hc8meifmdc|2010A6132836|BehboudFroshgahWebSite|tblnews|Text_News|0xfdff780b02000000690d000001000200
بررسی اثر آگونیست و آنتاگونیستهای مختلف گیرندة هیستامینی بر هماهنگی
حرکتی موش صحرایی در تست Rota rod
داوود فرزین *(Ph.D.) منظر
خلیلی **(M.D.)
چکیده
سابقه و هدف : Sedation یکی از عوارض
جانبی مشترک بیشتر آنتی هیستامینها است. این عارضه کاربرد بالینی عوامل آنتی
هیستامین کلاسیک را محدود میکند، در صورتی که بعضی از آنتی هیستامینهای جدید
فاقد اثر Sedation میباشند. نظر
به اهمیت موضوع، در مطالعه حاضر نقش مکانیسمهای گیرندههای مختلف هیستامینی در
القاء Sedation با استفاده از تست Rota
rod مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روش ها : هماهنگی حرکتی حیوانات بر اساس زمان تحمل موش صحرایی
روی میله دوّار با استفاده از یک دستگاه Rota rod
در سرعت 16 دور در دقیقه ثبت میگردید. زمان تحمل حیوان قبل وبعد ازتجویز داروها
اندازهگیری میشد.
یافتهها: تزریق داخل مغزی یا داخل صفاقی HTMT
(10 میکروگرم/ موش صحرایی) یا دیفنهیدرامین (20 الی 40 میلیگرم/ کیلوگرم) زمان
تحمل حیوان در تست Rota rod را کاهش داد،
در صورتیکه دکسکلرفنیرامین در این رابطه بیاثر بود. آگونیست گیرنده H2
هیستامینی، Dimaprit (30 میلیگرم/
کیلوگرم، داخل صفاقی)، نیز زمان تحمل حیوان در تست Rota
rod را کاهش داد ولی آنتاگونیستهای گیرنده H2
هیستامینی، فاموتیدین (20 الی 40 میلیگرم/ کیلو گرم، زیرجلدی) و رانیتیدین (20
الی 40 میلی گرم/ کیلوگرم، داخل صفاقی)، نیز موجب اختلال در هماهنگی حرکتی حیوان
در تست Rota rod شدند و
آنتاگونیست گیرنده H3 هیستامینی،
تیوپراماید (5 و 10 میلیگرم/ کیلوگرم، داخل صفاقی)، در این رابطه بیاثر بود.
تزریق داخل صفاقی دوز 50 میلیگرم/ کیلوگرم تیوپراماید به طور معنیداری اختلال
حرکتی القاء شده توسط Imetit را آنتاگونیزه
نمود.
استنتاج : نتایج پیشنهاد میکند مکانیسم گیرنده H3
هیستامینی در تعدیل Sedation دخیل میباشد.
واژه های کلیدی : گیرندههای
هیستامین، موش صحرایی، اختلالات حرکتی
مقدمه
هیستامین یک
نوروترانسمیتر در مغز پستانداران میباشد(2،1) که اثرات فیزیولوژیک خود را از طریق
تحریک سه دسته از گیرندهها، موسوم به گیرندههایH1،
H2 و H3
اعمال میکند(5،4،3). داروهای مؤثر بر گیرندههای هیستامینی خصوصاً آنتاگونیستهای
نسل اول گیرنـدة H1 ، اثراتی نظیر
Sedation ایجـاد میکننـد (7،6). اگرچه Sedation
ممکن است در بعضی از موارد برای بیمار سودمند باشد ولی به واسطه تحت تأثیر قرار
Eاین تحقیق طی شماره 28- 76 در
شورای پژوهشی دانشگاه ثبت گردیده و با حمایت مالی دانشگاه علوم پزشکی مازندران
انجام پذیرفته است.
* استادیار فارماکولوژی دانشکده پزشکی ساری * ساری- بلوار خزر- دانشکده پزشکی- آزمایشگاه
فارماکولوژی
** پزشک عمومی
دادن فعالیت حرکتی بیماران، مصرف این داروها در روز توصیه نمیشود.
