیرخانه آن در سازمان نقشه برداری کشور مستقر می باشد مطرح و در خص
وص
آن تصـمیم گـیری
شـده و بـه اطـلاع کنفرانس یکسان سازی اسامی جغرافیایی سازمان ملل متحد نیز
برسد.
سابقه تاریخی
نام خزر
در خصـوص دریـای
خزر 2500 سال سابقه مکتوب وجود دارد و قدیمی ترین امپراتوری حاکم
بـر این دریاچه
پارسها بوده اند. داریوش وجانشینان وی تا دو سده بر تمام سواحل این دریاچه حاکمیت
داشـته انـد. در
قـرن ششـم پـیش از مـیلاد مـورخ یونانی بنام هکاتی میلیتی از دریای خزر بنام دریای
26
هـیراکان نـام
بـرده اسـت. هرودوت،استرابون وبطلیموس مورخین قبل از میلاد نیز در توصیف این در یا
سـخن گفـته اند،
هردوت کاسپیانها را یکی از اقوام مه م ایرانی برشمرده و دریای شمال ایران را
کاسپین
نامـیده اسـت.
مورخیـن عـرب نیز از دریای خزر با نامهای بحر قزوین ،بحر عجم ، خزر، آبسکون،گرگان،
جـیلان ، بحر
فارس و طبرستان نام برده اند . یکی از قدیم ترین اقوام ساکن در سواحل خزر قوم
کاسپی
و قـوم تیپور
(طبر) بوده است .سپس درقرن دوم قبل از میلاد خزرها بر منطقه شمال غربی دریای خزر
حاکمیت یافتند.
این قوم که اکثریت آنها یهودی شده بودند در حملات مسلمانان تا حدودی سرکوب و
پراکـنده شـدند
و بـا حملـه مغولهـا در سـالهای دهـه 965-970 بکلی انسجام خود را از دست دادند و
جمعیت محدود
آنها پراکنده شدند و بسوی شرق اروپا مهاجرت نمودند. بسیاری از پژوهشگران، این قوم
را از نظـر
نژادی از طوایف آریایی نامیده اند ولی نظرات دیگری نیز در این مورد وجود دارد
احتمال داده
مـی شود که
کرواتها و آذریها ازطوایف این قوم باشند . از این دوره تا 4 قرن بعد تاتارها
برشمال وحاشیه
رود ولگـا تسـلط
داشـتند تـا اینکه روسها از اوایل قرن شانزدهم نفوذ خود را بسوی سواحل شمال غربی
خـزر گسـترش
دادند و برای اولین بار در سال 1723 توسط اسماعیل بیگ سفیر شاه طهماسب در سن
پـترزبورگ
اولیـن قـرارداد مکـتوب میان ایران وروسیه در خصوص واگذاری تعدادی از شهرهای ساحلی
غـرب خـزر بـه
روسـیه امضـا گردید، اگرچه اسماعیل بیگ بدلیل این خیانت طرد شد و آن قرارداد نیز
. 50 عملی
نگردید ولی بهرحال روسها تا سال 1813 تقریبا بر تمام دریاچه استیلا یافتند
جغرافـیدانان و
مورخیـن یونانی، عرب، ایرانی و اروپائی در تعریف دریای خزر ن امهای گوناگونی بکار
برده
اند. همـانطور
کـه ملاحظـه مـیشـود نزدیک به چهل اسم برای این دریا بکار برده شده است که از
میان آنها تنها
دو نام بیشتر از همه متدوال بوده است.
دریای خزر که
توسط اعراب و ایرانیها بکار برده شده و کاسپین که از سوی یونانیان و اروپائیها.
از مـیان اسـامی
فـوق بـه بررسـی چهـار نام هیرکان، کاسپین، خزر و طبرستان یا مازندران می
پردازیم.
دریای هیرکانی(
گرگان):
قدیمـیتریـن
نامـی که برای دریای خزر بکار رفته است " دریای هیرکانی " میباشد.
هیرکان قسمتی از
امـپراطوری
فـارس بود که در سواحل جنوب شرقی دریای خزر قرار داشت واز شمال به دریای خزر و از
جنوب و غرب به
کوههای البرز منتهی میشد.
در زمـان کیخسرو
( 530 سال قبل از میلاد مسیح ) به مناسبت مجاورت این منطقه با دریا، نام دریا به
هیرکان معروف
گشت. هیرکان ار کلمه ویرکانا به معنی گرگ میباشد و شهر گرگان فعلی نام خود را به
همین مناسبت
گرفته است. بنابراین دریایی که اهالی این ناحیه در کناره آن زندگی می کردند مشهور
به
دریای گرگان شد
و اعراب آن را معرب کرده جرجان نامیدند.
50Mirfenderski
|Guive “A Diplomatic History of the Caspian Sea Treaties| Diarries and
Other
Stories” Published by Palgrave| 2000
27
یونانـیان بـه
جـای واژه " ویرکانی " کلمه " هیرکانی " را بکار بردند. دریای
هیرکانی مأخذ یونانی و رومی
باستان
هورکانیوم ماره MARE HURKANIUM میباشد.
هـکاتـه (HECATE (که در قرن
ششم قبل از میلاد
و پـیش از
هـرودت میزیسـته، ایـن دریـا را دریـای هیرکانـی نامـیده اسـت . هرودت نیز در آثار
خود از
هیرکانـیان کـه
جـزو سـپاه پارس بودند یاد کرده است . در زمان اسکندر هم مردم مقدونیه آن را دریای
ارقانیا
میگفتند.
