hc8meifmdc|2010A6132836|BehboudFroshgahWebSite|tblnews|Text_News|0xfdff730b02000000a40d000001000100
مدیر موفق
فعال یا منفعل
خسرو سلجوقی
بسمه تعالی
«مدیر موفق فعال
و مدیر موفق منفعل»
علمای مدیریت
برای «مدیریت» تعاریف مختلف و متفاوتی را ارائه دادهاند و در هر دیدگاه و مکتب،
اهداف و وظایف گوناگونی برای مدیر تعیین گردیده است. بر اساس شاخصها و تعاریف هر
مکتب، میتوان مدیران را به دو دسته موفق و ناموفق تقسیم کرد. مدیران موفق،
مدیرانی هستند که توانایی و قدرت تحقق اهداف و وظایف محوله خویش را دارند و مدیران
ناموفق، به آن گروه از مدیران اطلاق میشوند که از انجام این مهم ناتوان و قاصرند.
مدیران موفق را
نیز میتوان بر اساس میزان و چگونگی کسب موفقیت به گروههای مختلف تقسیم کرد که در
این نوشتار آنها به دو گروه مدیران موفق فعال و مدیران موفق منفعل طبقهبندی میشوند.
مدیران موفق
فعال آن دسته از مدیران هستند که آگاهانه و قدرتمندانه و با بهرهوری از برنامه پویا و رشد یابنده برای تحقق اهداف
تلاش میکنند و مدیران موفق منفعل به مدیرانی اطلاق میشود که وظایف محوله خویش را
انجام میدهند، طبقه بندی مذکور در نمودار زیر ترسیم شده است:
مدیر موفق
مدیر ناموفق
میزان تحقق
اهداف و برنامه های سازمان
اینک با عنایت
به طبقه بندی فوق، چند ویژگی از ویژگیهای مدیران موفق فعال در مقایسه با مدیران
موفق منفعل تشریح میشوند:
1- ویژگی
اول: مدیر موفق فعال: هدفآفرین مدیر موفق منفعل: هدفگرا
هر سازمان، برای
خود دارای هدف یا اهداف مشخص است که سمت گیری فعالیتها و برنامههای سازمان را معین
میکنند. مدیر موفق منفعل با شناخت اهداف سازمانی تمامی توان و قدرت خویش را برای
تحقق اهداف مزبور بکار میگیرد و تلاش میکند تا به اهداف سازمانی( فارغ از تحولات
درونی و بیرونی) جامه عمل بپوشاند. لیکن مدیر موفق فعال ضمن شناخت اهداف مذکور و
جدیت برای تحقق آنها، تلاش میکند اهداف نوینی را متناسب با شرایط محیطی و زمانی
برای اهداف مزبور بیافزاید. مدیر موفق فعال میداند رمز زنده بودن سازمان در دنیای
متحول و دگرگون شونده امروز، پویایی سازمان است که این پویایی باید تمامی اجزاء
سازمان، از جمله برنامهها، الگوهای ذهنی و اهداف سازمان را شامل شود و کلیه این
عناصر باید در راستای هدف غایی سازمان، متحول و بهسازی شوند تا از «عادت» و « مردگی»
جلوگیری شده، «انگیزه» و «شادابی» در سازمان ساری و جاری شود.
2- ویژگی دوم: مدیر موفق فعال: موثر بر محیط مدیر موفق منفعل: متاثر از
محیط
بخشی از شخصیت
انسان در تعامل با محیط شکل میگیرد. در سازمانها نیز، محیط و فضای سازمانی در
تقابل با افکار و رفتار کارکنان و کارمندان قرار دارد. هر یک از کارکنان با
اندیشه، بینش و عملکرد خویش بر فضای سازمانی تاثیر میگذارند و متقابلاً از فضای
عمومی سازمان اثر میپذیرند و متناسب با آن از خود واکنش نشان میدهند. این تاثیر
گذاری برای مدیران که دارای موقعیت سازمانی بالاتر هستند، پررنگتر، عمیقتر و
گستردهتر است زیرا بسیاری از کارکنان اهداف و برنامههای سازمان را در پندار و
رفتار مدیران متجلی میبینند و خود را با آنها هماهنگ و همسو میسازند(الناس علی
دین ملوکهم).