مطالعات صورت گرفته نشان داده است که آنتاگونیستهای جدید گیرندههای H1
اثر سداتیو کمتری دارند و یا اصلاً ایجاد Sedation
نمیکنند (9،8). نوشیدن الکل در زمان مصرف داروهای مؤثر برگیرندة هیستامینی یا مصرف
همزمان این داروها با داروهای تضعیف کننده سیستم عصبی مرکزی موجب تشدیدSedation
میشود(10). از دیگر عوارض داروهای مؤثر برگیرندههای مختلف هیستامینی میتوان به
گیجی، وزوز گوش، رخوت و خستگی، تاری دید و دوبینی اشاره نمود که بیشتر با مصرف
آنتاگونیستهای گیرنده H1 دیده میشود(8،7،6).
نتایج فوق پیشنهاد میکند که احتمالاً گیرندههای مختلف هیستامینی میتوانند در
ایجادSedation مؤثرباشند.درتحقیق حاضر، ما به بررسی نقش
گیرندههای مختلف هیستامینی در ایجاد Sedation و اختلال در
هماهنگی حرکتی میپردازیم. نتایج حاصل از این تحقیق میتواند در کاستن عوارض جانبی
مربوط به Sedation داروهای
هیستامینی سودمند باشد.
مواد و روشها
حیوانات : در آزمـایشات از مــوشهای صحـرایی نژاد Sprague
Dawley به وزن200 الی250 گرم استفاده گردید. حیوانات در قفسهای پلاستیکی
در حیوانخانه دانشکدهپزشکی در درجه حرارت2±21درجه سانتیگراد درسیکل روشنایی-
تاریکی12ساعته نگهداری میشدند. غذای استاندارد آزمایشگاهی موش صحرایی (پارس-
ایران) و آب همیشه به جز در طول آزمایشات در
اختیار حیوانات قرار میگرفت. از هر حیوان نیز فقط یک بار استفاده میگردید.
تست Rota rod
: حیوانات توسط دستگاه Rota
rod (هاروارد- انگلستان) تست شدند. این دستگاه شامل یک میله دوّار عاج
دار به قطر 6 سانتیمتر است که توسط 5 دیسک به چهار قسمت مساوی تقسیم شده است،
بنابراین به طور همزمان 4 موش صحرایی روی دستگاه قرار گیرند. میله دوّار در فاصله
25 سانتیمتری از پایه مغناطیسی با کلید قطع مغناطیسی قرار داشت. این مجموعه به
تایمر دستگاه متصل بود. میله دوّار با سرعت 16دور در دقیقه درحال چرخش بود.
هماهنگی حیوانات بر اساس زمان تحمل بر روی میله دوّار اندازهگیری میشد. یک روز
قبل از تست، حیواناتی که قادر بودند بر روی میله دوّار به مدت 100 الی 600 ثانیه
(Out-off time) تعادل خود را
حفظ کنند برای آزمایش انتخاب شدند. زمان تحمل حیوان بر روی میله دوّار پیش از
تزریق و در زمانهای مختلف پس از تزریق داروها در فواصل زمانی 15 دقیقهای به مدت
75 دقیقه ثبت میگردید.
تزریق داخل مغزی : تزریق داخل مـغزی بر طبـق روش Haley
and Mc Cormick| 1957 (11) با حجم محلول 10 میکرولیتر توسط سرنگ
هامیلتون صورت میگرفت.
داروها : داروهای زیر مورد استفاده قرار گرفتند:
دکسکلرفنیرامین(ICN|UK)Dimaprit|(RBI|USA)،
دیــفــن هیـدرامـیــن (RBI|USA) ، فــامــوتیــدیــن
(ICN|UK)Imetit|(Tocris|UK)HTMT.|(Sigma|UK)
، رانیتیدین (Sigma|UK) ، و
تیوپراماید (ICN|UK) .