:(CASPIUM
MARE CASPIAN SEA) کاسپین دریای
اولین اثر مکتوب
با نام کاسپین به کتاب هرودت بر می گردد . هرودوت این نام را در قرن پنجم
پـیش از میلاد
برای توصیف دریای خزر بکار برده است . ریشه کلمه کاسپین، کاس میباشد که با پسوند
" پـی
" کاسپی و پسوند " سی " کاس سی از قدیمیترین اقوام ایرانی ماقبل
آریایی بودند که در در هزاره
چهـارم و پنجم
قبل از میلاد در جنوب غربی دریای خزر زندگی می کردند. این منطقه از شرق به دریای
خـزر، از غرب به
ایبری، از شمال به دربند و از جنوب به رودخانه های ارس و کورا (کوروش) محدود می
شد.
دانش کشاورزی
توسط کاسپیانها به سرزمین های کنار دریا و اطراف رودهای جیحون و سیحون و دجله
و فـرات سرایت
کرده و انتشار یافت
آثار و نشانه
های زیادی از این قوم در سرتاسر ایران بر جای مانده 51
کـه نشـان
دهـنده حضـور طولانی آنها در این مناطق می باشد تا جاییکه آن مناطق به نام کاس
مشهور
شدهاند. بطور
مثال دریاچه هامون در سیستان است که در گذشته دور یعنی قبل از ظهور زرتشت به نام
کاسای KASAOYA
معروف بوده همچنانکه نام کاسپی بر دریای شمال ایران قرار گرفت.
در هـزاره دوم
قـبل از مـیلاد این قوم با عبور از کوههای البر ز به زاگرس و از آنجا به جلگه بین
النهرین
رفتـند و اقدام
به تشکیل حکومت نمودند. با توجه به اینکه واژه " پی " در زبان مردم
گیلان به معنی آب
و رود و واژه
" سـی " بـه معنـی کوه است میتوان کاسها را به دو تیره ساحلی و کوهستانی
تقسیم کرد
که اولی را با
صفت " پی " کاس ساحلی خواندهاند که در محدوده دریای خزر زندگی میکردند و
نام خود
را بـه ایـن
دریـا دادهاند و تیره دوم که با صفت " سی " معرفی شدهاند کاس های
کوهستانی بودند که از
تـیره اول جـدا
شـده و بـه سـمت زاگرس مهاجرت نموده . گروهی از آنها به بین النهرین رفته و در
آنجا
مستقر شدند و
گروهی دیگر در مناطقی مانند لرستان و شمال آن اقامت کردند.
بعضی ها معتقدند
اصطلاح کاسپی و کاسسی دربرگیرنده یک مفهوم نژادی میباشد که شامل
همـه اقوام
آسیایی یعنی اقوام غیر هند و اروپایی و غیر سامی که ایران را به تصرف خود در آورده
بودند
مـیشـده اسـت.
چـنانکه اسـترابون در کتاب نهم فصل 13 وطن آنها را کنار دریای خزر معرفی میکند
-فصلنامه
مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز شماره 14 ویژه نامه دریای خزر سال 1375 51
( سرتیپ 71، 68،69،70 ،66ص ( همچنین و
28
یعنـی حوالـی
مناطقـی کـه در آن تـیره کاس پیها سکنا داشتند و کاس سیها مهاجرانی هستند که از
جانـب دریـای
خـزر آمـدهانـد. اسـترابن راه حرکـت کاس سیها را اینطور وصف میکند: آنها از کوههای
کوسی و اوکسی
گذشتند و به زاگرس رسیدند و چنانکه میدانیم این تیره بدوًا با نفوذ صلح جویانه و
بعد
بـا قهـر و ستیز
بر بین النهرین چیره شدند و از سال 1747 قبل از میلاد تا سال 1171 قبل از میلاد بر
آن سـرزمین حکـم
راندنـد. استرابون جای کاس ها را تا ناحیه شرقی دربند خزر ارا یه میکند و در فصل
13 کـتاب خود
آورده است: کاس ها مهاجرینی هستند که از جانب دریای خزر آمده اند . نام این قوم در
مـنابع یونانـی
" کوسـایی " و " کیس سی " آسوریها " کش شو "
ایلامیها " کوس سی " و اروپائیها " کاس
سی ".
ابن خردابه در
المسالک و الممالک صفحه 22 در حوالی ری و خوار ( خارکس) از منطقه ای یاد
میکند که "
کاسپ " نام داشته و در قرن چهارم هجری یا نهصد میلادی به همان نام معروف بوده
است.
شـواهد حکایـت
دارد کـه کـاس ها قرون عدیده بر دو سوی جبال البرز مستولی بوده اند که اهم شواهد
عـبارت است از
نامیده شدن دریای خزر به ن ام " دریای کاسپین " و همچنین سلسله جبال
البرز به نام "
کـوه کاس "
و " جبال کاسپین " و تنگه معروف به دربند خزر که بین کوه و کویر نمک
قرار دارد به نام "
دروازه کاسپین
" که هنوز هم زبانزد است.
کهن ترین مستند
مکتوب فارسی که از جایی بنام " کوس " یاد میکند شاهنامه فردوسی است و
نشـان میدهد که
در عهد فریدونیان و پیش از کسپانیان در جنوب دریای خزر محلی بنام " کوس
" بوده
کـه هـنوز
مناطقـی بنام " کوس "و کاس در مناطق مازندران و غرب گیلان وجود دارند
.در میان یونانیان
هـرودوت نخسـتین
کسی است که از دریای هیرکان بنام دریای کاسپین یاد میکند و بعد از وی ارسطو
نیز ( 348 ق.م )
این دریا را دریای هیرکانی و کاسپی نامیده است.
در نوشتههای
هرودوت از وجود کاسپیانها و هیرکانیان در سپاه داریوش و خشایارشاه یاد شده است .