مدیران موفق
فعال بدلیل برخورداری از توان بالای مهارتی و مدیریتی و نیز دارا بودن شخصیت قوی و
به هنجار، محیط را از خود متاثر میسازند و با استفاده از روشهای مختلف آموزشی و
مدیریتی سعی میکنند فضای عمومی سازمان را برای تحقق اهداف و برنامههای خویش
مساعد سازند. با کژیها و انحرافات به مبارزه برمیخیزند و کاستیها و نارسائیهای
فکری و رفتاری را میزدایند. مدیران موفق منفعل تنها با درک فضای عمومی سازمان،
تلاش میکنند با حفظ آرامش محیط به تحقق اهداف خود بپردازند. آنان از محیط رنگ میگیرند
و با تاثیرپذیری از شرایط درونی و بیرونی سازمان، مدیریت میکنند. به بیان دیگر،
مدیران فعال، در فضای عمومی سازمان، موج میآفرینند و مدیران منفعل بر موجهای
موجود سوار میشوند و به پیش میروند.
3- ویژگی
سوم: مدیر موفق فعال: آینده ساز مدیر موفق منفعل: آیندهنگر
در دستاوردهای
جدید علم برنامهریزی، برنامهها را به دو دسته آیندهنگر و آیندهساز تقسیم میکنند
و کارشناسان این رشته معتقدند، در شرایط فعلی، تنها آینده نگر بودن و با استفاده
از تجربیات گذشته و وضعیت موجود، آینده را پیش بینی کردن، کافی نیست بلکه با
بکارگیری عوامل آشکار و پنهان موثر در یک برنامه، باید آینده را آنچنان که میخواهیم
بسازیم. مدیر موفق فعال، مدیری است که با درک واقعیات و بهرهگیری از آخرین
اطلاعات و آمار و نیز بکارگیری فنّاوری نوین مربوطه، میتواند تصویر روشن و دقیق از آینده بدست آورد و با بهرهوری از
امکانات موجود، تلاش میکند آینده را آنچنان که منافع سازمانی او را تامین کند،
رقم بزند و مجموعه سازمان بویژه نیروی انسانی را برای انجام وظیفه موفق در آینده،
آماده سازد.
مدیر موفق منفعل
تنها تصویر مبهمی از آینده در ذهن دارد که این شناخت بدون تمهید مقدمات لازم، او
را در دستیابی به آینده مطلوب یاری نخواهد داد او به دلایل متعدد- از جمله حجم
سنگین عملیات روزانه – تنها به اجرای برنامههای روز خویش مشغول است و سعی میکند
امروز را «خوش» باشد و «تلخی» امروز را برای «شیرینی» فردا ترجیح نمیدهد. بیشک
مدیرانی که به روز مرگی دچارند و حتی نیم نگاهی به آینده ندارند از جرگه مدیران
موفق خارج هستند.
در نتیجه مدیران
موفق منفعل خود را با آینده سازگار میسازند و مدیران موفق فعال آینده را با خود
سازگار مینمایند.
4- ویژگی
چهارم: مدیر موفق فعال: اجرای
برنامه مدیر موفق منفعل: ابلاغ
برنامه
تدوین برنامه،
چگونگی حرکت بسوی هدف را مشخص میکند. بدون برنامه حرکت کردن، تیر در تاریکی رها
کردن است که باعث به هدر رفتن منابع و سرمایهها میشود. لذا یکی از وظایف مدیران
در اکثر نظریههای مدیریت، برنامهریزی است.
مدیران منفعل پس
از تدوین برنامه، مسئولیت خویش را پایان یافته تلقی میکنند و تنها به ابلاغ
برنامه به سطوح مختلف سازمانی بسنده مینمایند. معمولاً این گروه از مدیران، در
تدوین برنامه، به نظرات خویش اکتفا کرده و از همکاری و همراهی کارشناسان حداقل
استفاده را بعمل میآورند و پس از ابلاغ برنامه، به نظرات خویش اکتفا کرده و از
همکاری و همراهی کارشناسان حداقل استفاده را بعمل میآورند و پس از ابلاغ برنامه،
انتظار دارند تا زیر دستان تمامی مساعی خویش را برای اجرای مطلوب برنامه بکار
گیرند و خود را با برنامه هماهنگ و همسو سازند.