در تمام موارد دوز داروها بر اساس Base
گزارش شده است. داروها به جز HTMT و فاموتیدین
در سالین حل شدند. HTMT در یک قطره
اتانول و فاموتیدین در یک قطره اسیداستیک حل و سپس در سالین رقیق شدند. Vehicle
کنترل در این موارد به ترتیب اتانول یا اسیداستیک در سالین بود. داروهایی که از
طریق داخل صفاقی یا زیرجلدی تجویز میشدند همگی در حجم 1 میلیلیتر/کیلوگرم تزریق
میگردیدند. بهعلت گزارشاتی مبنی بر نفوذ کم مشتقات تریفلورومتیل هیستامین به
داخل مغز، راه داخل مغزی برای تجویز آگونیست گیرنده H1
هیستامینی، HTMT ، به کار گرفته شد
(14،13،12). دوز تجویزی HTMT براساس
دوزهایی از هیستامین هیدروکلراید که ایجاد اثرات فارماکولوژیک درCNS
مینمود تنظیم شده است (15). دوز، راه مصرف و زمان تزریق دیگر داروها نیز براساس
گزارشات مختلف در رابطه با مؤثربودن آنها ازنظر فارماکولوژیکی تنظیم شده است
(21،20،19،18،17،16،15).
تجزیه و تحلیل آماری : نتایج به دست آمده در تست Rota
rod با استفاده از آنالیز مکرر واریانس(Repeated
measures ANOVA) و متعاقب آن با تست Newman-Keuls
مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار میگرفت. تفاوت با 05/0P<
و بین گروههای آزمایشی در هر نقطه از نظر آماری معنیدار تلقی میشد.
یافتهها
اثرHTMT،دکسکلرفنیرامین
و دیفنهیدرامین بر هماهنگی حرکتی موش صحرایـی در تست Rota
rod
درتستRota rod تزریق داخل
مغزی5 میکروگرم/ موشصحرایی آگونیستگیرنده H1
هیستامینی،HTMT ، اثر معنیداری بر هماهنگی حرکتی حیوان
نداشت، در صورتیکه دوز داخل مغزی 10 میکروگرم/ موش صحرایی HTMT
به طور معنیداری هماهنگـی حرکتـی حیوانات را کاهش داد]0001/0P<
، 028/7=(5و17)F [(تصویر شمارة1). تجویز داخل صفاقی دوزهای
مختلف دکـسکلـرفنیرامین (20 الی40 میلیگرم/
کیلـوگـرم) تغییر معنیداری در هماهنگی حرکتی حیوان نسبت به گروه سالین ایجاد نکرد
ولی تزریق داخل صفاقی دیفـنهیدرامین در دوزهـای 20، 30 و 40 میلـیگـرم/
کیلـوگـرم به طـور معنـیداری فعـالیت حرکتـی را کاهـش داد که ایـن اثـر مهـاری در
دقـایق 15 الـی 45 برای دوزهای 30 و 40 میلیگرم/ کیلوگرم مشهودتر بود ] 0001/0P<
، 908/44=(5و23)F [(تصویرشمارة1). تزریق داخل صفاقی دوز 20 میلیگرم/
کیلوگرم دکسکلرفنیرامین اثری بر پاسخ مهاری HTMT
در تست Rota rod نداشت (نتایج
نشان داده نشده است).
دکسکلرفنیرآمین و دیفن هیدرامین بر روی هماهنگی حرکتی موش صحرایی در
تست Rota rod. نتایج به صورت میانگین ± خطای معیار نشان داده شده است. تعداد
حیوانات در هرگروه6 موش صحرایی بود. 05/0*P<
، 01/0**P< ، 001/0***P< تفاوت از گروه کنترل را نشان میدهد.