وی
ایـران را کشـور
کثیر الاقوام شمرده و 20 استان یا خشتره و قوم را نام برده است که از جمله آنها
کاسی
هـا و کاسپی ها
،لولوبیان گوتیان ( آذربایجان) مان ناها (کردستان) اورارتو(ارامنه) نام برده است
البته در
سـنگ نبشـه نقش
رستم، ایران به 30 ملیت و قوم تقسیم شده است. هردوت محل استقرار کاسپیانها را
سـاتراپی های
یازدهم و پانزدهم کشور هخامنشی نوشته و ساتراپی یازدهم را ساحل جنوبی دریای خزر
دانسته است.
بعضی دیگر همچون بطلمیوس، کاسپیانها را ساکن ساتراپی پانزدهم نوشته اند که در حدود
52 پامیر است.
کاسـپیان بـا
ایـنکه قـوم بزرگـی بودنـد بـنظر می رسد که بخش بزرگتری از آنها به جنوب غربی
ایران
مهاجـرت نمودنـد
و باقـی مانده نیز با ورود اقوام دیگر هویت تاریخی خود را از دست دادند، بطوریکه
در
عصـر رومـیان
هـیچ گزارشـی از آنها وجود ندارد و تنها در بعضی مناطق جغرافیایی نام این قوم بر
جای
29جغرافیاى
تاریخى ایران باستان، دکتر محمد جواد مشکور، دنیاى کتاب 1371 ص61 تا 86 52
مـانده است.
بعدها این نام به گذرگاه کاسپیان اطلاق شد که مسیر آن از تهران به سمت شرق بود و
مرز
بین پارتها و
مادها را تشکیل می داده است.
در سـده دوم
پـیش از مـیلاد کاسـپیانها بـا مادهـا و آلـبانهای قفقـاز در آمیختـند و در این
گروه قومی
مسـتحیل شـدند.
اسـترابون در سـالهای نـزدیک بـه میلاد مسیح در باره کاسپیان متذکر شد که اکنون
آگاهـی از ایـن
قـوم موجـود نیسـت ولـی آثاری از زیستگاه کهن آنها در قفقاز برجای مانده است.
بعدها
دریای هیرکانی
به نام این قوم کاسپی نامیده شد.
نـام کـاسپـیهـا
و کـاسسـیهـا در عهد اشکانیان تدریجًا به فراموشی سپرده شد بطوریکه در
روزگارانـی کـه
به میلاد مسیح منتهی میشد بوجود چنین قومی گواهی نشد ه است، گویی به مرور زمان
بین سایر اقوام
ایرانی مستحیل شدهاند ولی نامشان همچنان در اعلام جغرافیایی باقیمانده است.
دریای خزر:
در بسـیاری
آثـار جغرافـیدانان و مورخیـن ایرانـی و عـرب از دریای خزر نام برده شده است .
خزرها از
چادرنشـینان
صحراهای آسیای مرکزی بودند که در قرن هفتم یا هشتم میلادی ) به حوزه جنوبی ولگا
53 مهاجرت کرده
و در این سرزمین اسکان یافتند.
اولیـن پایتخـت
خـزرها شهر " بلنجر " بود. در سال 720 میلادی آنها پایتخت خود را به شهر
" سمندر "
کـه در شـمال
قفقاز قرار داشت انتقال دادند و مجددًا در سال 750 میلادی پایتخت به شهر اتیل (
شهر
حاجـی طـرخان یا
آستارا کنونی ) در کنار رودخانه ولگا منتقل شد و به مدت 200 سال بعنوان پایتخت
خزرها باقی
ماند. این شهر علاوه بر پایتخت مرکز بازرگانی نیز محسوب میگردید چرا که خزرها به
همراه
گلـه داری و
کشـاورزی بـه بازرگانـی و تجـارت نـیز می پ رداختند.. خزرها در واقع پیوند دهنده
راههای
ارتباطـی بیـن
آسـیا و اروپـا بودنـد و بـه دلـیل علاقمـندی آنهاد به تجارت، نویسندگان اروپایی
آنها را
ونـیزیهای
دریـای سـیاه و دریای خزر می نامیدند . سایر شهرهای مهم دیگر شامل دربند یا باب
الابواب،
برطاس و سریر بود.
خـزرها در
اواسـط قـرن پـنجم مـیلادی تحـت سـلطه هونها قرار داشتند و سپس از سال 550 تا 630
مـیلادی قسـمتی
از امپراطوری. ترکها را تشکیل میدادند. در اواسط قرن هفتم میلادی با انقراض دولت
تـرک در اثـر
جنگهای داخلی، خزرها اعلام استقلال نموده و حکومت مستقلی را تشکیل دادند . سیستم
حکومت خزرها
همانند ترکها بود بدین ترتیب که در رأس همه فرمانروایان خزر، پادشاه خزر قرار داشت
که به خاقان
معروف بود.
بدنبال تشکیل
حکومت خزرها، حملات آنها به سرزمینهای مجاور آغاز گردید و توانستند مناطق وسیعی
را تحـت سـلطه
خـود درآورده و بـه یکـی از قدرتهای منطقه تبدی ل شوند، بطوریکه از لحاظ جغرافیایی
- در مـورد قـوم
خزر براى اطلاع بیشتر به : مسالک و ممالک ابو اسحاق ابراهیم استخرى بکوشش ایرج
افشار بنگاه ترجمه و نشر کتاب 1340 و صوره 53
الارض ابن حوقل
ترجمه جعفر شعار انتشارات بنیاد فرهنگ ایران بى تا و تقویم البلدان، ابوالفداء
ترجمه عبدالحمیدآیتى انتشارات بنیاد فرهنگ ایران 1349 چاپخانه
رز مراجعه شود.