مدیران فعال هم
در تدوین برنامه از نظرات کارشناسی همکاران خویش بهره میگیرند و با مشارکت دادن
آنان در برنامه از نظرات کارشناسی همکاران خویش بهره میگیرند و با مشارکت دادن
آنان در برنامهریزی امکان اجرای دقیق برنامه را فراهم میآورند و هم با طراحی سامانه
و بکارگیری روشهای مناسب، زمینه اجرای برنامه را مساعد میسازند. آنان پس از
ابلاغ برنامه، چگونگی اجرای آنرا تعقیب میکنند و با بررسی باز خوردها به برنامه
حالت پویایی داده و نسبت به اصلاح، تکمیل و بروزآوری آن اقدام مینمایند. به
عنوان مثال، در برخورد با برنامهها و دستورالعملهایی که از سوی مدیران بالا دست
صادر میشود، مدیران منفعل معمولاً با نوشتن جمله «رونوشت برای اطلاع و اقدام
لازم» مسئولیت خویش را پایان یافته میدانند و مدیران فعال با طراحی مکانیزم
اجرایی، روش تحقق مطلوب آنرا فراهم میآورند. به بیان دیگر، مدیران منفعل تنها
«پیام» میفرستند و مدیران فعال علاوه بر«ابلاغ پیام» زمینه اجرای آنرا نیز مساعد
ساخته و چگونگی تحقق آنرا تعقیب مینمایند.
لازم به
یادآوریست که در تبیین تفاوت پیامبران با فلاسفه و مصلحان به این نکته اشاره میشود
که هر دو به طراحی «مدینه فاضله» پرداختهاند. لیکن مصلحان و فلاسفه مدینه فاضله
خویش را طراحی و به مردم معرفی کردهاند و پیامبران برای تحقق مدینه فاضله الهی،
قیام نمودهاند. آنان علاوه بر ابلاغ طرح خویش به مردم، به میان مردم رفتند و با
پذیرش رنجها و شکنجههای فراوان زمینه تحقق اهداف آسمانی خود مهیا ساختند و تا
حاکمیت اندیشههای خویش از پای ننشستند.
5- ویژگی
پنجم: مدیر موفق فعال: مشکل یاب مدیر موفق منفعل: مشکلگشا
تجمع کارکنان در سازمان و نیز اجرای برنامهها،
معمولاً با مشکلات و نارسائیهای آشکار و پنهان روبروست که حل معقول و مطلوب این
مشکلات زمینه را برای افزایش بهرهوری سازمان فراهم میآورد.
مدیران موفق قدرت و توانایی حل مشکلات را
دارند و در برخورد با نارسائیها سعی در رفع کمبودها مینمایند. مدیران موفق منفعل
در انتظارند تا مشکلات به آنها گزارش شود و یا کارمندان با گرفتن وقت ملاقات
مشکلات فردی و سازمانی خویش را با آنان در میان گذارند و ایشان با استفاده از
امکانات سازمانی نسبت به حل مشکلات مطروحه اقدام نمایند. این گروه از مدیران در
صورت عدم گزارش مشکلات به ایشان و یا عدم مراجعه کارکنان برای بیان مشکلات خویش، فرض
را بر عدم مشکلداری سازمان گذاشته و آنجا را بهشت موعود و خود را موفقترین مدیر
میپندارند نکته قابل تامل در چنین سازمانهایی آنست که معمولاً کارکنان امکان
مراجعه و ملاقات با مدیر را نمییابند و یا از حل مشکل توسط مدیر خود مایوس بوده و
از مراجعه به او خودداری مینمایند و این نگرش، برداشت غلط مدیر از توانمندی خویش
را تشدید میکند.
لیکن مدیران موفق فعال علاوه بر آنکه قدرت
مشکلگشایی و رفع نارسائیها و کمبودها را دارند، قدرت مشکلیابی و شناخت تنگناها
و کاستیها را نیز دارا هستند. مدیران فعال نسبت به مشکلات حساس و هشیارند و نه
تنها مشکلات بلکه نشانهها و عوارض مشکلات را نیز میشناسند.
آنان با
استفاده از روشهای علمی، گردش کار سازمان را کنترل کرده و با مشکلات و کمبودها-
بویژه در برنامههای اصلی و حیاتی سازمان- آشنایی دقیق پیدا میکنند. مدیر موفق
فعال با برقراری ارتباط سازمانی معقول از افکار و رفتار و همکاران خود مطلع گشته و
به مشکلات آنان دسترسی مییابند و برای حل مشکلات چارهاندیشی مینمایند. در نتیجه
این گروه در انتظار عرضه مشکلات باقی نمیمانند بلکه خود به میدان کاستیها و
کمبودها میروند آنان به مشکلات خو نمیکنند و برای حل آنها راهکارهای جدید مییابند.