اثرDimaprit،
فاموتیدین و رانیتیدین بر هماهنگی حرکتی موش صحرایی در تست Rota
rod
Dimaprit در دوزهای 10
و20 میلی گرم/کیلوگرم داخل صفاقی اثر معنیداری بر فعالیت حرکتی حیوانات نــداشت،
در صــورتــی کــه در دوز 30 میـلــیگــرم/ کیلوگرم به طور معنیداری هماهنگی
حرکتی در تست Rota rod را در
دقــایــق 15 الـــی 45 کـاهـــش داد
]0001/0P<
، 600/5= (5 و23)F [ (تصویر شمارة2). تزریق زیرجلدی فاموتیدین با
دوزهای 20 ، 30 و 40 میلیگرم/ کیلوگرم یا تزریق داخل صفاقی رانیتیدین با دوزهای
20، 30 و40 میلیگرم/ کیلوگرم اثـر معنیداری بر روی فعالـیت حـرکتـی در تست Rota
rod نداشت (تصویر شمارة2).
تصویر شمارة2 : اثر Dimaprit
، فاموتیدین و رانیتیدین بر روی هماهنگی حرکتی موش صحرایی در تست Rota
rod. نتایج به صورت میانگین ± خطای معیار نشان داده شده است. تعداد
حیوانات در هرگروه 6 موش صحرایی بود. 05/0*P<،
01/0**P< ، 001/0***P< تفاوت از گروه کنترل را نشان میدهد.
اثر Imetit
و تیوپراماید بر هماهنگی حرکتی موش صحرایی در تست Rota
rod
تزریق داخل صفاقی دوز 25 میلیگرم/کیلوگرم Imetit
اثر معنیداری بر هماهنگی حرکتی حیوان در تست Rot
rod نداشت، در صورتیکه دوز 50 میلـیگـرم/ کیلــوگــرم آن در
دقیـقــه 45 بـه طــور معنــیداری فعـالــیت حرکتــی حیــوان را کــاهش داد ]0001/0P<
، 842/2= (5 و17)F [ (تصویر شمارة 3). تیوپراماید در دوزهای 5
و10 میلیگرم/کیلوگرم داخل صفاقی اثرمعنیداری برهماهنگی حرکتی حیوان درتست Rota
rod نداشت (تصویر شمارة 3). تیوپراماید در دوز 5 میلیگرم/کیلوگرم به
طور معنیداری اثر تضعیفی دوز 50 میلیگرم/ کیلوگرم داخل صفاقی Imetit
بر هماهنگی حرکتی حیوانات را آنتاگونیزه نمود (تصویر شمارة 4).
نتایج به صورت میانگین ±
خطای معیار نشان داده شده است. تعداد حیوانات در هر گروه 6 موش صحرایی بود. 05/0*P< تفاوت از گروه کنترل را نشان میدهد.
بحث
درمطالعه حاضر اثر آگونیستها و آنتاگونیستهای مختلف
گیرندههای هیستامینی بر هماهنگی حرکتی موش صحرایی در تست Rota rod
مورد بررسی قرار گرفت. نتایج عمده به دست آمده به شرح زیر میباشد:
الف) آگونیست گیرنده H1
هیستامینی، HTMT ، در دوز 10 میلیگرم/ موش صحرایی و
آنتاگونیست گیرنده H1 هیستامینـی،
دیفـنهیدرامیـن، در دوزهـای 20، 30 و40 میلیگرم/کیلوگرم هماهنگی حرکتی حیوانات
را مختل کردند، در صورتی که آنتاگونیست گیرنده H1
هیستامینی، دکسکلرفنیرامین، در این رابطه بیاثر بود.
ب) آگونیست گیرنده H2
هیستامینی، Dimaprit ، در دوز 30
میلیگرم/کیلوگرم هماهنگی حرکتی حیوانات را مختل نمود، در صورتی که آنتاگونیستهای
گیرنده H2 هیستامینی، فاموتیدین
و رانیتیدین، در این رابطه بیاثر بودند.