30
سـرزمین خـزرها
شـامل مناطـی جـنوب روسـیه، شمال قفقاز، شرق اکراین و شبه جزیره کریمه، غرب
قزاقستان و شمال
ازبکستان بود.
انوشـیروان بـه
مـنظور جلوگـیری از حملات خزرها به ایران، لشگری را به سوی آنان فرستاد و شکست
سـختی به آنها
داد ( سال 556 میلادی ) و سد مشهور دربند را احداث نمود. با این وجود خزرها بارها
از
سد مزبور عبور
کرده و به ایران و ارمنستان حمله مینمودند.
پـس از حملـه
اعـراب به ایران و تسخیر آن، جنگهای اعراب و خزرها آغاز گردید . این سلسله جنگها
که
معـروف بـه
جـنگهای عـرب ـ خـزر شد نزدیک به یک قرن ادامه داشت ( اواخر قرن هفتم و اوایل قرن
هشتم میلادی). (
ص4 بریمانی) در طی این جنگها مسلمانان توانستند به موفقیتهایی دست پیدا کنند
بطوریکـه
خـزراها مجـبور شدند شهر بلنجر را که پایتخت آنها بود رها کنند و شهر جدید اتیل را
بعنوان
پایتخت
برگزینند، هر چند این شهر نیز طی یکی از لشگرکشیهای مسلمانان به دست آنان افتاد.
قـوم خزر در طول
قرن دوم هجری مدام در ارمنستان و سایر نقاط قلمرو خلفای اموی و عباسی مشغول
تاخـت و تـاز
بودند. خزرها در اوج قدرت خود بر ملتها و اقوامی که شماره شان به سی میرسید حکومت
میکردند. این
سرزمینهای وسیع از قفقاز تا دریای آرال و از کوههای آرال تا شهر کیف و بیابانهای
اکراین
ادامه مییافت.
مردمانی که زیر سلطه خزرها قرار داشتند بلغارها، برتاسها، غزها، مجارها و اسلاوها
بودند .
در ورای ایـن
سـرزمینهای گسـترده نیز سپاهیان خزر به گرجستان و ارمنستان یورش بردند و در قلمرو
حکومـت خلافـت
عربـی تـا موصـل پـیش رفتند . به دلیل اعمال حاکمیت خزرها بر این منطقه، دریای
کاسـپین، "
دریـای خـزر " نامیده شد و تا امروز هم ادامه دارد، بطوریکه امروزه این دریا
در زبان فارسی
دریـای خـزر، در
عربـی بحـر خـزر و در ترکـی و آذری " خزر دنیزی " نامیده میشود. در خصوص
علت
نـامگذاری ایـن
دریـا بـه خزر توسط مسلمانان بعض معتقدند مسلمانان به خاطر ترس و وحشتی که از
هجوم خزرها
داشتند این دریا را بحر خزر نامیدند.
54
عظمـت قـوم خـزر
بـا تشـکیل سلطنت روس ( 248 هجری ) رو به تنزل نهاد بطوریکه طی جنگ های
سالهای
1354-1358روسها توانستند خزرها را شکست داده و پایتخت آنان را به تصرف درآورند .
بدین
ترتیـب عظمـت و
قدرت خزرها یکباره درهم شکست، چنانکه 50 سال پس از آن نام قوم مزبور بکلی از
صحنه سیاست دنیا
محو گردید.
چنانکه دیده شد
در دوره اسلامی از طرف عربها به این دریا نام خزر و قزوین اطلاق گردید و پیش از آن
دریا مزبور به
نامهای دیگر نامیده میشد.
اسـتخری فارسـی
نخستین کس از میان جغرافیدانان بود که جهان اسلام را بصورت کامل توصیف نمود .
او مـناطق
سـاحلی خـزر را در سه فصل جداگانه مورد بحث قرار داده است که عبارتند از: مناطق
ساحل
روزنامه همشهری
شماره 2717 مورخ 18/2/81 روزنامه همشهری شماره 2718 مورخ 19 /54
81/2
31
جنوبـی دریـای
خـزر، سـه منطقه ارمنستان، آران و آذربایجان و سرانجام دریای خزر یا کاسپی . با
آنکه
خـزران ساکن
شمال دریای کاسپی دارای ناوگان نبودند و هیچگونه تأثیری بر پهنه دریا نداشتند،
معهذا
ایـن دریـا نـام
خـود را از خـزر گرفـته و در ادبـیات اسـلامی نـیز تاکـنون به همین نام باقیما نده
است.
ناصرخسرو، ابن
حوقل، ابن بطوطه و قلقشندی نیز دریای خزر را بحر خزر توصیف نموده و قلقشندی در
توصیف رودهای
مهم از رودخانه کورا یا کر نام میبرد که از کوه باب الابواب سرچشمه گرفته و مرز
بین
اران و
آذربایجـان بـوده و به بحر خزر می ریزد او همچنین از رود دی گری به نام کر ( کورش)
در فارس
نام میبرد و
رودهای دجله، اهواز، شیرین، تستر،طاب وسکان را توصیف می کند که همگی به بحر فارس
می ریزند.
بنظر می رسد میان قوم تاتار فعلی و خزر قرابت
نژادی و زبانی وجود داشته باشد. 55
دریای طبرستان
یا مازندران:
از جملـه
نامهایی که برای دریای خزر بکار رفته " دریای طبرستان " میباشد. ابن
حوقل میگوید: دریای
خـزر محدود است
از مشرق به قسمتی از دیلم و طبرستان و گرگان و از مغرب به ایران و حدود سریر و
بلاد خزر و از
شمال به بیابان غزان و از جنوب به جیل(گیل) و دیلم.