حضرت
علی (ع) در یک تعبیر زیبا درباره پیامبر اکرم(ص) به عنوان یکی از موفقترین و فعالترین
مدیران جامعه بشری میفرمایند:
طبیب دوّار
بطبه= پیامبر اکرم همانند طبیب و پزشک معالجی بودند که در انتظار مراجعه بیمار نمینشستند
بلکه خود به جستجوی بیماران گشته و به هدایت آنان میپرداختند.
6-
ویژگی ششم: مدیر موفق فعال: رشد
دهنده مدیر موفق منفعل: رشدکننده
رشد و
پویایی لازمه استمرار حیات هر سازمان است. سازمان زنده و پویا، برای ادامه
فعالیتهای خویش انگیزه دارد و برای تحقق اهداف و برنامههای خود تلاش مینماید. مدیران در ایجاد رشد و
پویایی سازمان نقش تعیین کننده دارند و با افکار و رفتار خویش میتوانند تقویت کننده
پویایی سازمان گشته و یا آنرا از تلاش و تکاپو باز دارند.
از آنجا
که مدیران موفق منفعل اصلیترین نقش سازمانی را برای خود قائل هستند و نیز از آنجا
که احتمالاً حس خودخواهی و خود محوری در آنان پررنگتر است لذا در میدان رشد و
پویایی سعی میکنند تا زمینه رشد خود را فراهم آورند. از تمامی امکانات درون
سازمانی و برون سازمانی برای رشد خود بهره میگیرند. برای یادگیری و فراگیری خویش
در انواع کلاسهای آموزشی شرکت میکنند. به استفاده بیشتر و فزونتر از امکانات و
منابع سازمانی تمایل نشان میدهند. ایشان پس از کسب برتری علمی و فرهنگی سعی میکنند
کارکنان و همکاران را با خود «هماهنگ» سازند و توسط آنها اهداف و برنامههای
سازمان را تحقق سازند.
مدیران موفق فعال
با درک صحیح و واقعی از سازمان، معتقدند که پویایی سازمان نیازمند تلاش و کوشش
همگانی است. تمامی افراد سازمان باید «همفکر و همدل» باشند تا سازمان زنده و پویا
باشد. علاوه بر مدیر خلاق، افراد خلاق و یادگیرنده باید در تمامی سطوح سازمان
حضور جدی داشته باشند تا در پرتو انگیزش و تلاش آنان، سازمان حرکت رشد یابنده خود
را طی نماید لذا مدیران موفق فعال، بیش از آنکه به رشد خویش بیندیشند در اندیشه
رشد و تعالی همکاران خود هستند، و سعی میکنند آنان را رشد دهند تا در کنار
همکاران رشد یافته، خود نیز به رشد و تعالی دست یابند. ایشان آموزش را برای همه
میطلبند، امکانات مادی را برای تمامی کارکنان فراهم میآورند و رشد فکری و معنوی
کلیه همکاران خویش را جستجو میکنند.
7- ویژگی
هفتم: مدیر موفق فعال: عاقبت طلب مدیر موفق منفعل: عافیت طلب
دستیابی به
مدیریت فعال و افزایش اثر بخشی سازمان نیازمند خطرپذیری است. مدیر موفق فعال چون
به اهداف و برنامههای سازمانی باور دارد و تحقق آنها را برای خویش یک رسالت میداند
لذا با تمام وجود در خدمت سازمان است و با پذیرش خطرات احتمالی، به عاقبت روشن و
امید بخش فعالیتهای خود میاندیشد. او با تدبّر و تعقّل به اصلاحات لازم دست مییازد
و با مشاوره و توکل تصمیمات خود را میگیرد. او به موفقیتها و لحظات شیرین امروز
مشغول نمیشود و برای کسب موفقیت فزونتر و عبور از گذرگاههای خطرناک آینده با
اراده آهنین به پیش میرود. از سختیها نمیهراسد و سخنان مایوس کننده او را از پای
در نمیآورد. برای مدیر موفق فعال، علاوه بر اهداف سازمانی، اهداف کارکنان و
همکاران و نیز هدف غایی جامعه مهم و
ارزشمند است و سعی دارد تا با همسو نمودن این سه هدف، زمینه تحقق آنها را فراهم آورد
تا سازمان موفق، در کنار انسانهای موفق و فعال در درون جامعه موفق و با نشاط به
حیاط خویش ادامه دهد.