ج) آگونیست گیرنده H3
هیستامینی، Imetit ، در دوز 50
میلیگرم/ کیلوگرم هماهنگی حرکتی را مختل نمود، درصورتی که آنتاگونیست گیرنده H3
هیستامینی، تیوپراماید، در این رابطه بیاثر بود.
آنتاگونیستهای گیرنده H1
هیستامینی اغلب دارای اثر سداتیو درانسان میباشند (9،6). اثر سداتیوی این داروها
میتواند در عملکرد ضد دردی آنها نقش داشته باشد، بنابراین مطالعات زیادی در رابطه
با اثر ضد دردی H1 بلاکرها صورت
گرفته است. به طور کلی سیستم هیستامینرژیک در کنترل عملکرد درد نقش مهمی دارد. به
طور مثال مهارکنندههای هیستامین N- متیلترانسفراز
نظیر SKF 91488 و BW 301U
در موش صحرایی به صورت وابسته به دوز آستانه درد در تستهای Hot
plate، Writhing و Paw
pressure را بدون تأثیر بر هماهنگی حرکتی حیوان در تست Rota
rod افزایش میدهند (22). مطالعات مختلف نیز نشان داده است که بیشتر
آنتاگونیستهای گیرنده H1 هیستامینی
دارای اثر سداتیو هستند و همچنین فعالیت سایکوموتور در انسان را کاهش میدهند(8).
نتایج مطالعات فوق احتمال دخیل بودن گیرندههای H1
هیستامینی در ایجاد Sedation را مطرح میکند
ولی نتایج مطالعه ما با آن مغایرت دارد زیرا در مطالعة حاضر علاوه بر آگونیست
گیرندة (HTMT)H1 ،
آنتـاگـونیست گیــرندة H1 هیستـامینـی
(دیفن هیدرامین) نیز ایجاد Sedation در تست
Rota rod نمود. در این رابــطه، دیگـر آنتـاگــونیست
گیـــرنــده H1 هیستــامینــی
(دکسکلرفنیرامین) در ایجاد اختلال در هماهنگی حرکتی و آنتاگونیزه کردن اثر تضعیفی
HTMT در تست Rota rod
فاقد اثر بود. بنابراین میتوان گفت که احتمالاً گیرندههای H1
هیستامینی نقشی در ایجاد Sedation ندارند بلکه
اثرات سداتیو بعضی از داروهای مؤثر بر گیرنده H1
هیستامینی ممکن است به اثرات غیر اختصاصی آنها مربوط باشد زیرا مشخص شده است که
داروهای مؤثر بر گیرندة H1
هیستامینی که واجد اثرات سداتیو هستند توانایی بلاک گیرندههای موسکارینی و
سروتونینی را دارند (13،2). از آنجایی که اکثر داروهای آنتیکولینرژیک یا بعضی از
داروهای مؤثر بر سیستم سروتونینرژیک ایجاد Sedation
میکنند،بنابراین اثرات سداتیو داروهای مؤثر بر گیرنده H1
هیستامینی ممکن است مربوط به تحت تأثیر قرار گرفتن این سیستمها باشد. بر خلاف
گیرندههای H1، داروهای مؤثر
بر گیرندههای H2 فاقد اثر Sedation
هستند و در این رابطه بیشتر مطالعات بر روی آنتاگونیستهای گیرنده H2
متمرکز شده است. به طور مثال در یک مطالعه بالینی دو سوکور در هشت داوطلب سالم،
تجویز دوز خوراکی سایمتیدین (400 میلیگرم) و رانیتیدین (150 میلیگرم) یا پلاسبو
اثر معنیداری در فعالیت سایکوموتور نداشتند و همچنین فاقد اثر سداتیو بودند (23).