در خصوص واژه
" طبرستان " روایات مختلفی نقل شده است. در تقویم البلدان آمده است:
طبرستان در
مشـرق جـیلان (
گـیلان) است و از آن روی طبرستان نامیدند که " طبر " به زبان فارسی آلتی
است که
آن را بـه عربی
" فاس " ( تبر ) گویند و آن سرزمین را بیشههای انبوه باشد و سپاه در آن
پیش نرود جز
آنکـه بـا طـبر
درخـتان پـیش روی خـود قطع کنند و " استان " به زبان فارسی " ناحیه
" میباشد، پس
طبرستان به معنی
ناحیه تبر است.
یـاقوت حموی نیز
در معجم البلدان در این باره آورده است : آنچه که برایم آشکار گشته و حق هم همان
اسـت و نـیز
آنچـه کـه از ایشـان مشاهده کردیم به آن قو ت میبخشد این است که مردم آن کوهستانها
بسـیار
جنگجویـند و بیشـتر اسـلحه اشان طبر می باشد تا جاییکه گفته میشود چه فقیر و چه
ثروتمند
دیده نمیشوند
مگر اینکه از بزرگ و کوچک در دستشان طبر ( تبر ) باشد.
برخی از اهالی
این سرزمین ساحلی، نام تبرستان را مشتق از کلمه تبر میدانند و آن گیاهی است که در
گذشته سراسر
مازندران پوشیده از آن بود.
واژه طبرستان
غالبًا به سه معنی مختلف دیده میشود:
1ـ برخی معتقدند
که این واژه تپورستان بوده که به مرور به تبرستان و طبرستان تبدیل شده و حکایت
از محـل قـوم
تـپور و تـپوری دارد . چـنانکه در برهان قاطع آمده است: طبرستان: طبر + ستان (
پسوند
مکـان )؛ لغـت
ناحیه طبر ( تپورها ). نام قدیم این ایالت تپوریستان Tapuristan
است و این نام را در
سکه های اسپهدان
با حروف پهلوی و همچنین در مسکوکات حکام عرب آن ناحیه میبینیم.
- جغرافیای
تاریخی ایران ترجمه بخش ایران کتاب صبح الاعشی فی صناعه الانشاء ،قلقشندی(
گلقشنگی) ، محجوب الزویری، مرکز تاریخ 55
دیپلماسی 1380
32
2ـ برخـی نـیز
از جغرافـی نویسان چنانکه در متن مشاهده شد تبرستان را از تبر مشتق میدانند و آن
را
سلاح مردم آن
ناحیه شمرده که بر نام آن مکان دلالت کرده.
3ـ بعضـی دیگر
نیز معتقدند مازندران سابقًا طبرستان نام داشته است . طبرستان از واژه طبر که در
زبان
محلی به معنای
کوه است گرفته شده و بنابراین طبرستان به معنای سرزمین کوهستانی است.
در مـورد ریشـة
کلمـه مـازندران هـم روایات مختلفی گفته شده است . از جمله آنکه در نواحی تبرستان
دیـواری کهـن
بـرپا بـود کـه " مـاز " نـام داشـت. ناحیة میان دیوار و دریا را "
اندرون ماز " یا برعکس "
مـازندرون
" یعنـی آنچـه در درون مـاز اسـت نـام دادهانـد. بـه گفته ظهیرالدین این
دیوار توسط مازیار،
ستایشگر آتش
ساخته شد و از مرز گیلان تا جاجرم ادامه داشت.
بعضـی دیگـر
معـتقدند مازندران اصلاً به موزندران معروف بود زیرا موز نام کوهی بود در حدود
گیلان و
چون این سرزمین
در درون کوه موز واقع بود به این اسم شهرت یافت.
56
ارمنـیها نـیز
مـیگویـند واژه مـازندران در زبـان آنهـا به معنی " سرزمینی با جنگلهای وسیع
" میباشد
بطوریکـه "
مـاز " یعنـی بـزرگ، " انـدر " جـنگل و پسوند " آن " محل
و سرزمین معنی میدهد.در مورد
ارتباط بین لفظ
مازندران با طبرستان و اینکه کدام بر دیگری مقدم است، اکثر مورخین بر این عقیدهاند
کـه نام طبرستان
تا زمان حمله مغول به ایران مرسوم بوده و از این به بعد به مرور از رواج افتاده و
کلمه
مـازندران جـای
آن را گرفـته است که تاکنون نیز باقی مانده، و برای این گفته خود به روایتی از
یاقوت
حمـوی اسـتناد
مـیکنند که در آن برای نخستین بار نام مازندران بکار رفته است و یاقوت اظهار داشته
که این نام
اندکی قبل پیدا شده زیرا در منابع کتبی، وی چنان کلمهای را ندیده است.
برخی نیز
معتقدند واژه مازندران دارای قدمت کهن میباشد بطوریکه در شاهنامه نیز بدفعات آمده
است.
عده ای از
جغرافیانویسان اروپایی و اسلامی داستان افسانه ای را در خصوص سواحل مازندران نقل
کرده
انـد کـه بـر
اسـاس آن در این منطقه ناحیه ای بوده است که تمامًا زن بوده اند و هیچگاه مردان را
بدان
مـنطقه راه
نـبوده اسـت و سربازان وامیران زن از شجاعت بی نظیری برخور دار بوده اند . از آنجا
که در
زبـان فارسـی و
رومی زن از ریشه ژنه گرفته شده است بعید نیست که میان نام مازندران و افسانه زنان
ارتباط وجود
داسته باشد.