در مقابل، از
آنجا که مدیر موفق منفعل تنها بر اساس وظیفه اداری – نه رسالت
اجتماعی و الهی- در پست مدیریت اشتغال دارد، بسیار عافیت طلب است. او قدرت خطر
پذیری نداشته و توانایی ایجاد تحول و اصلاح در سازمان را ندارد. او تنها در سازمان
آرام و نظام یافته میتواند مدیریت کند و از مدیریت در بحران گریزان است. با شرایط
موجود خو میکند و برای حفظ آن به هر اقدامی دست میزند. برای کسب موفقیت بیشتر
آماده دست کشیدن از لحظات شیرین- اما کوتاه مدت- امروز نیست. مدیر موفق منفعل نسبت
به اظهار نظر دیگران بشدت حساس است و سعی در کسب رضایت و محبت تمامی افراد و کلیه
همکاران دارد و برای وصول به این نیاز درونی خویش از هر وسیلهای استفاده کرده و
هرگونه باجی را نیز میدهد. او بشدت مصلحت اندیش است و خود را با سرعت با محیط
هماهنگ میسازد و برای حفظ مقام و پست خویش تمامی امکانات و سرمایههای سازمان را
بکار میگیرد.
8- ویژگی
هشتم: مدیر موفق فعال: مدیریت اقتضایی مدیر موفق منفعل: مدیریت ثابت و قطعی
با عنایت به
مطالب مذکور، مشخص میشود که مدیر موفق منفعل، یک روش مدیریت را در سازمان خود
بکار میگیرد. او با پذیرش یک نظریه از نظریههای مدیریت، تمامی راه کارها و
وظایف مناسب را از نظریه مقبول خود انتخاب و در سازمان به مرحله اجراء در میآورد.
در شرایط مختلف و در زمانهای گوناگون بصورت ثابت از همان شیوه مدیریت خویش استفاده
میکند و حتی با تغییر سازمان و دگرگونی شرح وظایف، باز همان روش را بکار میبرد
و کوچکترین تغییری در نگرش، رفتار و شیوه مدیریت خویش بوجود نمیآورد.
مدیر موفق فعال،
بر خلاف مدیر موفق منفعل، با شناخت نظریهها و فنون مختلف مدیریت تلاش میکند تا
در هر شرایط بهترین روش مدیریت را بکار گیرد. او با درک مقتضیات زمان و مکان و با
شناخت تغییرات و تحولات سازمانی سعی دارد تا متناسب با شرایط، مدیریت خویش را
اعمال کند.
مدیر موفق فعال،
برای هر مشکل سازمانی، نسخه از قبل نوشته شده، ندارد بلکه با تسلط بر اصول و
ضوابط مدیریتی و با پایبندی به اهداف و برنامههای اصولی سازمان خویش، بهترین
تصمیم را به اقتضاء شرایط و امکانات اتخاذ میکند. از جزمیت و ثبات گرایی کور میپرهیزد
و با بصیرت و انعطاف معقول برنامههای خود را بهمرحله اجراء در میآورد.
بسمه تعالی
همکار گرامی
این پرسشنامه را
بدون ذکر نام، در خصوص معاون ........ تکمیل و تا آخر وقت اداری روز چهارشنبه مورخ
27/2/1385 در اختیار مسئول دفتر جناب آقای ...... یا از ذیل درب درون اتاق 403
قرار دهید.
1- آیا معاون ........ جزو گروه مدیران ناموفق میباشد؟
بلی 5
خیر5
2- در صورتی که پاسخ بند یک بلی است، دلایل ناموفق بودن
را ذکر فرمایید.
3- در صورتیکه پاسخ بند یک خیر است، جدول زیر را تکمیل
فرمایید.
ویژگی
|
مدیر موفق
فعال
|
محل انتخاب
|
مدیر موفق
منفعل
|
محل انتخاب
|
توضیحات
|
اول
|
هدف آفرینی
|
|
هدف گرایی
|
|
|
دوم
|
تاثیر بر محیط
|
|
تاثیر از محیط
|
|
|
سوم
|
آینده ساز
|
|
آینده نگر
|
|
|
چهارم
|
اجرای برنامه
|
|
ابلاغ برنامه
|
|
|
پنجم
|
مشکل یاب
|
|
مشکل گشا
|
|
|
ششم
|
رشد دهنده
|
|
رشد کننده
|
|
|
هفتم
|
عاقبت طلب
|
|
عافیت طلب
|
|
|
هشتم
|
رفتار کلی
|
|
رفتار کلی
|
|
|