در مطالعه دیگری که به طور تصادفی روی 28 داوطلب سالم صورت گرفت، مشخص شد که
آنتاگونیستهای گیرنده H2 فاقد اثر
سداتیو هستند ولی بعضی از این داورها نظیر سایمتیدین قادرند Sedation
بنزودیازپینها را افزایش دهند که احتمالاً مربوط به مهار سیتوکروم P-450
و مستقل از بلاک گیرندههای H2
میباشد(24). نتایج مطالعه ما این یافتهها را تأیید میکند زیرا ما نشان دادیم
فاموتیدین و رانیتیدین در تست Rota rod فاقد اثر
سداتیو میباشند. نتایج مطالعه ما همچنین نشان میدهد آگونیست گیرنده H2
هیستامینی، Dimaprit ، (25) در دوز
بالا (30 میلیگرم/ کیلوگرم) هماهنگی حرکتی را مختل نمود که این یافته میتواند
اثر سداتیو این دوز از Dimaprit را نشان دهد.
اثر اختصاصی Dimaprit روی گیرندههای
H2 در دوزهای پایین تظاهر میکند، در صورتی که
دوزهای بالای آن میتواند گیرندههای H3
هیستامینی را تحت تأثیر قرار دهد. نظر به این که نتایج مطالعه ما در ارتباط با
گیرندههای H3 هیستامینی
نشان داده است گیرندههای H3
هیستامینی در اختلال فعالیت حرکتی موش صحرایی در تست Rota
rod دخیل هستند، بنابراین امکان دارد Dimaprit
با چنین مکانیسمی هماهنگی حرکتی حیوان در تست Rota
rad را تحت تأثیر قرار دهد. در مجموع با توجه به نتایج مطالعه حاضر میتوان
گفت که گیرندههای H2 هیستامینی در
ایجاد Sedation نقشی ندارند.
نتایج مطالعه ما همچنین نشان داد آگونیست گیرنده H3
هیستامینی، Imetit ، (26) در دوز
25 میلیگرم/ کیلوگرم فاقد اثر Sedation بود ولی دوز 50 میلیگرم/ کیلوگرم آن هماهنگی
حرکتی حیوانات را مختل کرد. بر خلاف Imetit، آنتاگونیست
گیرنده H3 هیستامینی،
تیوپراماید، فاقد اثر روی هماهنگی حرکتی بود. از آنجایی که تیوپراماید (5 میلیگرم/
کیلوگرم) توانست اثر تضعیفی Imetit بر هماهنگی
حرکتی حیوانات را آنتاگونیزه نماید، بنابراین گیرندههای H3
هیستامینی در اختلال هماهنگی حرکتی در تست Rota rod
نقش دارند. گیرنده H3 هیستامینی در CNS
به صورت پیش سیناپسی بوده و در تنظیم آزاد شدن نوروترانسمیترهای مختلف خصوصاً خود
هیستامین شرکت میکند. سطح هیستامین در نواحی مختلف مغزی توسط تجویز محیطی
آنتاگونیست گیرنده H3، تیوپراماید،
افزایش مییابد در صورتی که تجویز محیطی آگونیست گیرنده H3
هیستامینی، -?-R متیل
هیستامین، سطح هیستامین مغزی را کاهش میدهد(3). در مطالعات مربوط به Sedation
و Locomotor گیرندههای H3
هیستامینی عملکرد قابل توجهی دارند. به طور مثال آگونیست گیرنده H3
هیستامینی، SCH 5071، از طریق
خوراکی التهاب عروقی با منشاء عصبی را مهار میکند. همچنین این دارو در خوکچه هندی
ایجاد Sedation مینماید که این اثر توسط آنتاگونیست گیرنده
H3 هیستامینی، تیوپراماید، بلاک میشود. علاوه
بر این،SCH 5071 خواب ناشی از
پنتوباربیتال را تقویت میکند که این اثر نیز توسط تیوپراماید بلاک میشود(27). در
مطالعه دیگر، تجویز داخل صفاقی دوزهای 5/12 و 25 میلیگرم/ کیلوگرم تیوپراماید که
فاقد اثر، در تست Rota rod بود فعالیت Locomotion
در جوندگان را افزایش داد، در صورتی که دوز بالاتر تیوپراماید (75 میلیگرم/
کیلوگرم) که اغلب آثار غیر اختصاصی دارد فعالیت Locomotor
را کاهش و هماهنگی حرکتی در تست Rota rod را مختل نمود.