بنابرایـن نـه
واژه طبرستان بر مازندران مقدم است نه مازندران بر طبرستان بلکه نکته مهم آن است
که
طبرسـتان بر
قسمتی خاص اطلاق میشده و مازندران بر قسمتی دیگر. بدین معنی که طبرستان اعم از
مـازندران بـوده
و مـازندران بخشـی از طبرسـتان را شامل میشده که به تعبیر رابینو از تمیشه و جنگل
انجـدان در
مشـرق تـا نمـک آبـرود در مغـرب بـوده اسـت و خود طبرستان به طور کلی شامل گرگان،
اسـترآباد،
مـازندران و رستمدار میشده است و از همین رو است که می بینیم نام مازندران و طبرستان
در برخـی روایات
در کنار هم بکار رفته است . پس چنانکه ملاحظه میشود مازندران بخشی از طبرستان
فصلنامه مطالعات
آسیای مرکزی و قفقاز شماره 14 ویژه نامه دریای خزر سال 1375 56
33
( تبرسـتان،
نپورسـتان ) بـوده اسـت امـا بعدها به مرور زمان نام خود را به ناحیه طبرستان شامل
کرده
است.
بنابرایـن
مـیتـوان گفـت پـس از حمله مغول یعنی از قرن هفتم هجری ( 13 میلادی ) به بعد اسامی
طبرسـتان و
مـازندران بـه جـای یکدیگـر بکـار رفـتهانـد، بدیـن شـکل که طبرستان به قسمتهای
بلند
کوهسـتانی و
مازندران بر نواحی ساحلی اطلاق شدهاند. نام طبرستان تا قرن سیزدهم هجری نیز مرسوم
بـوده بطوریکه
طی سالهای 1290-1250 هجری سکههایی به همین نام در ساری ضرب میکردهاند. اما
بـه مـرور زمـان
نام طبرستان از استعمال افتاده و اسم مازندران متداول شده است. قدیمی ترین نقشه با
نـام مـازندران
بـه 210 سال فبل ( 1214 قمری) بر می گردد که توسط محمد رضا قره چه داغی تهیه
شده است و نام
خزر و مازندران را بطور همزمان برای تمام دریا بکار برده است.
نام قزوین:
از جملـه
نامهایـی کـه بـرای دریـای خـزر بکـار برده شده نام " دریای قزوین "
میباشد. اکثر مورخین و
جغرافـیدانان
معتقدند نام قزوین از واژه " کشوین " گرفته شده است. حمداالله مستوفی
آورده است: یکی
از اکاسـره(
کسـری هـای ) قدیم لشگر به جنگ دیلمان فرستاده بود. در صحرای قزوین صف کشیدند.
سـپهدار لشکر
اکاسره، به موضع زمین قزوین در صف لشکر خود خللی دید . با یکی از اتباع خود گفت:
"
آن کـش ویـن
" یعنـی بدان کنج بنگر و لشکر راست کن. نام کشوین بر آن موضع افتاد. چون آنجا
شهر
گشودند کشوین
خواندند. عرب معرب کردند، قزوین گفتند".
در
مختصـرالبلدان نیز آمده است: دژ قزوین را به فارسی کشوین نام بوده است که به معنای
مرز محفوظ
اسـت مـیان
قزویـن و دیلـم، کوهـی فاصله است و همواره از سوی مردم فارس گروهی مرابط از سوارا
ن
جنگی در آن کوه
هستند. تا هرگاه میان آنان و دیلمیان صلحی نباشد دیلمیان را برانند."
لذا میتوان گفت در قدیم در این منطقه روستاهایی
بوده که نامشان همانند تلفظ قزوین بوده و
احـتمالاً ” دژویـن
و دژبیـن“ بـه معنـی محل دیدبانی نیز نام یکی از همین روستاها بوده که در دوران
ساسـانی بعـنوان
پادگان و دژ برگزیده شده سپس در دوران اسلامی به قزوین معرب و تغییر شکل داده
اسـت. امـا
برخـی دیگـر معـتقدند میان نام قزوین با کاسپین ارتباط وجود دارد و گفتهاند ریشه
کلمه
کاسپین "
کسپین " است که بر وزن قزوین بوده و از آن گرفته شده ا ست و بـه احتمال زیاد
واژه " کشن
ویـن " و
قزویـن را بـاید تغییر شکل یافته واژه " کس پین " به شمار آورد. آنها
معتقدند با توجه به اینکه
در گذشته تنها
را ه ارتباطی فلات ایران با سواحل شمالی از طریق قزوین بوده، لذا نام غربی دریای
خزر
که کسپین است از
قزوین گرفته شده است.
بـا توجه به
مطالب فوق این موضوع که دریای کاسپین نام خود را از قزوین گرفته است چندان صحیح
بـنظر نمـی رسد
ولی با توجه به وجود قوم کاسپی در کناره دریای خزر و مهاجرت آنها به نواحی داخلی
ایران، بنظر می
رسد که شهر قزوین نام خود را از کاسپین گرفته باشد.
34
چه
بایــــــــــــــد کرد؟
نتیجه:
در نـام گـذاری
باید فرهنگ سازی نهفته باشد برای کشور کهنی مثل ایران بهتر است از اسامی
تاریخـی، اصـیل
و کهـن ایرانـی و اسـلامی استفاده شود و نامها ریشه دار و فرهنگ ساز را انتخاب
کنیم
نامهـای گـل و
گـیاهان نباید جزء اولویتهای ما باشد مثلا اگر نام طبرستان را برای استان گلستان
برمی
گزیدیم به مراتب
از نام گلستان که یاد آور قرارداد ننگین گلستان است بهتر بود . اخیرًا مشاهده می
شود
که برای کوچه ها
، خیابانها و برجهای مسکونی بجای نامهای تکراری گل و گیاهان از نامهای شهرها و
اماکـن
جغرافیایـی کهـن ایـران و با نامهای ایرانی با تلفظ یونانی ورومی ، مانند پرس
گالری یا آزیتا که
لاتین شده کلمه
های پارسی قدیم، پارس و آزاتا (آزاده) است استفاده می شود.
دریـای خزر در
طول تاریخ به اسامی گوناگونی نامیده شده که از میان آنها اسامی گرفته شده از دو
قوم
" کاسپ
" و " خزر " به دلیل تأثیراتی که این دو قوم بر تاریخ و جغرافیای
پیرامون خود داشتند بیشتر از
همـه مـتداول
شـده اسـت البته نام کاسپ از قدمت و اصالت بیشتری برخوردار است و کاسپها هم عصر
مادهـا بـوده
اند و یکی از اقوام ایرانی بوده اند . اگرچه نامهایی مانند بحر عجم بحر فارس و بحر
دیلمان و
طبرسـتان از
شـهرت برخوردار بوده اند ولی امروزه در نزد اروپائیان به " دریای
کاسپین"، در بین اعراب "
بحر قروین و بحر
خزر " و در فارسی به " دریای مازندران ، دریای شمال و خزر " شهرت
دارد.
اگر قرار باشد
ازمیان اسامی غیر معروف نامی را که به منافع و ارزشهای جامعه ایرانی بیشتر نزدیک
است
انـتخاب کنیم
بهتر است نام دریای عجم و یا دریاچه فارسی را انتخاب نماییم . درست است که قوم خزر
و کاسـپ هـردو
قـرنها اسـت که از میان رفته اند و امروزه هیچگونه حضوری ندارند ولی این دلیل نمی
شـود کـه مـا
یـک نـام مسـتمر تاریخی را تغیر دهیم و ما نباید همان خیانت و سرقت تاریخی وخطای
فاحشـی کـه
اسـتعمار و بعضـی از عوامـل مزدور محلی آنها در مورد خلیج فارس انجام دادند را
مرتکب
شـویم. ادب و
عقلانیـت به ما حکم می کند که از نام تاریخی خزر و کاسپین تبعیت نمایم حتی اگر چه
بویـژه قـوم
خـزر علـیه مسلمانان به نبرد پرداختند و آیینی غیر از آیین ما داشتند و هرچند این
دو نام
مطـابق با منافع
و ارزشهای ما نیست ولی ما باید با این کار به جهانیان و اعراب یاد بدهیم که
میراثهای
تاریخـی و
نامهایـی که اجداد باستانی و نسلهای کهن انتخاب نموده اند را نباید به خا طر اغراض
سیاسی
تخریـب و سرقت
نمود. دفاع از نام خلیج فارس نیز نه بدلیل هم اسمی با ایرانیان است بلکه صرفًا
بدلیل
قدمـت تاریخی و
ارزشهای باستانی که بر آن مترتب است می باشد چه بسا اینکه از نظر شهرت و قدمت
تاریخـی حتی اگر
در منابع و اسناد تاریخی نام آن خلیج عربی م ی بود ادب حکم می کرد که ما ایرانیان
همان اسم مشهور
تاریخی را حفظ می کردیم.
1 -اگـرچه
مازندران در ادبیات ایران از قدمت برخوردار است ولی از آنجا که سابقه ای از این
نام در
تاریخ و ادبیات
سایر کشورهای حاشیه دریا وجود ندارد لذا برای تبعیت از مصوبات کنفرانس یکسان
35
سـازی اسـامی
جغرافیایی سازمان ملل ، ایران اصراری بر کاربرد بین المللی نام مازندران ندارد و
نام
تاریخی خزر و
کاسپین را برسمیت می شناسد.
2 -در مـورد
خلـیج فارس از آنجا که این یگانه نام در طول 3هزار سال بطور مستمر در تمام جهان
مـورد اسـتفاده
بـوده اسـت از همـه دولـتها، سـازم انهای بین المللی و همه نویسندگان، روشنفکران
میخواهیم که از
کسانی که بخاطر دریافت پول به تخریب این نام اقدام می کنند تبعیت ننموده و به
حکم ادب و
احترام به میراث اجدادی خود نام این آبراه را بطور کامل و صحیح بکار برند.