افزایش فعالیت Locomotor ناشی از دوزهای
پایین تیوپراماید با تزریق داخل صفاقی -?-R متیل هیستامین
بلاک گردید که این یافته پیشنهاد میکند مکانیسمهایگیرنده H3
درکنترل حالات خواب و ایجاد Sedation نقش
دارند(28). مطالعات فوق نتایج مطالعه ما را تایید میکند که در آن گیرندههای H3
هیستامینی در ایجاد Sedation دخیل هستند.
در مجموع ما نشان دادیم که گیرندههای H1
وH2 در ایجاد اختلال درهماهنگی حرکتی موش صحرایی
در تست Rota rod فاقد نقش قابل
توجهی هستند، در صورتی که عملکرد گیرندههای H3
هیستامینی در این رابطه اهمیت زیادی دارد.
1. Prell| G.D| Green J.P. Histamine as a neuroregulator. Annu. Rev. Neurosci. 1986; 9(1): 209-254.
2. Schwartz J.C| Arrang J.M| Bouthenet M.L| Garbarg M| Pollard H| Ruat
M. Histamine receptors in brain. In: Uvns B| editor. Handbook of
experimental pharmacology| histamine and histamine antagonists. Berlin:
Springer-Verlag; 1991. P. 191-242.
3. Arrang J.M| Garbarg M| Schwartz J.C. Autoinhibition of brain
histamine release mediated by a novel class (H3) of histamine
receptor. Nature. 1983; 302(4): 832-837.
4. Ash. A.S.F.| Schild| H.O.| Receptors mediating some actions of
histamine. Br. J. Pharmacol. 1966; 27(2): 427-439.
5. Black J.W| Duncan W.A.M| Durant G.J| Ganellin C.R| Parsons M.E.
Definition and antagonism of histamine H2-receptors. Nature.
1972; 236(2): 385-390.
6. Nelen T.M. Sedative effects of antihistamines: safety| performance|
learning| and quality of life. Clin. Ther. 1997; 19(6): 39-55.
7. Spaeth J| Klimek L| Mosges R. Sedation in allergic rhinitis is
caused by the condition and not by antihistamine treatment. Allergy.
1996; 51(4): 893-906.
8. Adelsberg B.R. Sedation and performance issues in the treatment of
allergic conditions. Arch. Intern. Med. 1997; 157(3): 494-500.
9. Hey J.A| Del-Prado M| Cuss F.M| Egan R.W| Sherwood J| Lin C.C|
Kreutner W. Antihistamine activity| centeral nervous system and cardiovascular
profiles of histamine H1 antagonists: comparative studies with loratadine|
terfenadine and sedating antihistamines in guines-pigs. Clin. Exp.
Allergy. 1995; 25(5): 974-984.
10. Roehrs T| Zwyghuizen-Doorenbos A| Roth T. Sedative effects and
plasma concentrations following single doses of triazolam| diphenhydramine|
ethanol and placebo. Sleep| 1993; 16(2): 301-305.
11.
Haley T.J| McCormick
W.G. Pharmacological effects produced by intracerebral injections of drugs in
the conscious mouse. Br. J.
Pharmacol. Chemother. 1957;
12(1): 12-15.
12.
Khan M.M| Marr-Leisy D|
Verlander M.S| Bristow M.R| Strober S| Goodman M| Melmon K.L. The effects of
histamine on natural suppressor cells. J Immunol.
1986; 137(2): 308-314.
13. Malmberg-Aiello P| Lamberti C| Ipponi A| Bartolini A| Schunack W.
Evidence for hypernociception induction following histamine H1 receptor
activation in rodents. Life Sci. 1988; 63(3): 463-476.
14. Qiu R| Melmon K.L| Khan M.M. Effects of
histamine-trifluoromethul-toluidide derivative (HTMT) on intracellular calcium
in human lymphocytes. J. Pharmacol. Exp. Ther. 1990; 253(4): 1245-1252.
15. McLeod R.L| Aslanian R| Del-Prafo M| Duffy R| Egan R.W| Kreutner W|
McQuade R| Hey J.A. SCH 50971| an orally histamine H3 receptor agonist|
inhibits central neurogenic vascular inflammation and produces sedation in the
guinea pig. J. Pharmacol. Exp.
Ther. 1988; 287(1): 43-50.
16. Chung Y.H| Miyake H| Kamei C| Tasaka K. Analgesic effect of
histamine induced by intracerebral injection into mice. Agents Actions.
1984; 15(1): 137-142.
17. Farzin D| Attarzadeh M. Influence of different histamine receptor
agonists and antagonists on apomorphine-induced licking behavior in rat. Eur. J. Pharmacol. 2000; 404(2): 169-174.
18. Lamberti C| Bartolini A| Ghelardini C| Malmberg-Aiello P. Investigation
into the role of histamine receptors in rodent antinociception. Pharmacol.
Biochem. Behav. 1996; 53(3): 567-574.
19. Netti C| Bossa R| Galatus I| Sibilia V| Pecile A. Antinociceptive
effect of centrally administered cimetidine and dimaprit in the rat. Pharmacology.
1984; 28(2): 263-267.
20. Nelen T.M. Sedative effects of antihistamines: safety| performance|
learning| and quality of life. Clin. Ther. 1997; 19(6): 39-55.
21. Rumore M.M| Schlichting D.A. Analgesic effects of antihistaminics.
Life Sci. 1985; 36(2): 403-416.
22. Malmberg-Aiello P| Lamberti C| Ipponi A| Hanninen J| Ghelardini C|
Bartolini A. Effects of two histamine-N-methyltrans inhibitors| SKF 91488 and
BW 301U| in rodent antinociception. Naunyn- Schmiedebergs- Arch-
Pharmacol. 1997; 355(2): 354-360.
23. Levin A| Barbat J.R| Hedges A| Turner P. The effects of cimetidine
and ranitidine on psychomotor function in healthy volunteers. Curr. Med.
Res. Opin. 1984; 9(2): 301-304.
24. Sanders L.D| Whitehead C| Gildersleve C.D| Rosen M| Robinson J.O.
Interaction of H2 recoptor antagonists and benzodiazepine sedation. A
double-blind placebo-controlled investigation of the effects cimetidine and
ranitidine on recovery after intravenous midazolam. Anaesthesia.
1993; 48(1): 286-292.
25. Durant G.J| Ganellin C.R| Parsons M.E. Dimaprit
[S-[3-(N|N-dimethylamino) propyl] isothiourea] a highly specific histamine H2
receptor agonist. Part 2. Structure activity considerations. Agents
Actions; 1977; 7(1): 39-43.
26. Garbarg M| Arrang J.M| Rouleau A| Lingneau X| Dam Trung Tuong M|
Schwartz J.C| Ganellin C.R. S-[2-(4-imidazolyl)ethyl] isothiourea| a highly
specific and potent histamine H3 receptor agonist. J. Pharmacol. Exp.
Ther. 1992; 263(1): 304-310.
27. McLeod R.L| Aslanian R| Del-Prafo M| Duffy R| Egan R.W| Kreutner W|
McQuade R| Hey J.A. SCH 50971| an orally histamine H3 receptor agonist|
inhibits central neurogenic vascular inflammation and produces sedation in the
guinea pig. J. Pharmacol. Exp. Ther. 1988; 287(1): 43-50.
28. Sakai N| Onodera K| Meayama K| Yanai K| Watanabe T. Effects of
thioperamide| a histamine H3 receptor antagonist| on locomotor activity and
brain histamine content in mast cell-deficient w/w9 mice. Life Scie.
1991; 48(6): 2397-2404.