بـه دلـیل صـرف
هزیـنه های کلان و پرداخت رشوه های انبوه به مدیران بعضی از رسانه های گروهی و
بدلـیل حجـم
گسـترده تبلیغات کشورهای عربی، در سالهای اخیر بسیاری ار اطلسها، دایره المعارف ها
و
لغـت نامـه هـا
خلیج فارس و خلیج عربی را بطور هم زمان با هم و یا فقط کلمه خلیج و یا خلیج عربی
بکـار برده اند
و اخیرًا نیز رسانه های گروهی جهان فقط کلمه خلیج بکار می برند. و این یعنی دفن و
به
خـاک سـپاری نام
تاریخی خلیج فارس. تقریبًا تمام کتب و مقالاتی که از زبانهای زنده دنیا به زبان
عربی
تـرجمه مـی
شـوند بدون رعایت اصول مالکیت معنوی کلمه خلیج فارس در ترجمه عربی به خلیج عربی
حـک می شود که
این سرقت علمی و تاریخی باعث زوال تدریجی نام خلیج فارس خواهد شد . متاسفانه
سـفارتخانه های
ما و سایر ایرانیانی که در خارج هستند در این موارد و مواردی که سرقت ادبی محسوب
مـی شـود بـا
حساسـیت و حمیـت بـرخورد نکـرده انـد . صـدا و سـیما، مطـبوعات، روشنفکران ، علما
و
دانشـمندان مـا،
دانشـجویان مـا و مقامـات ما در این مورد سکوت ذلت باری داشته اند و این اجازه را
به
اسـتعمار و
عوامـل محلـی آن دادنـد تا به تخریب این میراث تاریخی که یاد آور گذشته پر افتخار
تمدن
باسـتانی مـنطقه
بود بپردازند بدلیل وجود مشکلات اساسی تری مانند جنگ تحمیل ی 8 ساله و پاره ای
مشـکلات
اقتصـادی و خصـومت قدرتهای بزرگ در ایران بسیاری از کارهایی که در این رابطه باید
انجام
مـی گرفته است،
متاسفانه یا اصلا انجام نگرفته و یا در حد ضعیف و در ابعاد محدود و با رعایت
ملاحظه
نرنجاندن سارقان
و تخریب کنندگان این نام بوده است. در حالیکه عده ای عقیده دارند که اگر مقامات ما
باحمیت و شجاعت
رفتار نموده و مثلا وزارتخارجه تهدید به فراخوانی سفرای خود از اینگونه کشورها می
کرد و یا ریاست
جمهوری رسمًا طی پیامی از همتایان خود خواستار رعایت این نام تاریخی می شد و اگر
ایـن نـام
مدافعـان عاقلانـه ای مـی داشـت قطعًا استعمار و عوامل محلی آن تا این حد نسبت به
تخریب
هویت تاریخی ما
گستاخانه عمل نمی کردند. در عین حال با رعایت همه این موارد انتظار داریم مقامات
مـا بهـوش آیـند
کمـی از دعواهای جناحی بکاهند و زره ای هم به فکر دفاع از هویت و ریشه های خود
باشـند و حداقل
مواردی از قبیل مسائل ذیل که برای حفظ این نام قابل اجرا است را عملی سازند و آنرا
به عنوان یک
پروژه ملی در سر لوحه امور قرار دهند:
1 -تهـیه دفـاع
نامه ای جامع و کامل در خصوص نام خلیج فارس به دو زبان عربی و انگلیسی و ارسال
آن بـه تمامـی
سـازمانهای بیـن الملل ی و از جمله کنفرانس یکسانسازی اسامی جغرافیایی سازمان ملل
،
موسسات
کارتوگرافی و انتشاراتی مشهور جهان و درخواست برای قرائت و کتابت صحیح این نام.
36
37
- نام گذاری
تعدادی از بلوارها و میادین اصلی شهرهای بزرگ ، نام تعدادی از کشتی ها ، زیر
دریایی ها،
تعـدادی از
دانشـگاهها و دبیرسـتانها و فرسـتنده هـای تلویزیونی، ورزشگاهها، فروشگاه ها،
فرودگاه ها و
شرکتها به نام
خلیج فارس پرشن گلف ، سینوس پرسیکوس و دریای پارس .
- برگـزاری المپـیاد بیـن المللـی دوسـالانه
دانشجویی در رشته های تاریخ و جغرافیا و اقیانوس
شناسی تحت نام ”
المپیاد خلیج فارس .“
- نـام گـذاری یکی از روزهای مهم بویژه روز 1
دیماه 1369حمله آمریکا و متحدانش به عراق به
نـام روز خلیج
فارس در این روز 3000 بار کلمه خلیج فارس در رسانه های گروهی تکرار شده است
هـیچگاه قـبل و
بعد از این روز این نام تا این حد تکرار نشده و بعداً متاسفانه به و اژه خلیج تغیر
نام
پیدا کرده است.
- چاپ تمبر بین المللی با نام خلیج فارس.
- برپایـی غـرفه
ای در نمایشـگاه بیـن المللـی تهران در ایام نمایشگاه تحت عنوان غرفه صنایع دستی و
ابزارهای صیادی
در خلیج فارس، این غرفه می تواند با نقشه های تاریخی خلیج فارس تزئین گردد.
- نظـر بـه
ایـنکه بعضی شرکتهای خصوصی ایرانی در نقشه ها و برشورهای تبلیغی خود خلیج فارس را
بـدون نام ترسیم
می کنند باید طی بخش نامه ای جلو این اقدام غیر مسئولانه گرفته شده و هیچ نقشه
ای در ایران
نباید بدون درج کامل نام خلیج فارس به فارسی و لاتین توزیع شود.
- برگـزاری
مسـابقه صـنایع دسـتی ( قالی،گلـیم و جـاجم بافی )خلیج فارس و اعطای جایزه به
بهترین
صـنایعی کـه
خلیج فارس را ترسیم کرده باشند و یا نقشه های جهان مربوط به یونانیان را بصورت
قالی
بافته باشند.
- برپایـی
نمایشـگاه سـالانه اسناد و نقشه های تاریخی خلیج فارس در دفتر مطالع ات وزارت
خارجه هر
سال به مدت 20 .
روز
- نظـر به اینکه
در کشورهای عربی ماهنامه هایی تحت عنوان تحقیقات علمی خلیج عربی و یا باستان
شناسـی و
بیولوجی در خلیج عربی منتشر می شود لازم است که وزارت ارشاد از ماهنامه های علمی
که
در ارتباط با
محیط زیست و یا مسائل و موج ودات دریایی هستند بخواهد که پسوند های همانند ”خلیج
فـارس، دریای
پارس، پرشن گلف ، سینوس پرسیکوس ویا وازه های مشابه استفاده کنند . اینها بخشی از
اقدامـات عملـی
اسـت کـه می توان انجام داد هر یک از امور فوق را وزارتخانه و یا سازمان مربوطه می
توانـد انجـام
دهـد و هماهنگی این امر می تواند به کمیته یکسان سازی اسامی در سازمان نقشه برداری
واگذار گردد تا
با کمک سازمانهای دولتی ذیربط به این امور بپردازد.